دکتر مصطفی ملکیان میگوید: «اگر بخواهیم زیر آوار اطلاعات هر روزه دفن نشویم چارهای جز این نیست که جنگل اندیشهها را با تفکر انتقادی هرس کنیم.» مصطفی ملکیان در نشست نقد و بررسی کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» که در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، درباره تعریف و ضرورت پرداختن به تفکر نقادانه سخن گفت. کتاب «راهنمای تفکر نقادانه»، نوشتهٔ «ام. نیل براون» و «استیوارتام. کیلی» با توضیح تفکر انتقادی سوالاتی را در این باره مطرح کرده و تمرینهایی نیز ارائه داده است.
این کتاب با ترجمه کوروش کامیاب و ویراستاری هومن پناهنده منتشر شده است. دکتر مصطفی ملکیان درباره تفکر انتقادی میگوید: «سابقه ادبیات تفکر نقدی در کشور ما اندک است. گاهی دیده شده که برخی به گونهای صحبت میکنند که در گمان آنان تفکر یا صفت نقدی یک صفت ارزش داورانه برای تفکر است؛ و مانند این است که بگوییم تفکر نقدی یعنی تفکر خوب و اگر تفکری نقدی نباشد، تفکر خوبی نیست! در صورتی که چنین تعبیری کاملا نادرست است.» خلاصه سخنان وی درباره «تفکر نقادانه» و انواع تفکر در این جلسه را به نقل از خبرآنلاین در ادامه میخوانید: تفکر تحقیقی نخستین نوع تفکر که بشر از آن برخوردار است تفکر تحقیقی است؛ تفکر تحقیقی تفکری است که در حوزه تحقیق به کار میرود و تحقیق تنها در جایی درست استعمال میشود که راه حل مسأله یا راه رفع مشکلی را به هیچ وجه نمیدانیم؛ و تحقیق ما با ندانستن صرف آغاز میشود.
تفکر استدلالی در این تفکر راه حل مساله و رفع مشکل را میدانیم، اما مخاطب ما آن را قبول ندارد. در این شرایط برای مخاطب با استدلال نشان میدهیم که راه حل مساله یا راه رفع مشکل همان است که ما میگوییم. به عبارتی استدلال برای نشان دادن این است که پاسخ ما به آن سؤالی که مطرح شد درست است. تفکر نقادانه در این نوع تفکر، راه رفع مساله یا راه حل مشکلی عرضه شده است، با استدلال نیز نشان دادهایم که آن راه به طور حتم جواب سؤال است، اما مخاطب ما در استدلال، یا در یکی از مقدمات استدلال، یا در یکی از گامهای استدلال، یا در یکی از پیش فرضهای آن، مناقشه به پا میکند؛ که در این شرایط، مناقشهگر (مخاطب) ما را نقد میکند و در مقام نقد، تفکر نقادانه خویش را به کار میگیرد. در این تفکر نقادانه، ما باید یک سلسله بایدها و نبایدهای روشی را رعایت کنیم. تفکر مدافعانه عکس تفکر نقادانه، تفکر مدافعانه است. زمانی که مخاطب تفکر ما را نقد کرد ما نیز باید دفاع کنیم و بگوییم آن گامی که تو در آن تشکیک داشتی، تشکیک تو قابل رفع است؛ آن مقدمهای که در آن مناقشه میکردی، مناقشه تو قابل جواب گفتن است؛ آن پیش فرضی را که تو قبول نداشتی اکنون به تو میقبولانم. در نتیجه از رأی خود دفاع میکنیم و تفکری داریم که جنبه دفاعی دارد. تفکر مذاکرهای تفکری است که تنها در علوم عملی معنا دارد؛ یعنی در رشتههای فنی یا هنری و به ویژه فنی؛ و یعنی که ما چگونه بتوانیم با یکدیگر مذاکره داشته باشیم. در علوم نظری «مذاکره کردن» به معنای «کوتاه آمدن» معنایی ندارد. در سبک مذاکره تعیین شده است که تفکر ناظر به مذاکره چه نوع تفکری است، چگونه باید صلاح اندیشی کرده و با رقبای خود مصالحه کنیم. تفکر خلاقانه در تفکر خلاقانه یا ابداع گرانه گویا ما تشبه به خدا پیدا میکنیم و با تفکر خود چیزی را ابداع میکنیم. پنج نوع تفکر قبلی، روشهای شناخته شده و مورد تحقیق واقع شده، دارند هیچ شکی نیست؛ اما آیا میتوان برای تفکر خلاقانه هم روشهایی را پیشنهاد کرد که اگر ما به آنها التزام بورزیم و آنها را گام به گام طی کنیم، خلاقیت پیدا کنیم؟ اکثرا گفته شده است که تفکر خلاقانه، تفکر خودآگاهانهای نیست که در آن بتوان روشهایی را پیشنهاد کرد که ذهنهای ما ذهنهای خلاقی شود. پیش فرضهای ضروری برای تفکر انتقادی تشخیص صدق و کذب گزارهها باید صدق و کذب بسیاری از گزارههایی را که به ذهن ما عرضه میشوند و از ما انتظار میرود آنها را بپذیریم، تشخیص دهیم. چرا که این تشخیص در زندگی ما فرق اساسی ایجاد میکند و نمیتوانیم نسبت به صادق یا کاذب بودن آنها بیاهمیت باشیم. اعتماد نکردن به قول گوینده نباید به صرف اینکه گوینده یک نظر، آن را صدق یا کذب معرفی کند اعتماد کرد. چون ارتباط بین قول و ویژگیهای شخصیتی و منشی قائل، منقطع است پس راهی نیست در اینکه صدق و کذب را فهمید؛ حال چه قائلان این قول تمام مردم روی کره زمین باشند و چه یک نفر باشد. اعتماد به نیروی تشخیص خود من هم مانند هر انسانی اجمالا نیروی تشخیص صدق و کذب دارم؛ چرا که در غیر این صورت گفته میشد ما نه تنها نمیتوانیم بفهمیم که گوینده صدق و کذب سخن چه کسی بوده است، خودمان نیز نیروی تشخیص صدق و کذب را نداریم. بنابراین زمانی تفکر نقدی پا میگیرد که معتقد باشم من هم میتوانم کمابیش درباره صدق سخن گوینده تحقیق کنم و صدق سخن یا کذب سخن او را نشان دهم. نپرداختن به شبه مسالهها زمانی به تفکر نقدی دست میزنم که خود احساس کنم اکنون به صدق و کذب مسألهای که عرضه شده نیاز دارم. باید حواسمان باشد که شبه مسالهها را مساله نگیریم و به سراغ واقعیتهایی که به ما ربط پیدا نمیکند، نرویم. اهمیت به کار گیری تفکر انتقادی منشاء تفکر نقادانه آنچه که نطفه ضرورت تفکر نقادانه را منعقد میکند یک حکم اخلاقی است؛ و آن به شاخهای از اخلاق مربوط میشود که به آن «اخلاق باور» میگوییم. در اخلاق باور به ما گفته میشود که تو باید میزان دلبستگی و پایبندی خود را به یک عقیده، با میزان قوت ادله و شواهدی که آن عقیده را تایید میکنند، متناسب کنی. تفکر نقدی داشتن، علاوه بر اینکه ما را در جهت معرفت پیش میبرد، به ادای وظیفه اخلاقیمان نیز هدایت میکند. از آنجایی که ما میخواهیم در حوزه تفکر، فرهنگ، علم و... اخلاقی رفتار کنیم، نیاز داریم که در حل تفکر نقادانه ماهر باشیم و به علاوه، این مهارت را در مقام عمل اعمال کنیم؛ نه اینکه تنها قواعد آن را حفظ باشیم ولی هیچگاه آنها را به مرحله اجرا نگذاریم. در نتیجه از «اخلاق باور»، نیاز ما به دانستن و به کار بستن تفکر نقادانه منبعث میشود. جایگاه تفکر نقادانه در دسته بندی علمی تفکر نقادانه، محل تلاقی «منطق غیر صوری» و «معرفتشناسی» است. به عبارت دیگر هر مبحثی در کتابهای تفکر نقدی از یک جنبه مبحثی معرفتشناسانه است و از یک جنبه مبحثی است مربوط به منطق مادی (غیر صوری). بنابراین میتوانیم بگوییم تفکر نقادانه، زیرشاخه منطق غیر صوری است و معرفتشناسی. اما به لحاظ دیگر میتوان گفت که تفکر نقدی در واقع شاخهای از روششناسی است که خود روششناسی هم شاخهای از معرفتشناسی است. تفکر انتقادی برای هرس کردن اطلاعات همه روزه ما در معرض بمباران اطلاعات قرار میگیریم و اگر بخواهیم زیر آوار این اطلاعات دفن نشویم چارهای جز این نیست که جنگل اندیشهها را هرس کنیم. چرا که اگر نتوانیم در این جنگل، اندیشه سالم را غرس کنیم و بنشانیم، حداقل باید بتوانیم اندیشههای کاذب را قطع کنیم. درباره هر نکتهای نظرات بسیار وجود دارد و ما نمیدانیم کدامیک از این نظرات صادق است و کدام کاذب یا کاذبتر است. روح ما زیر این همه آوار اطلاعاتی که راه پس و پیش خود را در آن نمیشناسیم میمیرد. تفکر نقدی حداقل میآید و جنگل اندیشههایی را که بر ما عرضه میشود و ذهن ما را به یک نوع سرگردانی میکشاند، هرس میکند.
--------------------------------------------
تفکر انتقادی از زبان مصطفی ملکیان
دکتر مصطفی ملکیان در نشست نقد و بررسی کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» که در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، درباره تعریف و ضرورت پرداختن به تفکر نقادانه سخن گفت. کتاب «راهنمای تفکر نقادانه»، نوشتهی «ام. نیل براون» و «استیوارت ام. کیلی» با توضیح تفکر انتقادی سوالاتی را در این باره مطرح کرده و تمرینهایی نیز ارائه داده است. این کتاب با ترجمه کوروش کامیاب و ویراستاری هومن پناهنده منتشر شده است.
دکتر مصطفی ملکیان درباره تفکر انتقادی می گوید: «سابقه ادبیات تفکر نقدی در کشور ما اندک است. گاهی دیده شده که برخی به گونهای صحبت میکنند که در گمان آنان تفکر یا صفت نقدی یک صفت ارزش داورانه برای تفکر است؛ و مانند این است که بگوییم تفکر نقدی یعنی تفکر خوب و اگر تفکری نقدی نباشد، تفکر خوبی نیست! در صورتی که چنین تعبیری کاملا نادرست است. »
انواع تفکر
تفکر تحقیقی نخستین نوع تفکر که بشر از آن برخوردار است تفکر تحقیقی است؛ تفکر تحقیقی تفکری است که در حوزه تحقیق به کار میرود و تحقیق تنها در جایی درست استعمال میشود که راه حل مسأله یا راه رفع مشکلی را به هیچ وجه نمیدانیم؛ و تحقیق ما با ندانستن صرف آغاز میشود.
تفکر استدلالی در این تفکر راه حل مساله و رفع مشکل را میدانیم، اما مخاطب ما آن را قبول ندارد. در این شرایط برای مخاطب با استدلال نشان میدهیم که راه حل مساله یا راه رفع مشکل همان است که ما میگوییم. به عبارتی استدلال برای نشان دادن این است که پاسخ ما به آن سؤالی که مطرح شد درست است.
تفکر نقادانه در این نوع تفکر، راه رفع مساله یا راه حل مشکلی عرضه شده است، با استدلال نیز نشان دادهایم که آن راه به طور حتم جواب سؤال است، اما مخاطب ما در استدلال، یا در یکی از مقدمات استدلال، یا در یکی از گامهای استدلال، یا در یکی از پیش فرضهای آن، مناقشه به پا میکند؛ که در این شرایط، مناقشهگر(مخاطب) ما را نقد میکند و در مقام نقد، تفکر نقادانه خویش را به کار میگیرد. در این تفکر نقادانه، ما باید یک سلسله بایدها و نبایدهای روشی را رعایت کنیم.
تفکر مدافعانه عکس تفکر نقادانه، تفکر مدافعانه است. زمانی که مخاطب تفکر ما را نقد کرد ما نیز باید دفاع کنیم و بگوییم آن گامی که تو در آن تشکیک داشتی، تشکیک تو قابل رفع است؛ آن مقدمهای که در آن مناقشه میکردی، مناقشه تو قابل جواب گفتن است؛ آن پیش فرضی را که تو قبول نداشتی اکنون به تو میقبولانم. در نتیجه از رأی خود دفاع میکنیم و تفکری داریم که جنبه دفاعی دارد.
تفکر مذاکرهای تفکری است که تنها در علوم عملی معنا دارد؛ یعنی در رشتههای فنی یا هنری و به ویژه فنی؛ و یعنی که ما چگونه بتوانیم با یکدیگر مذاکره داشته باشیم. در علوم نظری «مذاکره کردن» به معنای «کوتاه آمدن» معنایی ندارد. در سبک مذاکره تعیین شده است که تفکر ناظر به مذاکره چه نوع تفکری است، چگونه باید صلاح اندیشی کرده و با رقبای خود مصالحه کنیم.
تفکر خلاقانه در تفکر خلاقانه یا ابداع گرانه گویا ما تشبه به خدا پیدا میکنیم و با تفکر خود چیزی را ابداع میکنیم. پنج نوع تفکر قبلی، روشهای شناخته شده و مورد تحقیق واقع شده، دارند هیچ شکی نیست؛ اما آیا میتوان برای تفکر خلاقانه هم روشهایی را پیشنهاد کرد که اگر ما به آنها التزام بورزیم و آنها را گام به گام طی کنیم، خلاقیت پیدا کنیم؟ اکثرا گفته شده است که تفکر خلاقانه، تفکر خودآگاهانهای نیست که در آن بتوان روشهایی را پیشنهاد کرد که ذهنهای ما ذهنهای خلاقی شود.
پیشفرضهای ضروری برای تفکر انتقادی
تشخیص صدق و کذب گزاره ها
باید صدق و کذب بسیاری از گزارههایی را که به ذهن ما عرضه میشوند و از ما انتظار میرود آنها را بپذیریم، تشخیص دهیم. چرا که این تشخیص در زندگی ما فرق اساسی ایجاد میکند و نمیتوانیم نسبت به صادق یا کاذب بودن آنها بیاهمیت باشیم.
اعتماد نکردن به قول گوینده
نباید به صرف اینکه گوینده یک نظر، آن را صدق یا کذب معرفی کند اعتماد کرد. چون ارتباط بین قول و ویژگیهای شخصیتی و منشی قائل، منقطع است پس راهی نیست در اینکه صدق و کذب را فهمید؛ حال چه قائلان این قول تمام مردم روی کره زمین باشند و چه یک نفر باشد.
اعتماد به نیروی تشخیص خود
من هم مانند هر انسانی اجمالا نیروی تشخیص صدق و کذب دارم؛ چرا که در غیر این صورت گفته میشد ما نه تنها نمیتوانیم بفهمیم که گوینده صدق و کذب سخن چه کسی بوده است، خودمان نیز نیروی تشخیص صدق و کذب را نداریم. بنابراین زمانی تفکر نقدی پا میگیرد که معتقد باشم من هم میتوانم کمابیش درباره صدق سخن گوینده تحقیق کنم و صدق سخن یا کذب سخن او را نشان دهم.
نپرداختن به شبه مساله ها
زمانی به تفکر نقدی دست میزنم که خود احساس کنم اکنون به صدق و کذب مسألهای که عرضه شده نیاز دارم. باید حواسمان باشد که شبه مسالهها را مساله نگیریم و به سراغ واقعیتهایی که به ما ربط پیدا نمیکند، نرویم.
اهمیت به کار گیری تفکر انتقادی
منشاء تفکر نقادانه
آنچه که نطفه ضرورت تفکر نقادانه را منعقد میکند یک حکم اخلاقی است؛ و آن به شاخهای از اخلاق مربوط میشود که به آن «اخلاق باور» میگوییم. در اخلاق باور به ما گفته میشود که تو باید میزان دلبستگی و پایبندی خود را به یک عقیده، با میزان قوت ادله و شواهدی که آن عقیده را تایید میکنند، متناسب کنی.
تفکر نقدی داشتن، علاوه بر اینکه ما را در جهت معرفت پیش میبرد، به ادای وظیفه اخلاقی مان نیز هدایت میکند. از آن جایی که ما میخواهیم در حوزه تفکر، فرهنگ، علم و… اخلاقی رفتار کنیم، نیاز داریم که در حل تفکر نقادانه ماهر باشیم و به علاوه، این مهارت را در مقام عمل اعمال کنیم؛ نه اینکه تنها قواعد آن را حفظ باشیم ولی هیچ گاه آنها را به مرحله اجرا نگذاریم. در نتیجه از «اخلاق باور»، نیاز ما به دانستن و به کار بستن تفکر نقادانه منبعث میشود.
جایگاه تفکر نقادانه در دسته بندی علمی
تفکر نقادانه، محل تلاقی «منطق غیر صوری» و «معرفت شناسی» است. به عبارت دیگر هر مبحثی در کتابهای تفکر نقدی از یک جنبه مبحثی معرفت شناسانه است و از یک جنبه مبحثی است مربوط به منطق مادی(غیر صوری). بنابراین میتوانیم بگوییم تفکر نقادانه، زیرشاخه منطق غیر صوری است و معرفت شناسی.
اما به لحاظ دیگر میتوان گفت که تفکر نقدی در واقع شاخهای از روششناسی است که خود روش شناسی هم شاخهای از معرفت شناسی است.
تفکر انتقادی برای هرس کردن اطلاعات
همه روزه ما در معرض بمباران اطلاعات قرار میگیریم و اگر بخواهیم زیر آوار این اطلاعات دفن نشویم چارهای جز این نیست که جنگل اندیشهها را هرس کنیم. چرا که اگر نتوانیم در این جنگل، اندیشه سالم را غرس کنیم و بنشانیم،حداقل باید بتوانیم اندیشههای کاذب را قطع کنیم. درباره هر نکتهای نظرات بسیار وجود دارد و ما نمیدانیم کدامیک از این نظرات صادق است و کدام کاذب یا کاذبتر است.
روح ما زیر این همه آوار اطلاعاتی که راه پس و پیش خود را در آن نمیشناسیم میمیرد. تفکر نقدی حداقل میآید و جنگل اندیشههایی را که بر ما عرضه میشود و ذهن ما را به یک نوع سرگردانی میکشاند، هرس میکند.
نظرات