امروز در مورد یک داستان ارزشمند صحبت خواهیم کرد، خطاب داستان روی دختران و زنان متمرکز است. با دختران پانزده سال به بالا صحبت میکند، همینطور این داستان با پدران و مادران صحبت میکند و با هر کس که میخواهد خدا را عبادت کند... داستان ما در مورد مریم عذرا است.
مقدمهای از بانویمان مریم
صاحب این داستان یک دختر جوان است. مریم عبادتگذار در سن پانزده یا شانزده سالگی است. مریمی که شبها را با نماز برپا میدارد و در خلق خدا بسیار تأمل میکند. مریمی که با مسیح پرورش یافته است. کسی که در سن هفده یا هجده سالگی مسیح را تربیت کرد، به این خاطر سخنم دختران جوان امروز را مورد خطاب قرار میدهد. وقتی میگویم مریم، منظورم این است که در مورد یک داستان جهانی سخن خواهم گفت. من فقط برای مسلمانان سخن نمیگویم، مریم از شخصیتهای اندکی است که بیشتر دنیا بر او اتفاق نظر دارند. هر جنس و دین و هر نژاد و گونهای که داشته باشند. همه دوستش دارند، چون او خیلی محبوب است. زیباترین چیزی که در مورد مریم گفته شده است در سورهی مریم آمده است، من هیچ کس را نمیشناسم که با عشق در مورد مریم صحبت کرده باشد؛ طوری که تو را بر آن دارد که او را دوست بداری، آنطور که قرآن کریم در سورهی مریم صحبت کرده است.
منزلت بانو مریم و جایگاهش نزد خداوند
اوّلاً او سرور زنان عالمیان است. این سخن من نیست بلکه سخن خدا که پروردگار عالمیان است میباشد که میفرماید:
«وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»
:و[ ياد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است. [آل عمران: 42].
این تنها زنی است که با نام در قرآن ذکر شده است، قرآن همیشه میگوید: مادر موسی، زن فرعون ولی مریم تنها کسی است که اسمش در قرآن ذکر شده است، نامش سی و سه بار به اندازهی تعداد سجدههای روزانه در قرآن ذکر شده است، ما هر روز سی و سه بار سجده میکنیم و او هم بسیار سجده میکرد، بنابراین اسمش از اسم برخی از پیامبران در قرآن بیشتر بیان شده است، همچنین در قرآن سورهای به نام او آمده است به نام سورهی مریم.
رسولالله( صل الله علیه و سلم) میفرماید:" أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ: برترین زنان بهشت چهار نفرند، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، آسیه دختر مزاحم زن فرعون و مریم دختر عمران."
فکر نکیند که زندگی مریم ساده بوده است. او یتیم بوده است، وقتی بچه بود پدرش مرد، مادرش هم سالخورده بود، وقتی مادرش سالخورده بود او را به دنیا آورد و نمیتوانست او را تربیت کند، پس چه کسی سرپرستی او را به عهده بگیرد؟ شوهر خواهرش سرپرستیاش را بر عهده گرفت. زکریا، مرد بزرگی که بچه ندارد. به سبب دیدن مریم در حال عبادت بچه به دنیا آورد و خداوند یحیی را به او داد.
فکر نکنید که به سادگی سرپرستیاش را به عهده گرفت. عابدان در بیت المقدس با هم درگیر شدند، چون هر کس میخواست سرپرستی و کفالت او را به عهده بگیرد. چون پدرش استاد همهی آنها بود چنانکه قرآن به زبان آن عابدان میگوید:« إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ»: وقتى كه آنان قلمهاى خود را [براى قرعهكشى به آب] مىافكندند تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد، نزد آنان نبودى و [نيز] وقتى با يكديگر كشمكش مىكردند نزدشان نبودى. [آل عمران: 44].
نگاه کن چه اتفاقی افتاد، وقتی پدر صالح باشد خداوند بعد از مرگش سرپرست خوبی برای فرزندانش پیدا میکند؛ بعد از مرگش عبادتگزاران در مورد سرپرستی و کفالت مریم با هم به مشاجره پرداختند:« وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ» وقتى كه آنان قلمهاى خود را[ براى قرعهكشى به آب] مىافكندند تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد، نزد آنان نبودى و [نيز] وقتى با يكديگر كشمكش مىكردند نزدشان نبودى.[ آل عمران: 44].
آنها با هم دعوا میکردند تا سرپرستیاش را به عهده بگیرند. جایگاه مریم همچنان بالا میرفت تا این که رمز عفت و پاکدامنی شد، عبادتگزار و اندیشمند در مخلوقات خداوند و برپا دارندهی قیام شب. خداوند دو مثال برای مؤمنان مرد و زن میزند، آن دو مثال مرد نیستند بلکه زن هستند؛ آسیه زن فرعون و دیگر چنانکه خدای تعالی میفرماید:« وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»: و مريم دختِ عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت[ التحريم: 12].
به صفتش نگاه کن؟ پس آن رمز عفت و پاکدامنی است:
« وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ»: و[ ياد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته. [ آل عمران: 42].
برای چه؟ چون او تمام واحدهای عاطفهاش را به سوی خدا هدایت کرد، نمیتواند مردی از عاطفهاش سوء استفاده کند، لبخندش حساب شده است، لباسهایش حساب شده است، با آن که با مردها برخورد میکرد، چون خدمتگذار عبادتگزاران بیت المقدس بود ولی با نهایت عفت و پاکدامنی با آنها برخورد میکرد، پس مریم رمز پاکی در زمین است:
« وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»: و [ياد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.[ آل عمران: 42].
توجه کن که دو گزینه است، خداوند کسی را بر نمیگزیند مگر برای یک خصلت زیبا. ای دختر جوان، میتوانی به من بگویی که چرا خداوند تو را برگزید؟ چکار کردی که خدا تو را بر میگزیند؟ چرا امشب تو را بر میگیزند و تو را آزاد میکند؟ اکنون آیا میتوانی از گناهی که هیچ کس جز تو آن را نمیداند توبه کنی تا تو را برگیزند و آزاد کند و از ساکنان بهشت شوی؟ معنی برگزیدن این نیست که دچار محنت و بلا در دنیا نشوی، چون مریم خیلی در دنیا محنت و بلا دید. زندگیاش آکنده از دردها و رنجها است، پدرش مرد، بعد از آن مادرش مرد و بعد از مدتی کفیل و مربیاش سیدنا زکریا مرد، بلکه کشته شد، آن هم با ارّه، او را ارّه کردند. پسر خواهرش یعنی یحیی سر بریده شد. به مقدار دردها و رنجها نگاه کن! وقتی سیدنا عیسی را به دنیا آورد به او تهمت زدند. در یک جا قرار نگرفت، به این خاطر مسیح نامیده شد، چون در زمین سیر و سیاحت میکرد پس مریم در یک جا آرام نگرفت و همیشه با او سفر میکرد، از زندگی زناشویی مستقر محروم شد، علی رغم این که زیبا و مهربان و لطیف بود. اگر تو زندگی زناشویی آرامی نداری نگو چرا این وضعیت را داشت؟ مریم را به عنوان یک الگو جلوی چشمت قرار بده.
بعد از آن بود که مسیح به آسمان برده شد در حالی که مریم زنده بود. به خاطر او زندگی کرد و در نهایت او را از دست داد.
آماده کردن بانو مریم برای معجزه
خداوند متعال مریم را برای معجزه آماده کرد. او تنها زن بکری است که در دنیا حامله میشود و بچه به دنیا میآورد. او یک معجزه را در شکم دارد که بر اسم خدای آفریدگار دلالت دارد، چنانکه در سخن خدای تعالی آمده است:« هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ»:
اوست خداى خالق نوسازِ صورتگر[ الحشر: 24].
پس خداوند متعال رحیم است و این یک معجزه نادر است. اگر ناگهان اتفاق بیافتد برایش سخت است، پس نیاز به مقدمه دارد، ملائکه شروع کردند به مورد خطاب قرار دادن مریم، این گزینش اوّل است،گزینش واقعاً ویژه، چنانکه خداوند در این آیه میفرماید:« وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ...» و [ياد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم...[آل عمران: 42].
« إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ...»: [ياد كن] هنگامى( را) كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خداوند تو را مژده میدهد...[ آل عمران: 45]
« يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي...»: اى مريم، فرمانبرِ پروردگار خود باش و سجده كن... [آل عمران: 43]
خطاب ابتدا با ملائکه شروع شد، مریم شروع کرد با سخن گفتن با ملائکه، سیدنا جبرئیل را میبیند و با او صحبت میکند. این جایگاه بسیار بلندی است و منزلت بسیار ویژهای است
اتفاق افتادن معجزه
آیات سورهی مریم این چنین شروع میشود:
« وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا (16) فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
: و در اين كتاب از مريم ياد كن، آن گاه كه از كسان خود، در مكانى شرقى به كنارى شتافت* و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوشاندام بر او نمايان شد.»[ مريم: 16، 17].
سیدنا جبرئیل به صورت انسان و نه به صورت فرشته نزدش آمد.« قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا»: [مريم] گفت: اگر پرهيزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم.[مريم: 18].
چون عادت نداشت که مردی بر او وارد شود و گفت:« به خداى رحمان پناه مىبرم.» سپس با او سخن گفت: اگر تقوای خدا در تو هست چرا این جا آمدی؟ او در جواب گفت:« قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا» گفت: من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.[ مريم: 19]
خداوند در او دمید پس صاحب دو دست، دو چشم، دو پا و... شد پس تصور کن، ناگهان دید که شکمش حرکت میکند، سبحان الله! هستی با یک دم در سیدنا آدم شروع شد و یک دم در سیدنا مریم باعث تولد عیسای معجزه شد و با یک دم در روز قیامت هستی ساقط میشود. لا اله الا الله! سبحان الله! مگر هر یک از ما یک دم در شکم مادرش نبوده است؟« فَحَمَلَتْهُ...»[ مريم: 22].
( پس او را در شکم خود حمل کرد...)
احساسات مریم را در این لحظه تصور کن. مریم پاکدامن پاکیزه، کسی که مردم از او به عنوان رمز عفت یاد میکنند، مریم عبادتگزار، دختر عمران حامله شد و کسی را هم ندارد، پدر و مادر که مردهاند و یحیی و زکریا هم که شهید شدهاند! تک و تنها است، مثل بقیهی زنها نه ماه حامله بود، ولی نتوانست با مردم روبهرو شود و نمیداند که چکار کند؟ احساس ترس و اضطراب را تصور کن. دختران جوان اکنون از همه بیشتر میتوانند احساس مریم را درک کنند:« فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا» پس [ مريم] به او[ عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتادهاى پناه جست.[ مريم: 22]
از بیت المقدس بیرون رفت ولی به کجا، او که کسی را ندارد؟ ولی خدا را دارد، اگر مردم دست از یاریات کشیدند نترس، بدان که تو کسی به جز او را نداری، پس به سوی او باز گرد.
بعد از آن:« فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا» تا درد زايمان، او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد. گفت: اى كاش، پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش شده بودم.[مريم: 23]
در حالی که تنها است و در کنار یک تنهی نخلی ضعیف که خرما ندارد زایمان خواهد کرد. صحرایی خشک و بیآب و علف و موقفی سخت. آیا رنجها و تنهاییاش را احساس میکنی؟ ولی خدا با تو است ای مریم، به این مهربانی نگاه کن و به این اسم خدا یعنی وکیل، ودود، حنان و منان خدای تعالی، خداوند میفرماید:« فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا» پس، از زير[ پاى] او[ فرشته] وى را ندا داد.[ مريم: 24]
به مجرد به دنیا آمدن عیسی شنید که با او صحبت میکند. در گهواره سخن گفت! اوّلین سخنی هم که به مریم گفت، این بود که:
«أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا»: غم مدار، پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است.[ مريم: 24]
به مهربانی خدا نگاه کن! به این احساسات نگاه کن! به او میگوید که نترس و به پایین نگاه کن! سرزمین خشک در آن یک چشمهی آب است! چشمهی آبی روان برایش قرار داد:
« وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا» : و تنه درخت خرما را به طرف خود[ بگير و] بتكان، تا بر تو خرماى تازه مىريزد.)[ مريم: 25]
به او میگوید که بالا را نگاه کن! درخت نخل پر از خرما شده است، پس رحمت از بالا و پایین شامل حالش شده است:« فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا» [مريم: 26].
(و بخور و بنوش و ديده روشن دار. پس اگر كسى از آدميان را ديدى، بگوى: من براى [خداى] رحمان روزه نذر كردهام، و امروز مطلقاً با انسانى سخن نخواهم گفت.)
الآن مریم فهمید که قدرت خدا همراه او است.
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ»: پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود نزد قومش آورد [مريم: 27]؛ در حالی که قبلاً میگفت:« يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا»: اى كاش، پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش شده بودم.[مريم: 23].
یعنی اگر دختر جوان دیگری بود فرار میکرد، او را برداشت و نزد قومش رفت و احساس میکرد که صاحب یک رسالت است، به قدرتش نگاه کن، رفت و او را هم با خود برد و خجالت هم نکشید، چون دانست که صاحب رسالت است و بر خدا توکل کرد، وقتی نزد قومش رفت گفتوگوی سختی شروع شد، چنانکه خداوند میفرماید:« فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا (27) يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا» :پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود نزد قومش آورد. گفتند: اى مريم، به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شدهاى. (27) اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود.[مريم: 27، 28].
هارون رمز عبادت بود، پدرش انسانی محترم و مادرش فردی شریف بود.
«فَأَشَارَتْ إِلَيْه...»: [مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد.[مریم: 29]
با کمال اطمینان به او اشاره کرد، وقتی به او اشاره کرد فهمیدند که او جواب نمیدهد، بلکه نوزاد جواب میدهد:
«قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا»: گفتند: چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است سخن بگوييم؟ [مريم: 29].
ناگهان از مادرش دفاع میکند« فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا (29) قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا»: [مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد. گفتند: چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است سخن بگوييم؟ [ كودك] گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.[ مريم: 29، 30].
غافلگیر شدنشان را احساس کن وقتی شنیدند که دارد حرف میزند و سخن میگوید، هر سخنی که گفت در کتابهای آسمانی ثبت شده است، اوّلین کلمهای که گفت این بود:« إ ِنِّي عَبْدُ اللَّهِ».( من بندهی خدایم.)
با این روشنی، من پسر خدا نیستم و بندهی خدا هستم. به بقیهی آیات که با آنها صحبت میکند نگاه کن، احساس میکنی که او با مادرش سخن میگوید، چون مادر همیشه نسبت به آیندهی فرزندش بیم دارد، آیا نسبت به او نیکوکار هست یا نه؟ آیا روزیاش وسیع است یا نه و از این قبیل چیزها، او گفت:« قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا (30) وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا (31) وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا (32) وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (33) ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ»: [كودك] گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است، (30) و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته، و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است، (31) و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است، (32) و درود بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده برانگيخته مىشوم. (33) اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم.[مريم: 30 ـ 34].
به این سورهی بزرگ و کلمات بزرگ قرآن نگاه کن، گویا خداوند به مریم اطمینان میدهد...، او از آیندهی فرزندش نگران است، پس جواب خداوند هم این است:« آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا»: به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.
و روزیش: « وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ»: و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته است.
آیا مثل مریم عابد خواهد بود؟ « وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا»: و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است.
آیا اتهاماتی که به مادرش زده شده است را تصدیق میکند؟« وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا»: و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.
نه، من تو را متهم نمیکنم مادرم، هر کسی که نافرمانی مادرش را بکند در دنیا و آخرت ستمگر و بدبخت است.
آخر زندگیاش چه میشود؟ آیا خداوند او را حفظ میکند؟
«وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»: و درود بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده برانگيخته میشوم.(هرگز کشته نمیشوم ای مادرم، خداوند مرا به بالا خواهد برد)
«ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ».
(اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم.)
سخن آخر
میخواهم پسران و دختران را نصیحتی بکنم که مادرانتان را ناراحت نکنید، دور مادران را خط بکشید، اوّلین کلمهای که عیسی گفت:« اینکه غمگین مباش.»
مادران نزد خداوند خیلی ارزش دارند. با پدر و مادرت عناد نکن، خصوصاً با مادرت، ببین وقتی با آنها صحبت میکرد چه گفت؟ زمانی که خداوند فرمود:« وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا »: و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است[ مريم: 32].
او میگوید که تو مهمترین چیز هستی ای مادرم و من هرگز ظالم و ستمگر نخواهم بود، چون اگر تو به مادرت ظلم و ستم کنی به تمام دنیا ظلم و ستم خواهی کرد و اگر مادرت از دست تو ناراحت شود تو در دنیا و آخرت بدبخت میشوی، خواهش میکنم کاری نکن که مادرت به خاطر تو گریه کند، یک قطره اشک مادرت شاید از گناهان یک سال بدتر باشد، قلب مادرت را زخمی نکن، همین امروز دستانش را ببوس و از او بخواه که از تو راضی باشد.
خاتمه
مریم همراه عیسی زندگی کرد، با او خسته شد و با او در زمین سیر و سیاحت کرد، او در یک جا آرام نداشت و خانهای که در آن مستقر شود هم اختیار نکرد، زندگی آرام و خانواده وجود نداشت، به اضافهی بالا رفتن عیسی به آسمان. علی رغم این که زندگی سخت بود ولی مریم چیزهای زیادی یاد گرفت، آیا برایش کافی نیست که سرور زنان عالمیان باشد؟ و یکی از زنان بزرگ بهشت باشد؟ آیا برایش کافی نیست که او مادر عیسی بود؟ آیا برایش کافی نیست که بشریت را به اسم آفریدگار بشریت هدایت میکرد؟ آیا برایش کافی نیست پسرش در آخر الزمان باز میگردد و زمین را اصلاح میکند و حق را برپا میدارد؟
اگر تو در دنیا سختی میکشی پس مریم گونه باش...
نظرات
مهسا
24 آبان 1394 - 10:44احسنت...بسیار عااااالی بووووود.واقعا مطالب ارزنده ای بودن.متشکر