مقدّمه:
در روزهاى يكم و دوّم بهمنماه ٩٨ فرصتى دست داد تا به همراه نمايندگان مؤسّسهی خيريه و خدمات اجتماعى تسكين مهر شيراز در استان سيستان و بلوچستان حضور پيدا كنم. هدف از سفر، بازديد از مناطق سيلزدهی استان و اداى احترام و عرض خدا قوّت به عزيزانى بود كه در اين روزهاى سخت، با همهی توان مشغول كمكرسانى به مردم محروم سيلزده بودند.
بر همگان مبرهن است كه استان پهناور سيستان و بلوچستان (١١/٢ درصد مساحت كل كشور) و با جمعيت نزديك به سه ميليون نفر از استانهاى محروم و كمبرخوردار كشور است. اين كه چه عواملى(فرهنگى، اجتماعى و ژئوپلتيكى) اين استان را به محروميتى تاريخى و مثالزدنى دچار نموده است، موضوع اين نوشتار نيست، در اين زمينه فقط مىتوان گفت كه مردمان سرزمين نخل و آفتاب كه ايرانىترين ايرانىها هستند(با سابقهى بيش از ٧٠٠٠ سال حضور در اين سرزمين) و در حقيقت ريشهى هويت ايرانى به آنها برمىگردد شايستهى اوضاع و شرايط بهترى هستند.
استانى كه بيشترين جمعيت جوان كشور را دارد و از منابع معدنى سرشاری همچون طلا، ماشل، شیل و ماسه سنگ، انواع سنگ لاشه، پوزولان، کائولن، گچ خاکی(مصالح ساختمانی)، گرانیت، مرمر، تراورتن، تراکیت، سنگ چینی، مرمریت(سنگهای تزئینی و نما)، آنتیموان، کرومیت، منگنز، مس، آهن، تیتانیوم(مواد معدنی فلزی) و منیزیت، سیلیس، گل سفید، تالک، خاک صنعتی، زئولیت، کلسیت، گارنت (مواد معدنی غیر فلزی) بهرهمند است. (حدود ۲۶ درصد معادن کل کشور) برخوردار است، استانى كه خاك حاصلخيز و هوای چهار فصل دارد و در صورت مديريت درست مىتواند به قطب كشاورزى در كشور تبديل شود، استانى كه از فرصت راه داشتن به آبهاى آزاد(اقيانوس هند) برخوردار است انصاف نيست در چنين محروميتى قرار گيرد.
اين استان محروم كه به تعبير بعضى از دوستان قبل از سيل، از نظر فقر ، كمسوادى، نبود رفاه و امكانات سيلزده بود در تاريخ ۲۰ دیماه ۹۸ دچار سيلزدگى شد.
سيل بر مشكلات مردمى كه با غول تبعيض، نادارى و فقر گلاويز بودند افزود و آنها را در وضعيت سختترى قرار داد.
سیل در جنوب استان، مناطق زراباد، دشتیاری و عورکی، بنت، توتان، مهمدان، کاجه، قصرقند، تلنگ، فنوج و جلگه (شامل صدها روستا و دهها دهستان و چندین بخش) را درگیر کرد.
بیش از ۷۰ درصد کشاورزی زیر کشت را از بین برده، حتّی شدت جريان آب در عوركى و دشتيارى خندقهايى به عمق ۵ تا ۱۲ متر ايجاد نمود.
حدود ۶۰ درصد گاو، گاومیش و گوسفندان نیز طعمهی سیلاب شدند.
بهطور میانگین حدود ۳۵ درصد منازل خشت و گلی تخریب شد.
مدارس فرسوده واقع در اين مناطق نيز حدوداً ۵۰ درصد دچار آسيب شدند.
حدود ۵۰ درصد ابنیه و پلها و زیرساختهای راه، آب، برق و مخابرات آسیب جدّی دیدند.
بعد از اين مقدّمه بحث را در سه بخش به محضر شما خوانندگان محترم ارائه مىكنم.
بخش اوّل: جلوههاى زيبا
* اولين جلوهى زيبا كه توجّه هر بينندهاى را به خود جلب مىكند ديدار با مردمى است كه با وجود اينهمه مصيبت و مشكلات اصالت و نجابت خود را حفظ كردهاند. مردمى كه على رغم مشكلات مضاعف همچنان خونگرم، مهماننواز، اهل صداقت و صاحب دلى صاف هستند. مردمى كه پاكى و آرامش در گفتار و رفتارشان موج مىزند.
* از اين جلوههاى زيبا بر اساس آنچه از برادرانم در مؤسسه خيريه صابرين سیستان و بلوچستان و مؤسسه مجمع ياوران فرهنگ و انديشه مكران ايرانشهر شنيدم(و بخشى از آن را در اين سفر ديدم) حضور نهادها و مؤسسات خيريه و خيّرين از سرتاسر كشور بزرگ ايران عزيز بود. براستى مردمان خوبى داريم كه در چنين شرايطى منتظر نمىمانند و آستين همّت را بالا مىزنند و به يارى همنوعان خود مىشتابتد.
* و باز از آنها شنيدم و ديدم كه چگونه فعالان اجتماعى، مؤسسات خيريه، علما و حوزههاى علميه و به صورت خاص دارالعلوم زاهدان و مؤسسه خيريه محسنين و در رأس آنها جناب مولوى عبدالحميد - حفظه الله - مردم را به كمك تشويق كرده، ستاد جمعآورى كمكهاى مردمى برپا نموده و در مناطق سيلزده حضور يافتهاند.
* از آنها شنيدم كه مسؤولان نيز در اين مدّت بيشتر از قبل با مردم بودهاند و نيروهاى خود را براى كمك به مناطق گسيل نمودهاند. البته روشن است كه اينك دولتمردان در جبران اينهمه محروميتها بيش از پيش مسؤوليت دارند.
* از اين جلوههاى زيبا كه از نزديك ديدم حضور با برنامهی دو مؤسسه خيريه صابرين سیستان و بلوچستان و مجمع ياوران فرهنگ و انديشه مكران ايرانشهر با هماهنگی جمعیت هلال احمر و استانداری در امر كمكرسانى به سيلزدگان بود. اين دو مؤسسه بيشتر حلقهی وصل بين مؤسسات خيريهی جماعت دعوت و اصلاح و سيلزدگان بودند. ستاد بحران جماعت كه مديريت اين كار را به عهده گرفته بود توانست ارزش كار جمعى و اهميت كنشگرى اجتماعى را بارى ديگر بعد از كمك به زلزلهزدگان كرمانشاه و سيلزدگان سیستان، گلستان و خوزستان به نمايش بگذارد.
حقيقتاً جا دارد از همهی شخصيتهاى حقيقى و حقوقى، دولتمردان، سمنها و خيّرين و هر كسى كه با تشويق يا كمك مالى گامى در رفع مشكلى از اين مردم برداشته است كمال تقدير و تشكّر داشته باشيم.
بخش دوّم: داستان محروميت
محروميت استان سيستان و بلوچستان را مىتوان از دو زاويه مورد بررسى قرار داد:
يكى محروميت فرهنگى و ديگرى محروميت رفاه و امكانات؛
منظور از محروميت فرهنگى اين است كه به دليل عوامل متعدد، در دراز مدت باورهايى(در بعد فردى و اجتماعى) در ميان اين جامعه ريشه دوانيده و درونى شده است بگونهای كه اين باورها خود بيشترين مانع توسعه گشتهاند. وقتى قناعت منفى يك فضيلت به حساب مىآيد يا وقتى براى تغيير و توسعهيافتگى نگاه به ديگران باشد بسيار طبيعى است كه تغييرى اتفاق نيفتد. بر اساس اصل مهمِ «حتّى يغيّروا ما بأنفسهم» بايد اين باورهاى نادرستِ درونى تغيير كنند.
در اين بخش نهادهايى همچون حوزههاى علميه، جماعتهاى اسلامى، نهادهاى فرهنگى، دینی و اجتماعی و عموماً همهی كسانى كه به اولويت توسعهی فرهنگى باور دارند در مقابل يك مسؤوليت تاريخى قرار مىگيرند. هنوز بخش بزرگى از مردم اين استان حتى خواندن و نوشتن نمىدانند. تا چه رسد به اينكه اين بخش از جامعه از سواد عاطفى، تربيتى، رسانهاى، ارتباطى و... برخوردار باشند.
نوع دومِ محروميت، نبود رفاه و امكانات است. ايجاد زندگى كريمانه و به تعبير قرآن «حياة طيّبة» براى مردم نجيب اين بخش از ايرانِ بزرگ، وظيفه همگان است و نيازمند يك اراده ملى است. به نظر مىرسد ايجاد و بازسازى بخش مهم زيرساختهاى راه، آب، برق، ارتباطات و بهداشت بيشتر اراده و همّت مسؤولان و دولتمردان را مىطلبد. استفاده از ظرفيتهاى گردشگرى و كشاورزى، توجّه ويژه به جمعيت جوان اين استان و تقويت منطقهی آزاد چابهار و استفاده از نيروهاى توانمند بومى و بسيارى ديگر همراه با برنامهريزى كارشناسانه مىتواند آيندهى روشنى را براى اين مرزداران رقم زند.
كمكهاى مردمى و اهل خير نيز مهمّ است. اين كمكها مىتواند مشكل خانوادههايى كه به نان شب محتاجند يا مشكل دانشآموزانى كه در اين شرايط بدون كفش و نوشتافزار ماندهاند و يا ساختن سرپناهى براى كسانى كه خانههاى خود را از دست دادهاند مفيد باشد. هنوز مناطق زيادى در اين استان وجود دارد كه نيازمند كمك خيرين براى ساخت مدرسه، خانه بهداشت، مسجد و سرپناه هستند.
بخش سوّم: وظيفهی ما از نگاه قرآن
در بينش دينى و بر اساس آموزههاى قرآن و سنّت، سيل يك ابتلا و آزمايش بزرگ الهى است. سخن از عذاب و انتقام خداوند در چنين وضعى ناشى از خودشيفتگى، خودخواهى و خودمحورى است. خداوند كه خالق مرگ و زندگى است، زندگى را عرصهی ابتلا و آزمايش قرار داده و از ما خواسته است تا در اين ميدان عمل را بر وجه أحسن انجام دهيم.
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (ملك/ ٢)
هر كدام از ما ممكن است به خوشى يا ناخوشى، به بد يا خوب مورد آزمايش قرار بگيريم.
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً ۖ وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ* (انبيا /٣٥)
فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ (غاشية ١٤/١٥)
وظيفهی ما در موضع ابتلا «صبر، تقوا و احسان» است.
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ * إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ (نحل ١٢٧/١٢٨)
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا ۚ وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (آل عمران/ ١٨٧)
قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَايُوسُفُ وَهَٰذَا أَخِي ۖ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا ۖ إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ* (يوسف / ٩١)
مفاهيم سهگانهی صبر، تقوا، و احسان گاهى چنان از مفهوم قرآنى خود دور شدهاند كه به ضدّ خود تبديل شدهاند. وظيفهی علما اين است كه ضمن تلاش براى بازتعريف اين مفاهيم مهمّ با نگاه قرآنى مردم را در اين شرايط بحرانى به صبر (استقامت بر مسير ديندارى) و به تقوا (برنامهريزى و استفاده مسؤولانه از همهی توان خود در مسير تزكيه و آبادانى زمين) و به احسان (اداى متقن وظيفه با رعايت تمام ضوابط دقيق علمى) فرا خوانده و برنامهريزىهاى مبتنى بر خرد جمعى خود را در چارچوب اين رهنمودهاى قرآنى تنظيم كنند.
و اما سخن پايانى: سيل اخير فرصت ارزشمندى را براى اين استان ايجاد كرده است. اين حادثه كه در ظاهر تلخ و جانكاه است، مىتواند شروعى براى يك تغيير اساسى باشد، مىتواند تلنگرى براى دولتمردان و همگان باشد تا به جبران مافات بپردازند. فراموش نكنيم؛ خدمت به مردم مىتواند بستر همدلى و انسجام ملّى را فراهم كند، پس بيايید با هم عزم را جزم كنيم و براى توسعهی اين استان و توسعهی ايران اسلامى بكوشيم.
نظرات