تا قبل از فرارسیدن بهار عربی-اسلامی نام جنبش اخوانالمسلمین تنها در محافل معدود و محدود فکری و فرهنگی حضور داشت؛ و برای اقشار مختلف جامعهی اسلامی بهویژه جامعهی جهانی چندان نام آشنایی نبود؛ و از برنامهی فکری و حوزهی کاری و روش پراکتیکی آن چندان آگاهی نداشتند، حتی از آن ذکری به میان نمیآمد.
با فرارسیدن بهار عربی-اسلامی، تمامی رسانهها و محافل سیاسی و فرهنگی و روشنفکری اسلامی و غربی از این جنبش و از موقعیت اجتماعی و فرهنگی و مردمی آن سخن به میان آوردند؛ و از آن بعنوان مادر حرکتهای اسلامی و خیزشهای ضد استبدادی و دیکتاتوری و محرک اصلی این جریانات و تظاهراتها یاد میکردند، همه اذعان داشتند که جنبش اخوانالمسلمین ناخدای کشتی دریای مواج نارضایتیها و فریادهای جامعه بحساب خواهد آمد.
همه در راستای تعریف و تحلیل و بازنگری و بازخوانی این جنبش تلاش و تکاپو نمودند، جنبشی که ریشه در اعماق اقشار مختلف جامعه فرو برده، جنبشی با بزرگترین و طولانیترین سابقهی تاریخی و کاری، سابقهای با ۸۰سال تلاش و تکاپو، اذیت و آزار، شکنجه و زندان، اعدام و قتل عام و...
در واقع در بازخوانی و بازنگری تاریخ جنبش اخوانالمسلمین میتوان به نکات بسیار ارزنده و آموزندهای دست یافت و صفحات بسیار تلخناک را در کتاب سیرهی آن ورق زد؛ زیرا اگر ذهن و ضمیر، انسان را یاری دهند و تاریخ پر فراز و نشیب این جنبش بزرگ را برای انسان به تصویر بکشند، میتوان تصویرهای بسیار وحشتناک و نااخلاقی گروهها و حکومتهایی را در حق آن به ما نشان دهد؛ و از جانبی دیگر نیز تصویرهایی پر از شهامت و شهادت، شجاعت، جانگدازی و جانفشانی، خدمتگذاری و نقشآفرینی را به ما ارایه دهد.
جنبش اخوانالمسلمین از همان اوایل تولد خویش با انواع گوناگون ترفندها، توطئهها روبهرو شده؛ با اشکال گوناگون خشونتها و شکنجهها و اتهامات مواجه بوده است، برای مهار فکر و اندیشهی این جنبش دهها زندان سیاسی را ایجاد و دهها هزار طرفدار و هوادار و کادرهای رهبری را روانهی این کورههای آدم سوزی کرده و دهها دادگاه نظامی و صحرایی و انگیزاسیونی را برای محاکمه و اعدام آنها دایر کردهاند، بازخوانی تعامل غیراخلاقی و غیرانسانی قدرتمندان مصر بهویژه در دورانهای نقراشی، انور سادات و جمال عبدالناصر میتواند فرد را به کاربرد این اصطلاحات وادار نماید؛ و مشروعیتی را برای آنها پیدا کند؛ اما همیشه جنبش اخوانالمسلمین در برابر این توطئهها، سیاستها و ترورها، تعامل سازنده و حکیمانهای داشته و هرگز پروگرام فکری و مسیر حرکت خود را تغییر نداده است. ایمان راسخ به این اصل مسلم داشته که همیشه در راستای رسیدن به اهداف بزرگ و در راستای شکستن بتها و تابوهای استبداد سیاسی و عقلانیتهای نظامی و دیکتاتوری احتمال انواع اذیت و آزارها و شکنجهها و قربانی دادنها وجود دارد، باید برای نهادینه کردن ارزشهای الهی و انسانی این مسیرهای پر پیچ و خم را طی کرد.
شاید بتوان گفت بیشترین صفحات کتاب تاریخ این جنبش به توطئه، ترور، آزار و زندانیکردن و اعدامهای صحرایی اختصاص دارد که دیکتاتورها و استبدادگران علیه آن اعمال نمودهاند.
برای نمونه در تاریخ ۱۰/۱۱/۱۹۴۸، نمایندگان انگلستان و آمریکا و فرانسه در «فاید» اجتماع کردند و در مورد از بین بردن اخوانالمسلمین تصمیماتی اتخاذ کردند (نقل از: اخوانالمسلمین در کشتارگاههای مصر، ن: جابر حق، م: مصطفی اربابی، ص: ۹) و آنها اجرای این تصمیم شوم خود را به نخستوزیر وقت مصر «نقراشی» واگذار نمودند، به همین خاطر «نقراشی نخستوزیر مصر از عبدالرحمان عمار، وزیر کشور وقت مصر خواست تا مدارکی جهت توجیه منحل نمودن جمعیت اخوانالمسلمین فراهم آورد که مردم گمان کنند، موضوع انحلال اخوانالمسلمین یک مسألهای داخلی و مربوط به مصر است؛ و هیچ نیروی خارجی و یا انگلیسی در آن نقش ندارد و... لذا با استناد به مدارک تهیه شده، دستور انحلال نهضت اخوانالمسلمین و مصادرهی اموال و املاک و شرتها و مدارس و بیمارستانها و کارخانههای این جمعیت را صادر کرد (همان: ص: ۱۰) و از آن به بعد انواع برخوردهای خشونتآمیز و سیاست کشت کشتار را علیه اعضای این جنبش مرتکب شدند و...
بعدها همین سیاستها و برخوردها و بلکه بدتر از آنها در دوران سیاه جمال عبدالناصر دنبال شد و ترور و اعدام رهبران جنبش اخوان را در اولویت کاری خود قرار داد، درهای زندانها را به روی طرفداران و فرماندهان و رهبران و حتی زنان این جنش باز کرد و بدترین برخوردها را علیه آنها برای خود در تاریخ مصر ثبت کرد، در این میان میتوان برخورد غیر انسانی با استاد سید قطب و زینب غزالی را یکی از هزارها نمونهی دیگر ذکر کرد.
«جمال عبدالناصر مصر بیش از ۸۰۰نفر از اعضای اخوان را مورد مؤاخذه قرار داد که هر یک از آنها ۵ تا ۲۵سال محکوم به زندان شدند»(همان، ص:۲۴)
با وجود تمامی این سیاستها و توطئهها و اعدامها همچنان به حیات فکری و اجتماعی و فرهنگی خود ادامه داد و با پشتیبانی خداوند بزرگ، برنامهریزیهای درست، موضعگیریهای اصولی و تربیت خوب اعتقادی و فکری فرزندان خویش توانست تمامی این ترفندها و توطئهها را خنثی کند و تمامی این مراحل سخت و سیاه را پشت سر گذارد و همچنان پایگاه مردمی خود را روز به روز تقویت و توسعه نماید؛ بدون آنکه کوچکترین سازشی از خود نشان دهد و کوچکترین قدمی از سیاست و راه و روش و پروگرام خود عقب نشینی کرده باشد؛ در حالی که دیگر احزاب و دیگر جریانات یا سر در لاک خود فرو برده و یا زیر سایهی استبدادگران سایده بودند و...
نکتهی قابل توجه اینکه این سیاستها و برخوردهای غیراصولی و غیرانسانی در خصوص جنبش اخوانالمسلمین تنها منحصر به کشور مصر نبود بلکه تمامی کشورهای منطقه همین سیاستها را علیه اخوانالمسلمین دنبال کردند؛ شاید بتوان گفت استعمارگران خارجی و استبدادگران داخلی کشورهای عربی همه با هم برای قلع و قمع این جنبش همپیمان بودهاند، برای نمونه برخورد حکومتهای سوریه، عراق، عربستان، یمن، سودان، کویت، امارات و... با جنبش اخوان، چه در سطح قلع و قمع، کشت و کشتار، و ممنوع الفعالیت بودن آن، در واقع تمامی این حکومتهای نامشروع و استبدادگر با فکر و اندیشه و پروگرام و منهج اخوان مشکل جدی داشتند، مشکلی که در آینده و در تعامل دراز مدت بساط ظلم و ستم و فساد آنها را بر خواهد چید، در راستای نهادینه کردن ارزشهای الهی و انسانی خواهد کوشید.
بهار عربی-اسلامی آمد نوید امید به رهایی از این عقلانیتها و تعاملها و فضاهای نامشروع را با خود آورد، وروزنههای دموکراسی و احقاق حقوق را به روی جامعه باز کرد، ناقوس استقلال و آزادی را به صدا در آورد؛ مردم همه خوشحال شدند؛ زیرا مهمدی موعود سیاسی و اجتماعی آنها ظهور کرده!! همه به خیابانها؛ سپس به پای صندوقهای رأیگیری برای تعیین سرنوشت خویش رفتند و...
جنبش اخوانالمسلمین با توجه به سابقهی تاریخی و طولانی و خدمات فراوان در تمام زمینهها و با توجه به گستردگی پایگاه مردمی توانست بیشترین آراء را در انتخاباتها به خود اختصاص دهد و پیروزی را برای خود به ارمغان آورد.
هنوز مرکب انگشتان رای دهندگان از دستانشان پاک نشده بود که گروههای لیبرال و سکولار و نظامیها با پشتیبانی مالی آشکار استبدادگران امیرنشین عرب و با کمکهای سیاسی منادیان آزادی و دموکراسی!! دست به دست هم دادند و توطئهها و ترفندها و تهمتها و کارشکنیهای بیوقفه را علیه اسلامگرایان و جنبش اخوان آغاز کردند، آنهایی که تا دیروز به قد و قامت آزادی و دموکراسی و حقوق بشر میسرودند به قول استاد احمد راشد: همه از آن مرتد شدهاند، روش فکری و پراکتیکی آنها همخوان با روش گفتاری دیروز آنها نبود، امروز کاملاً باور به احتکار این ارزشها و روشها برای خود دارند؛ زیرا هنوز عقلانیت آنها و پتانسیل آنها هنوز ظرفیت گنجایش ترجمهی این اصطلاحات را ندارد، بنا به قول نظریه پردازان دموکراسی هنوز یکی از شرطهای اساسی اجرای دموکراسی تحقق پیدا نکرده و هنوز بسیاری وجود دارند که به مرحلهی بلوغ فکری و عقلانی نرسیدهاند و هنوز در مرحلهی نارس فکری و فرهنگی قرار دارند
ارتش مصر همراه با همپیمانانش حکومت مردمی را در یک کودتای نظامی عزل نمود، با نشان دادن چراغ سبز قدرتها و حکومتهای غربی و عربی انواع سیاستها و برخوردهای غیرانسانی را در حق طرفداران آزادی و دموکراسی و تظاهراتکنندگان و طرفداران محمد مرسی انجام داد و برای کسب مشروعیت سیاسی انواع ترفندها وتوطئهها را علیه اعتصاب کنندگان انجام داد؛ و تنها برای شکستن اعتصابکنندگان و تظاهراتکنندگان مسالمتآمیز میدانهای رابعه عدویه و النهضه در مدت چند ساعت بیش از ۲۰۰۰ مرد، زن و کودک را قتل عام نمود، حتی برگهی فوت را برای افراد کشته شده را صادر نمیکردند مگر اینکه میبایست اعضای خانواده آنها در برابر دوربینهای خبرنگاران اعتراف مینمودند که علت مرگ آنها خودکشی بوده؛ به دنبال آن هر آنچه که در توان داشته با اتهامهای واهی طرفداران و هواداران و رهبران اخوانالمسلمین را روانه زندانها کردند. تمامی این جنایتها و این برخوردهای غیرانسانی در برابر انظار عمومی و جهانی و نهادهای بینالمللی صورت میگیرد؛ اما آنچه که باید، در برابر این جنایتها موضعگیری نشده، از جانبی دیگر احزاب لایک و سکولار و لیبرال با تمام معنا از این جنایتها حمایت کرده و با پشتیبانی رسانههای کاذب خویش در راستای توجیه این برخوردهای غیرانسانی برآمدهاند با سخنانی پوچ و واهی غیر قابل پذیرش.
در واقع کاملاً تاریخ میخواهد در حق جنبش اخوانالمسلمین تکرار شود و عقربههای ساعت عقبگردی سریع را به خود دیدهاند، عیناً همان سیاستها و برخوردها و رفتارها تکرار میشود که در طول تاریخ اخوان در مصر از جانب حاکمان و همپیمانهای آمریکایی و بریتانی صوررت گرفته.
در واقع نگاه به این برخوردهای غیر انسانی و نگاه به این برخوردهای دوگانه منادیان آزادی و دموکراسی!! فرد را دست پاچه خواهند کرد و جز تمسخر و استهزائ و تعجب در برابر آنها باقی نمیماند؛ زیرا دیکتاتورهایی همانند حسنی مبارک را با آنهمه سابقهی سیاهی که داشته تبرئه و از زندان آزاد میشود و منادیان آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در پشت میلههای زندان حبس و تعذیب میشوند؟
اما آنچه مسلم است این است با کمال خاطر جنبش اخوانالمسلمین این مرحله از تاریخ خود را نیز همانند دهها مراحل قبلی با موفقیت پشت سر خواهد گذاشت، هرگز این هیاهوها و جاروجنجالها در شکست آن و ناامیدی و تضعیف پایگاه مردمی آن نخواهد کاست و دوباره ستاره بخت آن ظهور خواهد کرد؛ زیرا همین برخوردها و سیاستها و همین افراد بودند که در اوج شرایط خفقان اطلاعرسانی و در اوج سیاستهای انگیزاسیونی نتوانستند به موضوع اخوانالمسلمین خاتمه دهند، امروز نیز آنها در این شراط جهانی و در این فضای باز اطلاعرسانی هرگز نخواهند توانست پروژههای نامشروع خود را تحقق بخشند، تاریخ اخوانالمسلمین ثابت کرده و تجربهی برخورد حاکمان با این جنبش نشان داده که این نوع تعاملها جز شکست مخالفان و پیروزی اخوان در پی نخواهد داشت و همیشه بازی به نفع اخوان تمام شده و پروندهای کاملاً سیاه و پر از ستم را در تاریخ برای خود ثبت خواهند کرد و شخصیت حقیقی و حقوقی خود را برای همیشه زیر سؤال خواهند برد، دوستان واقعی و دشمنان راستین را برای این جنبش بر ملا ساخت و پرده از چهرهی بسیاری از افراد و احزاب و کشورها برافتاد که ابراز دوستی با آن میکردند.
در واقع شاید در نگاه نخست به این کودتای نظامی انسان را ناراحت و نگران کند؛ اما دستاوردهای بسیار مثبتی را نیز برای این جنبش در پی داشته:
۱-تقویت هر چه بیشتر ربطه ایمانی و تربیت دینی اعضای این جنبش چه در داخل و چه در خارج از مصر.
۲-همراهی و همگرای و همنوای مسلمانان در سطح جهانی با این جنبش.
۳- اعتراف و معجب بودن به تربیت درست و زیبای طرفداران و به تنظیمات قوی و گسترده جنبش اخوان.
۴-اعتراف به اخلاقیات زیبای سیاسی و مدنی و دموکراتیک آن
۵-معرفی این جنبش در سطح جهانی و تلاش گسترده در سطح اسلامی و جهانی برای بازخوانی و آشنایی با پروگرام فکری و روش کاری و منهج اعتقادی و سابقهی تاریخی این جنبش، که شاید این جنبش در طول حیاط فکری و اجتماعی خویش امکانات و توانایی و یا زمینهی ارائهی آنرا بدین گونه نداشته.
۶-بازنگری و بازخوانی جدی رهبران اخوان در مدیریت سیاسی خود.
۷-کشف ماهیت منادیان و حامیان آزادی و دموکراسی و حقوق بشر برای جامعه جهانی بهویژه برای جامعهی جهان سومی.
۸-حرکت و فعالیت مسالمتآمیز مهمترین و حساسترین سلاح برای برچیدن بساط ظلم و ستم.
نظرات
ادریس
03 مهر 1392 - 05:50سلام در انتهای نوشتار در بند 5 کلمه حیاط را به حیات تغییر دهید