کشتن بیحرب و ضرب آیین اوست مرگها در گردش ماشین اوست
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او
ما و جوی خون و امید رفو
(لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا) [مائده: ۸۲]
ای پیامبرخواهی دید که دشمنترین مردم برای مؤمنان یهودیان و مشرکانند.
سلام بر قدس مبارک و سلام بر جوانان مظلوم فلسطینی که با خون پاک خود جهاد و انتفاضه را بر جریدهی عالم ثبت کردند، تاریخ قوم یهود پر از مکر، حیله و تزویر است، این ملت در جامعهی انسانها دائم دیگران را زبون و خوار و ذلیل میکردند، تا خود عزیز و سرور و سالار گردند، این قوم از روز اول عزیززاده و پیغمبرزاده بودند و از این جهت دائم به فضل پدران خود افتخار کردند (غافل از اینکه تو را از فضل پدر چه حاصل) و خود را از فضل پدر تهی ساختند و درست مانند گوسفند هم در عزا و هم در عروسی قربانی گردیدند و کسی به حالشان ترحم نخواهد کرد.
قرنها به این منوال گذشت تا از میان آنها موسائی برخاست و انقلابی برپا کرد و فریاد بر آورد که: ای مردم زبون، زبونی چرا و تا به کی؟ او با طاغوتپرستان جنگید و یک تنه بر حریفان جهان پیروز گشت و فرعون با آنهمه عظمت را که تا بن دندان مسلح بود با یک چوبدستی چوپانی شکست داد.
باز هم این قوم در غرور غلطیده تکان نخوردند و هنوز قطرات آب نیل از دامن آنان خشک نشده بود و جنازهی (أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَىٰ) [نازعات: ۲۴] زیر پایشان بود که به موسی گفتند: مصریان برای خود معبودان فراوانی داشتند تو نیز برای ما معبودانی برگزین که ما نیز دست خالی نباشیم و از قافلهی تمدن عقب نمانیم.
این دردی بود که بر دل موسای غمخوار نشست و آتش برنهادش زد و فریاد برآورد، ای مردم من شما را نجات دادم و به سوی خدای یگانه رهنمون ساختم، دیگر ذلت و خواری بس است بپاخیزید و تمامی طاغوتیان را از میان بردارید تا جهان از آن شما گردد؛ اما آنان مرتب خمیازه سر دادند و به موسی گفتند، تو و خدایت بروید با جباران بجنگید و پیروز شوید و ما همینجا ایستادهایم تا پیروزی شما را تماشا کنیم، به موسی خطاب آمد که آنها را در بیابان رها کن که چهل سال سرگردانی در این بیابان بر آنها واجب و لازم گردید. مدتها گذشت و این سرگردانی ادامه داشت تا این قوم با عیسیِ عزیز همان رفتار را کردند که با موسی کرده بودند، مرتب توطئه پشت سر توطئه چیدند، از ولادت با برکت او تا توطئهی قتلش لحظهای آرام نگرفتند.
به این ترتیب عصر عیسی گذشت و مسیحیت از این قوم منشعب گردید و تا رسید به عصر خاتم پیامبران و باز هم این قوم کینهتوز با همان خوی یهودیگری بهجای ماندن با مسیحیت که شاخهای از خود آنهاست، به ستیز با آنها پرداختند، اختلاف یهودیگری و مسیحیت و فاصلهی آنها از مرز تصور بیرون است، رؤیای استیلا بر آمریکا افسانهای است که هیچگاه از چشم صهیونیسم بیرون نرفته و دست گذاشتن بر وجبی از سرزمین اشغالی ترفندی عوامفریبانه بیش نیست، چنانکه در پروتکل صهیونیسم تصریح شده است که ما باید چنان برنامهریزیای کنیم که اسلام و مسیحیت رودرروی هم قرارگیرند و در نهایت موجبات نابودی هر دو فراهم شود، آنها خوب میدانند که اسلام و مسیحیت از پشتوانهی تمدنی غنی برخوردارند، حال اگر این دو تمدن را به هلاکت و نابودی بکشانند بیشک راه هموار شده و برندهی اصلی آنها خواهند بود؛ اما هماکنون در خاورمیانه این ریاکاران آنچنان یکدیگر را تنگ در آغوش گرفتهاند که گویی فاصلهای بین آنها نبوده است و امروز این را کلمهی صهیونیزم بینالمللی به خوبی نمایان میسازد.
براساس مضامین تورات تحریف شده، ثروت تمامی جهان متعلق به یهود میباشد که از آنها غصب شده است بدین وسیله بر آنان واجب است این داراییها را به هر طریقی حتی از راه بکارگیری روشهای نامشروع مسترد نمایند.
قرن بیست و یکم تحکیم سلطهی همهجانبهی غرب بر شرق بود، غرب آن ریسمانی را که از قرنها پیش برگردن اسلام افکنده بود؛ اما جرأت کشیدن آنرا نداشت، ناگهان با همهی نیرویش کشید و در این مرحله حادثهی تعیین کنندهی تأسیس دولت اسراییل و اشغال بیتالمقدس بود، آنان با اشغال فلسطین، تأسیس اسراییل و آواره کردن مظلومانهی فلسطینیها یکبار دیگر خاطرهی جنگهای صلیبی را زنده کردند و این حکایت تا به حال همچنان باقی است و امروز حدود ۶۵ سال از تشکیل رژیم اسراییل میگذرد، رژیمی که در خلال ترور متولد شد و سیاست ترور یکی از ویژگیهای اصلی آن است.
مردم فلسطین در برابر گلولههای ارتش اسراییل قرار گرفتهاند، سرجوانان فلسطینی را به دیوار میکوبند و بازوان آنان را میشکنند، تا دیر یاسین، نحالین، صبرا و شتیلا را در آیینهی ثابت رنجی همیشگی کنند.
صهیونیسم مسلکی حساس و تجاوزگر است، آنان یهودیان خاصی هستند که طراح تئوریهای ضد انسانی و اشغالگری هستند و تنها در فکر اشغال فلسطین نیستند بلکه به فکر سیطره و تسلط بر دنیا و بهویژه جهان اسلاماند، آنان وضعی را پیش آوردهاند که طعم تلخ آن بر ذائقهی هر مسلمانی اثر کرده است، از هیچ جنایتی علیه کودکان و زنان و جوانان فلسطینی فروگذار نکردهاند و به قطعنامهها و بیانیههای مجامع بینالمللی هیچ اعتنایی نمیکنند؛ و برای توهین مسلمانان از هر راهی وارد میشوند، در بریتانیا و شهرهای اروپایی یهودیان بر اماکن فحشا و منکرات اسم مکه گذاشتهاند و در کف کفشها کلمهی مقدس (لا اله الا الله-محمد رسول الله) را درج میکنند تا مردم آن کفشها را بپوشند و به کلمهی طیبه اهانت شود.
بله -امروز فلسطین نمودار مشخص برخورد شرق و غرب است، برخورد تمدن مغرب زمین که دستاوردی همچون اسراییل داشته و اسلام که یارانش با دستان خالی با فریاد و با سنگ به میدان میآیند و صدای انقلاب سنگ آنان در همه جا پیچیده است و عاقبت انقلاب سنگ وضع کنونی را دگرگون خواهد ساخت.
ای جوان فلسطینی که نقابی از ایمان و ایثار و شهادت را بر چهره متبلور از عشق به سرزمینات انداختی، میدانیم که در ژرفای قلبت نور آزادی شعله میکشد و دستهای توانمندت یادآور پرتاب سنگهایی است که به طرف دیو سیاه شب نشانه میرود؛ و در پس چشمانت کشوری به آزادی رسیده رویت میشود و امید وحدت و آزادی را در تو خلاصه میبینم. امیدت پرثمر و ثمرت پرامید باد.
نظرات