بازیگرانی جدید و مؤثر جهت ناکام گذاشتن حکمرانی اسلامگرایان میانەرو 

حوادث و کودتای نظامی اخیر مصر محافل خبری جهانی را به خود مشغول کرده است، بویژه آنکه نیروهای مسلح با همکاری برخی نیروهای سیاسی قدیم و جدید علیه اولین رئیس جمهور منتخب و مدنی کودتا کرده و او را ربودند، آنچه در ۳ جولای رخ داد بیشتر به ایده و اندیشه‌ای جهت انتقام از انفلاب ۲۵ ژانویە شبیه بود، سیناریوی کودتا بەوسیلەی همەی آن نیرو‌ها و احزابی صورت گرفت که نقطەی مشترکشان دشمنی با انقلاب ۲۵ ژانویە و دستاوردهای آن از جمله، پیروزی اخوان و به قدرت رسیدن آنان بود. 

بازیگران اصلی آن سیناریوی شوم در مصر عبارت بودند از: 

۱-نیرو‌ها و ژنرال‌های مسلحی که در صدد قبضه کردن سلطه سیاسی و اقتصادی کشور مصراند. 

۲-علاوه بر پس مانده‌های رژیم سابق که اندیشه بازگرداندن مجدد شکوه دولت حسنی مبارک را در مغز داشتند. 

۳-دینداران سنتی و رسمی که بیشتر بر اردوگاه رژیم حسنی مبارک محسوب می‌شوند. 

۴-سکولار‌ها و لیبرال‌هایی که در تمام انتخابات‌های برگزار شده در مصر پس از انقلاب، به طور فجیعی بازنده شده بودند و همواره در صدد بازیافت کرسی‌های از دست داده، از راه‌های استثنایی مانند کودتا بودند. 

۵-حضور همه این عوامل در توطئه کودتا علیه رئیس جمهوری منتخب و اسلامگرا تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد ولی آنچه باعث تعجب و دهشت همگان – حتی لیبرال‌ها - شد، حضور حزب سلفی نور که دارای مرجعیتی سلفی، اصول گرا و گفتمانی متشدد می‌باشد، در بطن و متن کودتای اخیر بود، و بدینگونه این حزب اسلامی سلفی اقدام به نقض اجماع و اتفاق احزاب اسلامی و میهنی که بر غیرقانونی و نامشروع بودن کودتا و حمایت از مشروعیت قانونی گرد هم آمده بودند، نمود، هر چند فرماندەی ارشد حزب نور آقای یاسر برهامی، برای این موضع عجیب و غریب حزبش توجیهاتی ارائه نمود، ولی باز مورد اتهام و انتقادات فراوانی از سوی اسلامگرایان در داخل و خارج مصر قرار گرفت، انتقاداتی که متأسفانه باعث جسور‌تر شدن حزب مذکور بر مواضع اخیرش شد به گونه‌ای که دیدگاه خود را معصوم و – مطابق شریعت اسلامی و منهج سلف – دانسته و در این میان ضمن دفاع از کودتای نظامی و خونین، علیه جنبش اخوان‌المسلمین و هم‌پیمانانش در اتحادیەی میهنی حمایت از مشروعیت قانون، به فرافکنی پرداخته است. 

ظاهراً سیناریوی حزب نور سلفی در مصر نسبت به رئیس جمهور ربوده شده و جنبش اخوان‌المسلمین هم اکنون در کشوری دیگر و با ویژگی‌هایی متفاوت با مصر، ولی کشوری که با‌‌‌ همان چالش‌ها که مرسی و جنبش اخوان روبرو بود، مواجه است، در حال تکرار و شکل گیری است. 

آن کشور که – استعمارگران - خوابی مشابه مصر و مرسی برایش دیده‌اند، کشوری نیست جز ترکیه و حکومت عدالت و توسعه و رجب طیب اردوغان و همکارانش که پس از شکل گیری توطئه کودتای نظامی در مصر و براندازی دولت اخوان، اکنون در رتبه اول توطئه‌های آمریکا و اسرائیل قرار دارد. 

روز سه شنبه گذشته روزی به یاد ماندنی بود در ترکیه، آنگاه که «دستگاه جریمەی مالی» اقدام کرد به دستگیری ده‌ها تن از بازرگانان وابسته به حزب عدالت و توسعه، از جمله پسر وزیر کشور و پسران دو وزیر دیگر و همچنین مصطفی دیمیر شهردار شهر الفاتح، که از مؤسسان پیشگام حزب حاکم به شمار می‌آید، هدف از دستگیری این عده، هرچند تحقیق و بازپرسی پیرامون اتهام به فساد مالی و دریافت مبالغ هنگفتی به عنوان رشوه، اعلام شد، ولی جزئیات حادثه مشکوک به نظر می‌رسد به گونه‌ای که بوی توطئه‌ای جهانی، نه منطقه‌ای علیه دولت اردوغان در این رخداد‌ها به مشام می‌رسد. 

این حادثه و دستگیری‌ها علیرغم اهمیت و حساسیتی که دارد بدون آگاهی شخص نخست وزیر و وزیر کشور که رئیس آن دستگاه به شمار می‌آید، صورت گرفته، تازه وزیر کشور خبر دستگیری پسرش در بازداشت‌های اخیر را از رسانه‌ها دریافت می‌کند. 

برنامەریزی و اجرای آن بدون اراده و اطلاع مستقیم استاندار پایتخت و رئیس دستگاه امنیت و مسؤولان اصلی شکل گرفته، بلکه طراحی برنامه دستگیری‌ها و اجرای آن توسط افسرانی با رتبه‌های پایین و با هماهنگی بین خودشان شکل گرفته، و کوچک‌ترین هماهنگی با مقامات بالا نشده است. تازه آن مجموعه که اقدام به دستگیری‌های اخیر در پایتخت آنکارا نموده‌اند، از استانبول آمده بودند، امری که در قوانین ترکیه ممنوع می‌باشد، البته قبل از این دستگیری‌های مشکوک – یکی از نمایندگان حزب عدالت و توسعه و نزدیک به «جماعت گولن» نیز از سمتش استعفا داده بود و اردوغان و سیاست‌هایش را به شدت مورد انتقاد قرار داده بود. 

و همزمان و در‌‌‌ همان روز رسانه‌های گروهی و سایت‌های اینترنتی نزدیک به «بنیاد گولن» شایعه‌های را منتشر نمودند مبنی بر در اختیار داشتن نوار ویدیویی یکی از وزیران دولت اردوغان در حال اخذ رشوه و سپس اقدام به انتشار بریده‌های ویدیویی – که صحت آن مورد تأیید قرار نگرفت – نمودند که حاوی رسوایی‌های اخلاقی برخی از روزنامەنگاران نزدیک به حزب حاکم بود. 

و علاوه بر همەی این‌ها، در‌‌‌ همان هفته، جریان «بانک مردمی دولتی» که تنها راه بازرگانی بین ترکیه و ایران در زمان تحریم‌های اخیر علیه ایران به شمار می‌آید، نیز بحث و مطرح شد. 

والبته بعد‌ها مشخص شد که نمایندگانی از کنگرەی ‌آمریکا اخیراً با همکاری مؤسسەی «آیپاک» بزرگ‌ترین مؤسسەی لابی‌های صهیونیستی در آمریکا اقدام به جمع آوری امضا نموده‌اند که طی آن از وزیر امور خارجه امریکا «جان کری» خواسته شده ترکیە را بخاطر نقض تحریم‌ها علیه ایران بازخواست نموده و بانک مذکور را تحریم کرده و ببندد. 

خاطر نشان می‌شود درآمدهای حاصل از این بانک، خرج تفاهم نامه‌های نفتی اخیر میان ترکیه و اقلیم کردستان می‌شد. 

دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه تعطیلی بانک مذکور جوهره اصلی این هیاهوهای اخیر در ترکیه می‌باشد و بازداشت پسران چند وزیر، صرفاً به منظور منحرف نمودن اذهان شکل گرفته است و بس. چرا که بازداشت‌های اخیر از لحاظ سیاسی دارای تأثیرات زیادی بوده و پیامدهایی نیز به دنبال خواهد داشت. 

اردوغان بسیار سریع از خود واکنش نشان داد و همەی مسؤولان و فرماندهان امنیتی را که در جنجال‌های اخیر نقش داشتند را برکنار نمود از جمله رئیس پلیس استانبول که دستور بازداشت‌ها و بازداشت‌های اخیر را صادر کرده بود. 

همچنین اردوغان اعلام کرد در نظر دارد تغیراتی را در کابینەی وزیران اعمال کند تا بدینگونه راه را ببندد بر کسانی که در صدد سوء استفاده از حوادث اخیر به منظور تضعیف دولت هستند. 

اردوغان خاطر نشان کرد که پس از حوادث اخیر مصر توطئه‌های مستمر و پی در پی در حال شکل گیری است به منظور براندازی او و حزب متبوعش از صحنەی سیاسی ترکیه، و او نیک می‌داند طرف‌های توطئه و عامل اصلی آن، و حامیان آنچه کسانی هستند؟ 

بارز‌ترین صدا در این کشمکش جدید، صدای بود کاملاً مغایر با صداهایی که از دیر باز و در طول تاریخ با حزب اسلامی عدالت و توسعه تنش داشته و از ایدئولوژی کاملاً مغایر و متضاد با آن برخوردار بوده، منظور از این صدای عجیب و جدید، جنبش «فتح الله گولن» است که در ترکیه مشهور است به «جماعت خدمت» جنبشی که بزرگ‌ترین شاخەی جنبش نور بازمانده از مدرسەی صوفیه که توسط شیخ بدیع‌الزمان سعید نورسی-رحمە اللّە- تأسیس شده است، به شمار می‌آید. 

جنبش یاد شده بیشتر به اعمال و امور خیریه در قالب تأسیس شبکه‌های بزرگ ازجمله مؤسسات اجتماعی و خدمت‌رسانی در زمینه‌های آموزش و بهداشت و منافع، اهمیت می‌دهد، و توجه ویژه‌ای نسبت به دانشجویان مبذول می‌دارد آنهم در ضمن صد‌ها مدارس و خواب گاههای دانشجویی در داخل و خارج ترکیه. 

و از قدیم این جنبش به «زهد سیاسی» و دوری گزیدن از کارهای سیاسی مشهور بوده است، و همواره شعار مشهور شیخ سعید نورسی -رحمە اللّە-  «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم والسیاسة» را سر می‌داد. 

البته علیرغم این شعارهای ضد سیاست و سیاسی کاری، جنبش «گولن» همواره تلاش کرده در مؤسسه‌های دولتی از جمله ارتش، پلیس و قوەی قضائیه و دستگاه‌های امنیتی نفوذ داشته باشد؛ ولی در انتخابات‌ها به حمایت از کاندیدا‌ها و احزاب مشخصی بسنده می‌کرده، آنهم بدون توجه به دیدگاه‌ها و ایده‌های آن حزب مورد حمایتش، امری که باعث شده، جنبش یادشده در بیشتر اوقات به حمایت از احزاب لیبرالی مانند حزب «راه راست» و «مام میهن» که راستگرایند و هم چنین حزب چپ دموکرات به رهبری بولنت اجوید بپردازند. 

ناگفته دیگر دربارەی جنبش «فتح الله گولن» این است که هرگز با رهبر جنبش اسلامی ترکیه مرحوم پروفسور «نجم الدین اربکان» هماهنگ نبود اربکانی همواره مشی و روش کاری فتح الله گولن را به چالش می‌کشید و وی را شخصی «مصلحت‌طلب و متعصب» می‌پنداشت. 

این مصلحت‌طلبی «جنبش گولن» کاری کرده بود که جنبش مذکور پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه و بدست گرفتن زمام امور کشور، با آن حزب اعلام همکاری و هم‌پیمانی محرمانه نماید، بنابر مصلحت بینی آن جنبش، هم‌پیمانی اعلام نشده‌ای بین حزب عدالت و توسعه و جنبش گولن پدید آمد، و در اثر آن جنبش یاد شده به امتیازات و دست آوردهای بسیاری از جمله چند پست وزارت و نماینده و آزادی فعالیت و توسعەی میدانی گسترده‌ای دست یافت و پس از انعقاد تفاهم‌نامەی فوق، بسیاری از اعضای «جنبش گولن» در حزب عدالت و توسعه ادغام شده، و بسیاری از اعضای آن در مؤسسه‌های گوناگون دولتی بویژه دستگاه‌های اطلاعاتی به کار گمارده شدند. 

ولی متأسفانه این «ماه عسل» و این دوستی میان آن دو زیاد طول نکشید و از هم پاشید. 

کار‌شناسان، دلایل از هم پاشیدن تفاهم‌نامه بین حزب عدالت و توسعه و «جنبش گولن» را در موارد زیر می‌دانند: 

۱- پس از طرد سفیر اسرائیل از ترکیه در پی یورش نیروهای اسرائیلی به کشتی ترکیه «مرمره» که به سوی غزه در حال حرکت بود، فتح الله گولن که سال‌های طولانی است در آمریکا اقامت دارد در مصاحبه با روزنامەی وال استریت ژورنال آمریکایی ضمن محکوم نمودن طرد سفیر اسرائیل از آنکارا گفت: دولت ترکیه با ارسال کشتی به غزه مرتکب اشتباه شده است؛ چرا که «کشتی مرمره» بدون کسب اجازه از اسرائیل می‌خواست وارد غزه شود، و این کار ترکیه تجاوز بر قوانین – بین‌المللی و اسرائیل – به شمار می‌آید. 

۲- یکی از مهم‌ترین دلایل تیرگی روابط حزب عدالت و توسعه و جنبش مذکور عبارت است از برکناری رئیس دستگاه اطلاعاتی که متهم بود با روابط دوستانه و مخفیانه با سازمان اطلاعاتی اسرائیل موساد و منصوب کردن «هاکان فیدان» بجای او، مردی که رسانه‌ها او را «مرد مسؤولیت‌های سنگین» و همچنین مرد سایه و نزدیک‌ترین فرد به اردوغان معرفی می‌کنند، عزل و نصبی که به مذاق جنبش گولن سازگار نیامد، در نتیجه آن جنبش ضمن حمله ور شدن بر «هاکان فیدان» با تمام توان کوشید او را از سمتش بر کنار نماید؛ چرا که «هاکان فیدان» از نفوذ بیشتر «جنبش گولن» در دستگاه‌های اطلاعاتی ممانعت می‌کرد. 

آنچه در این میان عجیب می‌نماید این است که «جنبش گولن» برای بدنام کردن «هاکان فیدان» با دستگاه‌های رسانه‌ای وابسته به آمریکا و صهیونیست‌ها هم قَسَم شده بود وهمواره از ارتباط وی با سپاه پاسداران ایران سخن می‌گفت. 

۳- انتقاد فتح الله گولن از اردوغان بخاطر دادگاهی «ژنرال بلکربا شبوغ» ومحکوم شدن او در دادگاه به زندان انفرادی و ابد، به اتهام رهبری شبکه زیرزمینی «ارگینیکون» و توطئه و برنامەریزی جهت ایجاد هرج و مرج در کشور و براندازی دولت ترکیه. 

۴- نقش منفی و مخفیانه‌ای که جنبش گولن در تشدید اعتراضات مربوط به میدان «تقسیم» داشت؛ هرچند ظاهراً اعضا و طرفداران جنبش مذکور در تظاهرات پارک «جزی» شرکت نداشتند ولی رسانه‌های وابسته به آن تعامل دولت ترکیه با حوادث یاد شده را مورد انتقاد قرار می‌داده و به چالش می‌کشید. 

البته بعد‌ها اسناد و مدارکی دال بر توافق برخی از رهبران این جنبش با دو حزب بزرگ اپوزیسیون، حزب «مردمی جمهوری و حزب حرکت قومی» در جهت ایجاد هرج و مرج در کشور به منظور کاستن از محبوبیت حزب حاکم، و سپس متحد شدن با دو حزب در انتخابات شهرداری‌های آینده، فاش شد. 

این حوادث پی در پی در ترکیه و متحول شدن «جنبش گولن» که به عنوان جنبشی اسلامی و یا حداقل دارای گرایش‌های اسلامی شناخته شده است از موقعیت و جایگاه هم‌پیمانی با اردوغان و حزب متبوعش که مانند آن دارای گرایش‌های اسلامی است و در بیشتر مسائل اتفاق نظر دارند، متحول شدنش از یک هم‌پیمان با اردوغان و حزبش به دشمنی آشکار، و همچنین اعلام جنگ نرم «شکستن استخوان». 

و هم‌پیمان شدن و هماهنگ شدن جنبش مذکور با احزابی لیبرال و دین‌ستیز که دشمنی آنان برای جنبش گولن و حزب عدالت و توسعه بر همگان مبرهن است و متحد شدن با احزاب لیبرالی که هم‌پیمان شدنشان با جنبش مذکور فقط و فقط به منظور از صحنه به در کردن حزب اسلامی حاکم و در پی آن جنبش گولن است. چنین حوادث و اتفاقاتی ما را به یاد آن مواضع شرم‌آور و خودخواهانەی حزب نور سلفی در مصر می‌اندازد، چرا که ظاهراً هر دو حزب بر یک منوال و شیوه حرکت می‌کنند، منوالی که عبارت است از هم‌پیمان شدن با اسلامگرا‌ها و سپس پشت کردن به آنان و سپس هم‌پیمان شدن با احزابی که از لحاظ ایدئولوژی و حزبی با آن حزب اسلامی – اخوان و عدالت و توسعه – کاملاً تضاد دارد، و بالاخره قرار گرفتن در جمع کاروان کودتاچیان به منظور پایان دادن به حکمرانی اسلامی و رئیس جمهور منتخب، همچنانکه در مصر اتفاق افتاد. 

حال این سؤال اساسی ذهن هر کاوشگری را به خود مشغول می‌کند، آیا حزب سلفی نور و جماعت گولن دارای یک ایده و اندیشه هستند که عبارت است از تلاش جهت فروپاشی تجربەی حکمرانی اسلامی میانەرو در منطقه؟ یا نه، بلکه محرک اصلی هر دو حزب اسلامی برای این اقدام و اجرای این طرح آمریکایی و اسرائیلی واحد است؟ 

 «جنبش گولن» هرچند با حزب عدالت و توسعه متحد و هم‌پیمان بود ولی منافقانه با حزب «مردمی جمهوری» هم‌پیمان شد، حزبی که به عنوان تنها وارث اصلی لیبرالیسم اتاتورک به شمار می‌آید و توسط شخص او تأسیس شده است. 

حزب نور نیز پس از اینکه به ظاهر با اخوان متحد بود و در کابینەی دولت نیز حضور داشت، در اوج نفاق سیاسی با جبهەی نجات ملی – بخوانید جبهەی نجات اسرائیل – که از احزابی لیبرال و سکولار که دشمنی آنان برای اندیشەی اسلامی بر همگان آشکار بود، هم‌پیمان شد.

فتح الله گولن سال‌های طولانی است که در آمریکا به سر می‌برد نه ترکیه و روابطش با غرب بسیار صمیمی است. 

حزب نور سلفی قبل از نقض پیمان با جنبش اخوان و پس از هم‌پیمان و هم‌قسم شدنش با جبهەی نجات، رهبرانش به چندین کشور اروپایی سفر کرده و جلسات و نشست‌هایی در آمریکا با شخصیت‌های مشکوکی تشکیل دادند. 

جنبش گولن به شدت استخدام و به کارگیری اسلامگرایان توسط اردوغان را به باد انتقاد می‌گیرد. 

حزب نورسلفی نیز، دکتر محمد مرسی را به «اخوانی کردن دولت» متهم نموده و این را یکی از بهانه‌های مشارکتش در کودتا علیه رئیس جمهور منتخب عنوان کرد. 

آیا در روزهای آینده شاهد این خواهیم بود که «جنبش گولن» اقدام به صدور بیانیه‌ای نماید مبنی بر هم‌پیمان شدنش با هم‌پیمانان لیبرال سرسخت، به منظور فروپاشی اردوغان و حزبش؟ همان کاری که حزب نور سلفی چند ماه پیش در مصر کرد؟ 

یا «جنبش گولن» متوجه خواهد شد که چنین اقدامی تنها به نفع آمریکا و اسرائیل تمام خواهد شد و در نتیجه از آن خودداری خواهد نمود. اسرائیل و آمریکایی که بر همگان و حتی حزب سلفی نور، ثابت شد که برندگان اصلی از کودتای نظامی مصر که یکی از بازگیرانش حزب نور سلفی بود، آنانند نه کس و جریان دیگر.