جنگ برای جامعه‌ی سست پیکر و نامنسجم اسرائیل بسیار سنگین است؛ آنان با وجود صلح حقیقی هم آرامش ندارند و این حقیقت با خبر قرآنی هم‌خوانی دارد که فرموده است: 

 «کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» [مائده: ۶۴]. 

آنان هر زمان که آتش جنگی (علیه پیغمبر و مؤمنان) افروخته باشند، خداوند آن را (با شکست ایشان و پیروزی پیغمبر و مؤمنان) خاموش ساخته است. آنان به خاطر ایجاد فساد در زمین می‌کوشند و خداوند مفسدان و تباهکاران را دوست نمی‌دارد. 

جنگ و رعب و وحشت ناشی از آن تنها عاملی است که جامعه‌ی اسرائیل را در رویارویی با دشمن مشترک با هم متحد و یکپارچه می‌کند. در دوران کمونیستی صهیونیست‌ها از نقش مقاومت در برابر خیزش کمونیسم که به جای آمریکا به تعبیر کلیتر برای دفاع از منافع غربی به خاورمیانه یورش برده بود آگاهی داشتند؛ به همین خاطر برخی افراد همانند دکتر عبدالوهاب مسیری گمان می‌کردند با سرنگونی کمونیسم و پیدایش جریان جهانی‌ شدن اهمیت استراتژیک اسرائیل برای غرب کاهش خواهد یافت. 

اما چنان که آشکار است مسأله الزاما این گونه نبود به ویژه پس از آنکه آمریکا خطر اسلام‌گرا‌ها را احساس کرد، اسرائیل توانست خود را ابزار اصلی برای رویارویی تهدیدهای جدید و مهم‌ترین آن‌ها تهدید جریان‌های اسلامی قرار دهد. از سوی دیگر منافع اسرائیل نیز در تروریسم خواندن جریان‌های اسلامی با منافع برخی از کشورهای همسایه گره خورده بود بدون اینکه تفاوتی بین جریان‌های گوناگون قایل باشند؛ بین تندروانی که تأثیر چندانی در معادله نداشتند و بین جریان‌های وسیع‌تر و معتدل که از پایگاه قوی مردمی برخوردار بودند و جایگاه جدیدی را که دارای اهمیت منطقه‌ای و جهانی است برای خود رزرو کرده‌ بودند. 

با این مقدمه روشن می‌شود که جنگ اسرائیل بخشی از جنگ‌های تازه‌ی آمریکا بر ضد جریان موسوم به تروریسم است و هدف آن از ریشه‌کن کردن مقاومت راستین اعم از اسلامی و ملی است. 

صلح دروغ بزرگی است که وقتی از آن سخن می‌گویند زبانشان به حدی مسخره است که جز مزدوران و سرسپردگانشان کسی آن را باور نمی‌کند. 

اگر در گذشته معیارهایی را رعایت می‌کردند بدون آنکه چیزی از آن را بر زبان آورند، امروزه بی‌پروا از آن سخن می‌گویند زیرا می‌بینند که برخی منبر‌ها پیش از آنان چنین سخنانی را بدون شک و ابهام بر زبان می‌رانند حال که چیزی برای پنهان کردن نمی‌یابند چرا بیم داشته باشند؟ در حالی که همه چیز در دستشان است: 

 «وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ...» [حشر: ۲]. ایشان هم گمان می‌بردند که دژ‌هایشان آنان را از عذاب خدا بدور می‌دارد. 

اما «فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» [حشر: ۲]. امّا خدا از جانبی به سراغشان رفت که فکرش را نمی‌کردند (از آنجانب بر آنان بتازند). به دل‌هایشان هراس انداخت، 

صهیونیست‌ها هیچ‌گاه به فکرشان خطور نمی‌کرد که ملتشان از ترس موشک‌های مقاومت روانه پناهگا‌ه-‌ها شوند، فرودگاه‌ها تعطیل شود، اقتصادشان رکود کند و به خاطر بیم از حوادث آینده افزایش مهاجرت معکوس یابد. 

نمی‌خواستند ملت‌های جهان از حقیقت ماجرا آگاه شوند و جنایت‌های وحشیانه‌ی آنان را محکوم کنند. وقتی نیروهای بی‌رحم و خون‌آشام آنان در واکنش به شکست دردناک خود اقدام به قتل عام زنان و کودکان و سال‌خوردگان کردند و به بیمارستان‌ها و باشگاه‌ها و مدارس و پناهگاه‌ها و سواحل یورش بردند و با دوربین‌ها دقیق سر و سینه‌ی کودکان را نشانه رفتند نمی‌خواستند کسی از آن اطلاع یابد. زیرا این‌ها هیچ گونه حقی برای فلسطینیان قایل نیستند و به هیچ سازشی باور ندارند. 

کسانی که دست در دست صهیونیست‌ها می‌گذارند سرانجام پشیمان خواهند شد: 

 «فَعَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ» [مائده: ۵۲]. 

امید است که خداوند فتح (مکّه) را پیش بیاورد یا از جانب خود کاری کند (و دشمنان اسلام را نابود و منافقان را رسوا نماید) و این دسته از آنچه در دل پنهان داشته‌اند، پشیمان گردند 

کسانی که در وفاداری به صهیونیست‌ها قلم‌فرسایی کرده‌اند روزی نوشته‌هایشان را پاک خواهند کرد اما محال است از حافظه‌ی ملت‌ها پاک شود. 

یا أیها الیهودْ

لا یأخذکم الغرورْ

عقارب الساعة إن توقفت.. لابد أن تدورْ

إن اغتصاب الأرض لا یخیفنا

فالریش قد یسقط من أجنحة النسورْ

والعطش الطویل لا یخیفنا

فالماء یبقى دائماً فی باطن الصخورْ

من کل باب جامع.. من خلف کل منبر مکسورْ

سینهض القتلى إلیکم.. حاملی أکفانهم

قد أیقظتهم نفخة فی الصورْ

ای یهود

غرور شما را فرا نگیرد، 

که عقربه‌های ساعت اگر دمی متوقف شود ناگزیر به گردش ادامه خواهد داد. 

غصب این سرزمین ما را نمی‌ترساند، 

چرا که گاهی از بال پرنده‌ای پری کنده می‌شود. 

تشنگی طولانی ما را تهدید نمی‌کند، 

که آب همواره در دل سنگ‌ها می‌ماند. 

از درب هر مسجدی از پشت هر منبر شکسته‌ای، 

کشتگان کفن به دست در برابر شما بلند خواهند شد؛ 

این نفخه‌ی صور است که آنان را بیدار کرده است. 

پیش از این وارد هیچ‌گاه وارد چنین جنگی نشده‌ بودند از طولانی شدن جنگ می‌ترسیدند تا مبادا ملت‌ها در برابرشان قیام کنند؛ اما وانمود می‌کردند که امور را تحت کنترل دارند. به نیروی پولادین خود می‌نازیدند تصمیم گرفته بودند تا مقاومت را در هم نشکسته‌اند به پادگان‌هایشان باز نگردند؛ اما خداوند نیرنگشان را نقش بر آب کرد: 

 «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَکَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزً» [احزاب: ۲۵]. 

خداوند کافران را با دلی لبریز از خشم و غم بازگرداند، در حالی که به هیچ یک از نتائجی که در نظر داشتند نرسیده بودند. خداوند (در این می‌دان) مؤمنان را (با طوفان باد و ارسال فرشتگان) از جنگ بی‌نیاز ساخت، و خداوند نیرومند و چیره است. 

از خداوند متعال می‌خواهم بر بندگانش منت نهد و باقی آن را نیز محقق کند: 

 «وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» 

خداوند کسانی از اهل کتاب (بنی‌قریظه) را که احزاب را پشتیبانی کرده بودند از دژ‌هایشان پائین کشید، و به دل‌هایشان ترس و هراس انداخت. 

این حمله و پیامدهای آن دو درس بزرگ در بر داشت: 

نخست: این جنگ با وجود شدت و درنده‌خویی آن نشان داد که پروژه‌ی صهیونیزم ناآرام و پریشان و شکست‌پذیر است و هاله‌ی رسانه‌ای که پیرامونش را فرا گرفته بود سرابی بیش نبود. پیروزی‌های گذشته‌ی صهیونیست‌ها آن قدر قدرت آنان را نشان نمی‌دهد که ضعف اعراب و مسلمانان را نشان می‌دهد. 

مردم الجزایر فرانسه را شکست دادند، افغان‌ها شوروی را از خاکشان بیرون راندند و ویتنامی‌ها پوزه‌ی آمریکا را به خاک مالیدند. ما باید عدم تعادل در موازنه‌ی قدرت را در نظر بگیریم اما برای تصور دقیق‌تر باید به خاطر داشته باشیم که ملت فلسطین امتیازات زیادی دارد: 

۱-آمادگی برای فداکاری و مرگ در راه خدا در حالی که دشمنانشان به شهادت قرآن چنین نیستند: 

 «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاة» [بقره: ۹۶]. و آنان را حریص‌ترین مردم بر زندگی (این دنیا) خواهی یافت. 

وما دام عشاق الشهادة فی الحمى               فکل الذی شاد الطواغیت باطل

ویرحل قتلانا وفی الحلق غصة                      یریدون عمراً ثانیاً کی یقاتلوا

سنُهدی کما أهدوا ونشوی کما شووا             فمخزوننا من هذه النار هائل

تا زمانی که عاشقان شهادت در کوران نبرد باشند تمام کاخ‌هایی خودکامگان برافراشته‌اند سرنگون است. 

کشتگان ما رخت از جهان بر می‌بندند و در دل این آرزو را دارند که‌ای کاش عمر دومی می‌آمد تا در رکاب او پیکار کنند. 

ما نیز چون آنان جانمان را نثار می‌کنیم و چون آنان می‌گدازیم که خزانه‌ی ما از این آتش فراوان دارد. 

۲-ایمان به هدف و آرمان زیرا این مردم را به ناحق از خانه و کاشانه‌شان آواره کرده‌اند و معیشت و خانواده و کودکانشان را در معرض خطر قرار داده‌اند. 

۳-آنان می‌توانند به کلی با اسرائیل قطع رابطه کنند؛ ببینیم که کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی و آفریقا چگونه از قطع ارتباط با اسرائیل می‌گویند در حالی که کشورهای عربی هنوز این ارتباط را حفظ کرده‌اند. 

۴-ملت‌های عرب و مسلمان از این مردم بی‌دفاع حمایت می‌کنند و از این نگاه به تکیه‌گاه محکمی پشت بسته‌اند که نمی‌توانند بیش از این در برابر این جنایات ساکت باشند. 

مال در این نبرد سلاحی کارساز است؛ اسرائیل علاوه بر حمایت مالی آمریکا و خسارت‌های دریافتی سالانه، ملیارد‌ها دلار از حامیان یهود خود در سراسر جهان جمع‌آوری می‌کند حال ببینیم ثروتمندان مسلمان در قبال برادرانشان چه کرده‌اند؟ 

خداوند جهاد با مال را همسان جهاد بدنی و در مواردی مقدم بر آن قرار داده است: 

 «وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ» [توبه:]. و با مال و جان در راه خدا جهاد و پیکار کنید. 

آری ما می‌دانیم کسانی هستند که کمک به جهاد را برنمی‌تابند و منتظرند به سرعت آنان را به حمایت از تروریسم متهم کنند به همین خاطر به کسانی که نگران هستند می‌گوییم: با اعمال خیریه حمایت کنید برای بازسازی کمک کنید که غزه به زیرساخت‌های جدید نیازمند است و مدرسه و بیمارستان و فرودگاه و بندر می‌خواهد. همه‌ی این‌ها جان‌های رفته را زنده نمی‌کند و خانواده‌هایی را که به طور کامل از بین رفته‌اند باز نمی‌گرداند؛ ترس و وحشت را از چشمان کودکان نمی‌زداید اما در رفع درد و رنج این مردم بی‌دفاع سهمی دارد. جوانی به من پیشنهاد کرد که چنین و چنان کنم گفتم: 

 «لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ» [هود: ۸۰]. 

براى مقابله با شما قدرتى داشتم یا به تکیه‌گاهى استوار پناه مى‌جستم. 

گفت: به جوانان سفارش کن برای جهاد بروند. گفتم: من با رفتن جوانان موافق نیستم بگذارید مردم غزه کارشان را انجام دهند که آنان نسبت به شرایط و وضعیت منطقه آگاه‌ترند؛ بگذار از پراکندگی و بی‌نظمی جلوگیری کنیم. کافی است هر یک شما که مشتاق رفتن است به اندازه‌ی دیه‌ی خود کمک کند شاید همین مایه‌ی رهاییتان از آتش جهنم باشد و خداوند تنها از پرهیزکاران می‌پذیرد. 

۵-ابراز مخالفت و اعتراض با تمام وسایل مشروع؛ با زبان، با خطبه، تدریس، داستان، شعر، برنامه... 

کسانی هستند که می‌توانند همایش‌ها و کنفرانس‌های همبستگی برپا کنند؛ کسانی هستند که می‌توانند از راه رسانه‌ها و ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی صدایشان را به گوش جهانیان برسانند. 

۶-سلاح وحدت و عبور از اختلافات و خواسته‌های نفسانی؛ ما می‌توانیم به جای تسویه حساب‌های شخصی و از هم گسیختن بافت اجتماعی ملت‌ها و حمله به یک‌دیگر، با توافق بر اصول شریعت و اجماع نظر بر آن و باور مشترک به ارزش‌های دنیوی با هم سازش کنیم. 

۷-دعای صادقانه‌ای که درِ آسمان‌ها را می‌شکافد و هیچ ظلم و تجاوزی جلودار آن نیست؛ در هنگامه-های سحر و حین سجود و لحظات دل‌نواز دعا و استجابت، در قنوت‌های فردی و اجتماعی در نمازهای نافله و واجب برادرانمان را از یاد نبریم. 

۸- یک ملیارد و نیم از هوادارانی که به تقویت همت و اراده و فراهم شدن شرایط و اسباب نیاز دارند، اگر با احساس قوی، با هوشیاری و حمایتی‌های زبانی و آمادگی برای آینده با هم تشریک مساعی کنند چه نیرویی می‌تواند جلودارشان باشد؟ 

دوم: نبرد با صهیونیست‌ها و هم‌پیمانانشان همواره در هر زمان و مکان و در هر می‌دانی ادامه دارد تا آنکه وعده‌ی واپسینی که در حدیث نبوی از آن یاد شده است تحقق یابد؛ به لحاظ جغرافیایی در هر منطقه‌ای که شاید روزی تهدیدی از جانب آنان متوجه مسلمانان شود چه در سوریه، در لیبی، مصر، عراق، یمن و... این نبرد ادامه دارد. 

در تمام میدان‌ها و محورهایی که با هم هم‌پوشانی دارند از سیاست تا اقتصاد از رسانه و گردش‌گری تا امنیت و... این نبرد وجود دارد. منطقه‌ی خلیج فارس با نفط و خیرات و برکات و ثروت و موقعیت جغرافیایی خود سنگ‌ بنای معادله‌ی اسرائیلی آمریکایی است و یهود این رؤیا را در سر می‌پروراند که سرمایه‌ی خلیج و خرد اسرائیلی و نیروی کار مصری را با هم جمع کنند؛ این‌ها شعارهایی که پیوسته به بهانه‌ی امنیت و ثبات منطقه بر زبان می‌رانند. 

نبرد طولانی است و ما باید در ارزیابی خود تجدیدنظر کنیم؛ باید با جدیت و با آهنگ و تلاش مداوم زیان این نبرد‌ها جبران کنیم. همه‌ی کسانی که امت و آینده‌ی خود را دوست دارند باید هم-فکری کنند تا زندگی خود را بر اساس متغیرات و خطرات موجود بازسازی کنیم این مسأله به مسلمانان یا فلسطینیان مربوط نمی‌شود بلکه به تمام عرب‌ها و مسلمانان ارتباط دارد.