رخداد تلخ و تاسف برانگیز صبح سه شنبه ۲۱ بهمن که طی آن قاضی قنبری رئیس دادگستری روانسر قربانی کینه‌ای سیاه شد، ژرفای درون مردم روانسر را گزید و ابر غمی جگرسوز و شوم را بر فضای شهر گستراند؛ قاضی‌ای مردمی که به «صلح گرایی»، «پاکدامنی» و «فروتنی» در میان شهر مشهور بود، در کمال ناباوری خود و مردم، در جلو در خانه‌اش و به رغم ناله و التماس همسرش، به شیوه‌ای رقت انگیز و ناجوانمردانه هدف سوءقصد مسلحانه قرار گرفت و مظلومانه در خون خویش غلتید! قاضی قنبری از‌‌ همان آغاز ورود به روانسر متفاوت بود: با همه برخوردی انسانی داشت؛ حتی نپذیرفته بود که سرایدار و مستخدم برایش نان تهیه کنند و از روز دوم استقرارش، نجیبانه سرایدار اداره را از تقبل زحمت تهیه نان منع کرده بود؛ او قاضی بود و قلمش قول الفصل دعاوی و نزاع، اما در پرتو درک عمیق فلسفه قضا و جایگاه قاضی، با شگردی کم نظیر غالبا اختلافات را با صلح حل می‌کرد؛ در مدت قریب ده سال و به رغم تصدی ریاست، حتی کارمندی از او نرنجید؛ نزدیکان اداری‌اش شهادت می‌دهند که چنان به عفت آراسته بود که می‌شد بدون دغدغه خانواده را برای مسافرت با او فرستاد؛ به تفاوت فرهنگی مردم منطقه احترام می‌گذاشت و کسی رفتاری رنجاننده از او نشنیده است؛ به رغم برخورداری از جواز حمل سلاح گرم، به برکت پاکدامنی و خیرخواهی اصیل نیازی به حمل سلاح نمی‌دید؛ با همه مهربان بود، اما به حکم جایگاه حرفه‌ای و ضرورت بیطرفی و پرهیز از ایجاد شوائب منافی اعتمادپذیری، ارتباط خانوادگی برقرار نمی‌کرد و هدیه‌ای از احدی نپذیرفت؛ در این عصر سقوط استاندارد‌ها از این والا‌تر و شایسته‌تر، می‌توان بود؟! برای کسانی که باور به شرافت انسانی و دادگاه اخروی دارند، قاضی قنبری حقیقتا برنده ماجراست و کسی است که افتخار نیکنامی در عین توانمندی را احراز کرد؛ افتخارات مسند قضا را کسب کرد و از آفاتش مصون ماند؛ بنده نه عادت مجیزگویی و قلم فروشی داشته‌ام و نه افتخار آشنایی نزدیک با ایشان، حتی یک بار که پیشنهاد شده بود به عنوان مدرس دوره اخلاق اسلامی خدمت پرسنل قضایی باشم، ایشان به عادت خود و برای پرهیز از عوارض و حواشی عصر آقای احمدی‌نژاد، صلاح ندیده بود بنده دارای گرایش اصلاح طلبی در خدمت کارمندانش باشم؛ از این رو این سطور را ابتدا برای ادای مسئولیت اجتماعی و سبک کردن دل خویش می‌نویسم و سپس برای همدردی با وجدان عمومی و خانواده داغدیده قاضی قنبری که مرگ تراژیک و خیرخواهی و پاکدستی‌اش، بسیار بیش از آن ارزش دارد که به این بهانه‌های کوچک بتوان از ذکر فضایل کمیابش چشم پوشید! 

اینجانب ضمن اعلام همدردی عمیق قلبی با خانواده و همکاران این بزرگمرد، از خدای متعال خواهانم که او را در شمار شهیدان بپذیرد و درجات والای بهشت را نصیبش سازد و به خانواده محترمشان اجر جزیل و صبر جمیل عنایت فرماید! 

روانش شاد و یادش گرامی باد!