واقعیت این است که تاریخ روابط مصر و ایران در یک سده اخیر همواره پر فراز و نشیب بوده است و از زمان انقلاب جولای 1952 و براندازی پادشاهی مصر و متعاقب آن قطعی روابط دو کشور، جز در مقاطعی در زمان انور سادات غالبا تنش حکمفرما بوده است. 
با این وجود، نوع سیاست ورزی مصر در قبال جمهوری اسلامی در این سال‌های پرتنش ایرانی عربی قابل تامل بوده است. از یک سو، قاهره وارد تنش جدی با تهران نشده و حتی در جاهایی هم مثل سوریه منافع مشترکی داشتند. از سوی دیگر، مصر با این حال، از تلاش جدی برای بهبودی روابط نیز پرهیز کرده است. 
در دو دهه اخیر نیز با وجود تلاش‌‎های مستمر برای بهبود روابط اما این گره کور هنوز باز نشده است. اخیرا هم دولت ایران که پس از توافق با عربستان، روابط با دنیای عرب را بدون احیای مناسبات با مصر ناقص می‌داند، به شدت پیگیر این مساله است. 
فعلا به گفته برخی تحلیلگران عرب مغازله بیشتر یک طرفه و از جانب ایران است و مصری‌ها سکوت پیشه کرده‌اند. البته در این میان، تنها شاهد یک موضع رسمی مصری بودیم که امیدوار کننده به نظر نمی‌رسد. در اواخر اردیبهشت سامح شکری وزیر خارجه مصر در گفتگو با شبکه "ام بی سی مصر" وجود روند جدیدی میان مصر و ایران را تکذیب و آن را "پیشگویی" و "نادرست" خواند.
با این حال، آیا این بار تلاش‌ها در سایه میانجیگری عمان نتیجه می‌دهد؟ فعلا نمی‌توان پاسخ روشنی به این پرسش داد. 
با وجود برخی منافع مشترک منطقه‌ای، اما برخلاف برخی اظهار نظرها و تحلیل‌ها این گونه هم نیست که ایران و مصر هیچ مشکل دو جانبه‌ای با هم نداشته باشند. کما این که تقلیل مشکلات و موانع به نام خیابانی در تهران هم درست به نظر نمی‌رسد و مخالفت جریانی که در دوران اصلاحات در برابر تغییر نام خیابان ایستادگی کرد، در این دوره بعید به نظر می‌رسد.
از تحلیل‌های رسانه‌ها و نزدیکان به قدرت در مصر این گونه پیداست که دولت مصر به شدت نگران نفوذ جمهوری اسلامی ایران در کشورش است و در این خصوص نهاد امنیت مصر روی خوشی به برقراری روابط نشان نمی‌دهد. 
در کنار آن نیز با وجود اشتراکاتی، در برخی پرونده‌های منطقه‌ای و در راس آن‌ها مساله فلسطین تعارض منافع هویداست. قاهره همواره به نقش دیگر بازیگران منطقه‌ای در فلسطین حساس است و آن را در انحصار خود می‌داند. در این میان با توجه به جنس روابط ایران و برخی گروه‌های فلسطینی و همچنین سیطره حماسِ نزدیک به ایران بر نوار غزه در همسایگی مصر این حساسیت قاهره بیشتر است؛ تا جایی که مصری‌ها به سفر فعالان و ساکنان نوار غزه به ایران خیلی حساس هستند و حتی چند سال پیش که اسماعیل هنیه رهبر حماس می‌خواست از نوار غزه خارج شود، یکی از شروط مصر خودداری او از سفر به ایران بود؛ اما هنیه به تهران آمد و همین هم باعث مخالفت مصر با بازگشت او به غزه برای چند سال شد. البته دلیل دیگر این موضع تند و حجم حساسیت بالا، روابط بسیار نزدیک دستگاه حاکمه مصر و اسرائیل است. 
در مجموع، نقش متغیرهای فرامصری و ایرانی در شکل دهی به روابط دو طرف بسیار پررنگ است؛ نخست متغیر اسرائیلی و در درجه بعدی آمریکا و دوم متغیر عربی خلیج فارس. از این رو، هر چند جهان سیاست دنیای ممکنات است نه محالات و هیچ چیزی را نمی‌توان غیر ممکن یا منتفی دانست، اما "فعلا" و "احتمالا" گمان نمی‌رود که "گشایشی جدی" در این روابط حاصل شود و به نظر می‌رسد که اولا اسرائیل مخالف جدی احیای روابط ایران و مصر است و آمریکا هم روی خوشی نشان نمی‌دهد.
ثانیا، قاهره منتظر است ببیند که روابط ایران و عربستان تا چه اندازه عادی خواهد شد و این از سخنان سامح شکری در همان مصاحبه پیداست. او گفته است که کشورش فعلا تحولات در روابط ایران و کشورهای عربی در خلیج فارس و سیاست‌های تهران را رصد می‌کند. همچنین افزود که تفاهم ایران و عربستان زمان بر است.
ثالثا، عربستان و امارات که نقش تاثیرگذاری هم در تصمیمات مصر دارند، علی رغم توافق اخیر بعید است که فعلا روی خوشی به تقویت روابط مصر و ایران نشان ‌دهند. رابعا، نظر به وضعیت داخلی شکننده مصر چندان محتمل نیست که سیسی در نهایت دست به ریسک ارتقای روابط با ایران بزند. خامسا، بعید نیست که آنچه فعلا در مخیله سیسی می‌گذرد بازی با برگ روابط با ایران برای فشار بر اسرائیل، آمریکا، عربستان و امارات برای کمک به این کشور برای عبور از بحران اقتصادی باشد.
اما نظر به گفته وزیر خارجه مصر مبنی بر این که "وقتی منفعت در تغییر روش باشد، همیشه منفعت را بر می‌گزینیم"، باید دید آیا مصری‌ها همچنان منفعت را در بقای وضعیت کنونی می‌دانند یا در احیای روابط با ایران.