اینجا قبرستان سریاس پاوه است و این مردم در حال بازگشت از دفن یک جوان؛ جوانی که مرگش حکایتی دارد و تشییعاش روایتی! فرشاد حسینی ایناخی تا پریروز جوانی بود و اینک خزانی است، خزانی ناهنگام و تامل برانگیز که پای شومش به وساطت باغبان به بوستان زندگی رسیده بود! فرجام فرشاد البته ناآشنا نیست، دیری است که در این دیار ناهموار، بهانه قاچاق نوک بیحیای گلوله هموطن را متوجه سینه هموطنی دیگر ساخته و هر از چند گاهی، جانی فدای نانی و سینهای آماج سنانی میشود و خانوادهای گریان و خلقی نالان میشوند و سوغات سفر بیبازگشت یک کاسب، جسد بیجانش است که در میان بهت و حسرت به خاک سپرده میشود!
فرشاد و فرشادهای قبلی، در یک تحلیل ساختاری قربانیاند؛ قربانی جغرافیایی که شاهو و زاگرسش به بلندای البرز نیست و ساکنانش نیز شأن البرزنشینان را ندارند! قربانی توزیع نابرابر ثروت و تحمیل خواسته یا ناخواسته فقر به مناطق پیرامونی است؛ قربانی بیتدبیری تصمیمگیرانی است که بر منطق مرزداری نیشخند میزنند و نمیپذیرند که با بیاعتنایی به ضرورت پیوند دادن اقتصاد و جغرافیا به عنوان کلید توسعه و امنیت مرزها، زمینهساز فقر و بیکاری مضاعف در منطقه شدهاند و سپس در یک تحلیل معکوس و حیران کننده، قربانیان تصمیمات خویش را نیز مخل توسعه و امنیت میشناسانند!
انتظار میرود که دولت آقای روحانی و نمایندگان استانیاش بر این حوزه نیز نوری از تدبیر بتابانند و سخن خیرخواهان و کارشناسان را بشنوند و با فطانت و انصاف، پیامدهای شوم این گونه برخوردهای مشکلافزا و ناپذیرفتنی را در افق منطقه نظاره کنند و به نالههای سوزناک توسعه که در سوگ لوازم خویش، همچون خانواده حسینی سیاهپوش گشته است صبورانه و هوشمندانه گوش بسپارند!
نظرات
بدوننام
09 تیر 1393 - 03:37جانا سخن از دل ما مي گويي اينجا در بلوچستان هم هفته اي نمي گذرد مگر اينكه در مرز بنام قاچاق گازوييل و ميوه و كالا خانواده اي داغدار جگرگوشه خود نشود. جواني كه اگر كاري بي خطر با حقوق بخور نمير گيرش مي آمد جانش را كف دست نمي گذاشت و راهي مرز نمي شد. ولي وقتي بسياري از مسئولان جوانان اينجا را حتي براي پست نگهباني و آبدارچي و رانندگي هم لايق نمي دانند غير از مرز و قاچاق برايشان انتخابي مي ماند؟
بدوننام
09 تیر 1393 - 09:07با تشکر از مسؤلان سایت،جدا در شگفتم که چرا درباره حادثه ای این چنین جگرسوز و دردآمیز،که در میان مردمان انسانیت چشیده مایه هزاران نوشته و اقدام اعتراضی و تنفرآمیز است،هیچ ابراز احساسات یا کامنتی مثبت یا منفی دیده نمی شود!!! گویا وجدان ما چنان با هیچ انگاری ارزش جان انسانها و قتل خو کرده است که این فاجعه در نظرمان طبیعی می نماید!!آنجا که شنیدن خبر ستاندن ناحق خلخالی از پای بانویی یهودی در نظر حضرت علی مستوجب سکته است،وای به حال ما و تسلیت به ایمان و وجدان ما که اشکی نمی فشانیم و سطری در انزجار از این جنایت نمی نگاریم....! وا اسفا...دردا و دریغا!
بدوننام
09 تیر 1393 - 12:30بر اساس قاعده ای مشهور که میگوید حق گرفتنی است نه دادنی لازمست که مردم منطقه مجدانه پیگیر این قضیه باشند و منفعلانه ناظر این فجایع نباشند
از مرگور
10 تیر 1393 - 10:08اخیرا فردی به نام امین حاجی اهل روستای هاشم آباد در مسیر بازگشت از مرز ترکیه، با گلوله نیروهای انتظامی کشته شد. این فرد دو تا بچه دارد و از خانواده های فقیر روستا به حساب می آید. برادر وی نیز قبلا به همین شیوه کشته شده است. از این خانواده، تنها یک پدر و یک مادر پیر بدون سرپرست باقی مانده است. قسم به خدا، دل انسان از شنیدن این گونه اخبار آتش می گیرد!
مطمئن باشید به محض اینکه مردم برای دفاع از این حقوق به پا خیزند، فوری مارک ضد انقلاب خواهند خورد. مگر کسی جرات دارد از نیروهای انتظامی شکایت کند؟
ماه رمضان است ودهه رحمت این ماه با شنیدن این چنین فجایع در ممکلتی که داعیه پرچم داری رهبری جهان اسلام را داردو بخاطری ریختن خونی در دورترین نقظه جهان احساس همدردی و مسئولیت می کندچه جوابی و چه توجیهی می توان برایش پیدا کرد؟آیا خون مردمان خودش در مرزها که تا دیروز سینه های خود را سپر گلول هایی قرار می دادند که به سوی این مملکت شلیک می شد برایش کم ارزش و یا بی ارزش است و یا اصلا بودن یا نبودن این مرزنشینان برای زمان نیاز اهمیت دارد.؟ که اکنون خون آن ها به زمین ریخته می شود. وای بر این مملت و وای بر صاحبان آن و وای بر آن اسلامی که این چنین انسان هایی پرچم دارش هستند.آنچه که در این خبر و گزارش آمده است اقلی است از آن همه جنایت ها و بی عدالتی هایی که بر مردمان زجر کشیده مرزنشین جاری می گردد.
بدوننام
11 تیر 1393 - 08:04شما به عنوان یک جماعت وظیفه دارید با گردآوری این گونه معلومات و تحلیل لازم،با استفاده از ظرفیت و تعاملی که دارید مسئله را با مسئولان پیگیری کنید