نویسنده: ربیع عدالباقی
ترجمه: نیکبخت سلیمی
منبع: اخوان آنلاین-زادالداعیة
کار انسان شگفتانگیز است از یک طرف شهوات و خواستههای درون و از سویی دیگر دنیا، فریبندگی و زینتها. جملات و سرگرمیهایش او را بطرف خود میکشند. در این حال با دو نفس درگیر است: نفس اماره که او را به بدی امر میکند و از راه خدا و خیر دور و در گناه و معصیت غوطهور میسازد. از سوی دیگر نفس لوامه؛ هرگاه انسان خواست کاری بکند یا تصمیم به انجام گناهی گرفت. نفس ملامتگر او را سرزنش میکند و جلویش را میگیرد تا برگردد، توبه کند و به سوی جاده درستی قدم نهد.انسان همیشه در بین این دو نفس در حال تردد است. خوشا بهحال کسی که نفس لوامهاش برندهی این معرکه باشد و سپس با ارتقاء وضعیت روحی آنرا به نفس آرامگرفته(مطمئنه) برساند.
هرگاه فکر گناه یا انجام آن به ذهنش خطور کرد نفس لوامهاش او را سرزنش مینماید که آن کار را نکند. پس با حالی پشیمان و گریان بسوی پروردگارش بر میگردد و از حق تعالی طلب بخشش میکند.
فرجام نیکی ندارد کسی که پایان کارش با نفس اماره باشد در حالیکه جایی برای بازگشت و پشیمانی نمانده و این زیانکاری آشکاری است.
طبیعت انسان قید و بندپذیر نیست و نفس او میخواهد که از تمامی بندها آزاد باشد:
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ (یوسف/53)
این نفس صاحبش را به آن چه دلش میخواهد امر میکند و بهسوی گناه و نافرمانی سوق میدهد و از جادهی پرستش او را دور میکند. برای او تمامی وسایل گناه و نافرمانی، شگفتانگیز و جالب است و نیروهای فسق و فجور در مزرعه دل او در حال رشد و نمو میباشند. در کلا م خداوند منان تأمل کن: لأَمَّارَةٌ بِالسُّوء. خداوند نفرمودند"آمرة بالسوء". این موضوع بهخاطر کثرت دستورات نفس به بدی است و غالباً بهخاطر زیادی دستور نفس اماره به صاحبش، جهت انجام کارهای ناشایست به وسیلهی این خوی خستگیناپذیر بودن نفس است. مگر صاحبش لگام این افسار گسیخته را محکم بگیرد.
خودستایی مساوی است با دست به خطر زدن
خودستایی از مهمترین عیبهایست که انسان را بسوی از خود متشکر بودن سوق میدهد. لذا خداوند منان ما را از خودستایی نهی نموده است:فَلا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ اتَّقَى(32/النجم). انسان خود را نستاید و خود را از گناهان پاک نداند. چه ضرورتی دارد انسان خودش را بستاید و یا از خود متشکر باشد و به کار نیکی که انجام داده است غره شود و دچار عجب شود، ریا کند و خود رابه هلاکت بیاندازد. خداوند عزوجل میفرماید:« هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى».
":خداوند بهتر میداند که چه کسی تقوی دارد."
واضح است که محل تقوی در قلب است و آگاه بر سرائر و ضمایر فقط خداوند داناست:" یَعْلَمُ خَائِنَةَ الأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ " (19/غافر)
خودستایی چرا؟ در حالیکه آنکسی که انسان را پاک میگرداند فقط خداوند یگانه است و بس.
"أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلْ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلا یُظْلَمُونَ فَتِیلاً (النساء /49) "
حق انتخاب انسان
خداوند متعال میفرماید:
" مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لا یُبْخَسُونَ (15) أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (هود /16) "
انسان مختار است یکی از دو زندگی را انتخاب کند. زندگی دنیابا تمام آرایشهای موقت آن یا زندگی آخرت با چشماندازهای همیشگیاش. انسان آزاد است که خداوند را از خودش خشنود گرداند و لگام نفس چموشش را بگیرد و رهایش نکند هرگاه قصد پریدن داشت افسارش را محکم نگه دارد تا صاحبش را به دره پرت نکند. انسان آزاد است که خداوند را بندگی کند و یا غلام حلقه بگوش دشمن خود" ابلیس" گردد. از دو پیمان یکی را برگزیند پیمان خداوند که وعدهای حق است یا پیمان شیطان که وعدهای دروغین همراه با نیرنگ است که ابلیس در روز قیامت خود را از انسان گناهکار مبرا میداند.
ببینیم چطوری شیطان بیزاری خود را از انسان گناهکار اعلام میدارد...هشدار ... این همان شیطانی است که کارهای زشت را برای انسان خوش و گوارا آرایش میداد، همچون "آراستن عروس در حجله"
"وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمْ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لا غَالِبَ لَکُمْ الْیَوْمَ مِنْ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتْ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ (انفال/48)
بهوش باش جان برادر!!!
این همان شیطانی است که اعمال ناشایت و ناپسندرا آرایش میداد تا وقتی که انسان آن گناه را انجام دهد ابلیس اعلام میدارد که من از این انسان بدورم(کارهای او ربطی بمن ندارد) در روز قیامت موضع شیطان در مقابل دوستان گناهکارش دیدنی است:
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِی مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (22/ابراهیم)
لازم است انسان بجای خودستایی نفس، خود را از هویپرستی و خواهشهای نفسانی باز دارد:
" فَأَمَّا مَنْ طَغَى (37) وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا (38) فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى (39) وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنْ الْهَوَى (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى (النازعات/37-41)
سرشت بشرطوری است که میخواهد از هر قید و بندی رها و آزاد باشد و این خواستهاش انسان را با سرعت بسوی ناسپاسی، سرکشی، ظلم و برتری زندگی دنیا بر آخرت سوق میدهد. در این بین خداوند انسان را به دوری کردن از گناهان و آراستگی با عبادت، التزام به دستورات خدای رحمان، رعایت حریم حضرت حق و اجرایی کردن امور فرا میخواند و این امکان ندارد مگر با خوف از خداوند متعال. محکم گرفتن اوامر حضرت دوست و دوری از منکرات. و این امر میسر نیست مگر با باز داشتن این نفس اماره از گناه و خواهشهای آن.
از خمیرمایه این انسان، ناتوانی و ضعف در برابر خواهشها، شهوات، لذائذ و فتنههاست:
" یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفاً (النساء/28)"
کلمه ضعف در این آیه عام است و انواع ضعفها را در بر میگیرد: ضعف شکست، ضعف در صبر بر بلایا، ضعف درقطع ارتباط باخواهشها و شهوات. به همین خاطر است خداوند انسان را با نصیحت و ارشاد به وسیلهی انبیاء بارها و بارها یاری نموده است. تا جاییکه خداوند بر خود شرط نموده است که هیچ انسانی را تا قبل از فرستادن رسولی عذاب ندهد. فرستادهای که نصیحتشان کند و راه خیر را از شر برایشان آشکار سازد:
وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً (اسراء/15)
وظیفه پیامبران خدا نصیحت و راهنمایی بشر در تمام زمانها بوده است.
ادامه دارد.....
نظرات