کمال همنشینی و رفاقت در سخن بزرگان و در ادبیات ما از مراتب ویژه‌ای برخودار است زیرا لحظه‌ی شروع رفاقت و همنشینی می‌تواند نقطه عطفی در مسیر پرفراز و نشیب زندگی ایجاد کند همه‌ی ما بطور مکرر شنیده‌ایم، افرادی از مسیر رشد و تعالی در زندگی خارج شده و به مسیر ضلالت و نکبت افتاده‌اند یکی از علل و یا مهمترین آنها را رفیق ناباب بیان می‌کنند.، اما من معتقدم که هر پدیده، فقط می‌تواند یک معلول باشد و این معلول به علت و یا عللی وابسته است، امر انتخاب راه، رفیق، همسر، شغل و ... معلول جهان‌بینی فرد است و اینکه فرد چه تصوری از راز خلقت دارد و یا اصولاً روند رشد و تعالی در مسیر خلقت را چگونه می‌بیند؟ فردی که هنوز هدف غایی از خلقت را درک نکرده است و هدف‌های بینابینی و ناتمام را به عنوان هدف غایی تلقی می‌نماید، بدیهی است که در راه و مسیر تعالی باز خواهد ماند. مجالست با رفقا و دوستانی که صرفاً برای به اصطلاح خوشگذرانی و لذت، دور هم جمع می‌شوند، به تدریج هسته‌ها و بذرهای بی‌بند و باری و انحراف از مسیر اصلی را در فرد می‌کارد و به عبارتی دیگر از تمییز راه و بیراهه باز می‌ماند و به مرور زمان، ادامه‌ی این رفت و آمدها هویت، نگرش و تعبیر فرد دستخوش دگرگونی و تزلزل می‌گردد. اکثر قریب به اتفاق افرادی که به هر دعوتی جواب بلی می‌گویند در زمره‌ی این افراد قرار می‌گیرند. 

 چون از لحاظ جهان‌بینی و تصور از هدف خلقت ضعیف و جاهل‌اند. افراد به اصطلاح سستْ‌عنصر همواره در پی تحکیم این ضعف خود هستند و چون از جهان‌بینی و اعتقاد رسالت معتبری برخوردار نیستند، معمولاً و به ناچار در دام تارهای عنکبوتی فرصت‌طلب گرفتار می‌شوند. در این برهه از روند ماجراست که جای یک راهنما و مرشد دلسوز به شدت خالی است ولی شناختن، یافتن و برقراری ارتباط با این رفیق دلسوز و مرشد خودآگاه، سدی مطمئن در برابر هجوم افات گمراهی و نکبت است، البته مهارت داشتن در یافتن این رفیق، منوط به خواستن و تمایل به رشد و تعالی و نیروی محرکه‌ی این خواهش و تمنای درونی برخورداری از یک جهان‌بینی و تصور هدفمند خلقت است. 

خالق جهان هستی و دانا و حکیم مطلق خداوند ذوالجلال در کلام خود می‌فرماید ما انسان را نیافریدیم الا برای بندگی و عبادت. و برای نیل به این هدف مهم یعنی بندگی و در قید خالق بودن نیز ابزارهای لازم را در اختیار ما قرار داده و فرستادگانی را نیز از بین خودمان برای راهنمایی برگزیده است که اگر دل را در گرو فرمان خالق و گوش را به شنیدن رهنمود فرستادگانش بکار گیریم قطعاً ویژگی‌های رفیق و همراه را خواهیم آموخت و چه مهارتی گران‌سنگتر از آنکه در تنگناهای مسیر زندگی بتوانیم مشاور و رفیق صدیق و دلسوز را و به عبارت دیگر سره را از ناسره تشخیص دهیم، مگر نه اینکه جهان‌بینی مبتنی بر دانش و خرد است که در مناسبت‌ها و فرآیندهای اجتماعی اثرگذار و ثمربخش است. من معتقدم برای آموختن یا اصلاح کردن، باید گوش‌هایی بزرگ و دهانی کوچک داشته باشم، البته در آموزش دادن هم این اصل می‌تواند بسیار مفید باشد، زیرا گوش دادن پزشک به اظهارات مریض و یا مددجو بخش عمده‌ای از فرآیند درمان است. یکی از دلایل گم‌کردن راه و خروج از مسیر درست، این است که نمی‌شنویم و یا ناشنیده می‌گیریم، با این تصور که خود می‌دانیم درست کدام و یا ناصواب چه است؟ این هم معلول علتی است بنام گم کردن کیل و میزان، بلی کیل و میزان! واحدهای اندازه‌گیری ما واحدهایی هستند که خود تعیین کرده‌ایم، خطی که رسم نموده‌ایم خطی است که خط‌کش آن از هواهای نفسانی و خواهش‌های درونی نشأت گرفته، از جهان‌بینی ماست و این همان نقطه‌ی آغاز خروج از ریل است که عاقبت آن معلوم است. 

اگر ما ملاک‌های سنجش و ا نتخاب را بر مبنای دستورالعمل و راهنایی خالق و فرستاده‌اش قرار دهیم، حتماً از آسیب گمراهی و به دام نااهل گرفتار آمدن مصون خواهیم بود. این وعده‌ی خالق به مخلوق خود است و هیچ سازنده‌ای دوست ندارد هیچ آسیبی به این دست ساخته‌اش برسد، بلکه همواره در جهت ارتقا و تعالی آن نیز تلاش می‌کند. 

 این را برای دوستان و رفیقانی می‌گویم که در انتخاب رفیق و تشخیص را تردید دارند. دوستان عزیر مجالست و صرف وقت و هزینه با افرادی که سد راه و رشد و تعالی شما هستند را باید با تردید ارزیابی کرد و هراز چند گاهی واپس‌نگری مسیر الزامی ‌است که با این نااهلان از کجا شروع کردم و چه خلق و خویی داشتم و هم اکنون در کجا هستم و چه خلق و خویی دارم. تجدید نظر و مشاوره با اهل صلاح که معیارهای سنجش و انتخاب را می‌دانند چراغ راهنمای مطمئنی برای شما هستند، نسبت به خود بخیل نباشید و راه‌های تعالی و انسان شدن را بر خود سد نکنید، چون فرصت بسیار اندک است و خیلی زود دیر می‌شود، از حلاوت ماندگار و تعالی‌بخش مجالست و رفاقت با اهل فضل و ایمان بسیاری از خلأهای ایمانی و عاطفی شما را پر خواهد کرد و این همان نسخه‌ی شفابخش جوانانی است که در ابتدای راه تردید دارند و وسوسه‌های فریبنده و توخالی آنها را جدّاً تهدید می‌کند.