استاد عبدالرّحمن پیرانی دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح در نشست شورای مرکزی این تشکّل مدنی، ضرورت اعتدال و وسطیت و حفظ ارزشهای اخلاقی و انسانی در کار جمعی را مورد تأکید قرار داد.
بنا به گزارش اصلاحوب استاد عبدالرّحمن پیرانی دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح در این نشست مجازی با اعضای شورای مرکزی که در شامگاه جمعه ٣٠ آبانماه ١٣٩٩ برگزار شد، بر ضرورت رعایت اخلاق کار جمعی و فضیلت میانهروی تأکید کرد.
متن پیام دبیرکلّ به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله والصّلاة والسّلام على رسول الله وعلی آله وأصحابه ومن والاه.
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ..
رَّبَّنَا عَلَیْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَیْكَ أَنَبْنَا وَإِلَیْكَ الْمَصِیرُ..
نخست برای تمامی عزیزانی که در اثر ابتلا به بیماری کرونا دعوت پروردگار را لبیک گفتهاند، رحمت، مغفرت، فردوس اعلا و برای تمامی کسانی که در بستر بیماری قرار دارند شفای عاجل و کامل را از پیشگاه خداوند بزرگ جل جلاله، مسألت میدارم.
عرایضم را به بیان دو مطلب اختصاص میدهم.
مطلب نخست: در جهانبینی توحیدی، وسطیت، تعادل و توازن در شخصیت، از محورهای اساسی است که مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً»(بقره/١٤٣)
بر این اساس پیروان دین جهانی و رسول خاتم شایسته است به ویژگیهایی مانند استقلال، اعتدال در شخصیت، خیرخواهی، عدالتورزی، پرهیزگاری و حرکت بر مدار قوانین و سنتهای الهی حاکم بر هستی، مزین باشند. علما در تفسیر این آیه مطالب مختلفی را بیان نمودهاند.
از جمله: امتی برگزیده، امتی عادل و دادگر، امتی خیرخواه.
و برخی گفتهاند: وهب لهذه الأمة من الدین أکمله ومن الاخلاق أجلها ومن الأعمال أفضلها و وهبهم من العلم والحلم والعدل والأحسان ما لم یهبه لأمة سواهم فلذالک کانوا امة وسطاً.
سید قطب رحمةالله در تفسیر و تبیین جامعی میفرماید:
و إنها لَلأمة الوسط بکل معانی الوسط، سواء من الوساطة بمعنی الحسن والفضل أو من الوسط بمعنی الإعتدال و القصد إو الوسط بمعناه المادی والحسّی، امةً وسطاً فی التصور و الاعتقاد، امةً وسطاً فی التفکیر و الشعور، امةً وسطاً فی التنظیم و التنسیق، امةً وسطاً فی الارتباطات و العلاقات، امةً وسطاً فی الزمان، امةً وسطاً فی المکان.
وسط بودن یعنی در مرکز دایره و محیطی با فاصله مساوی با همه نقاط محیط قرار گرفتن؛ بدیهی است که وسطیت، اعتدال و عدالت، نماد قدرت است و حکایت از برتری دارد. در همین سیاق مشاهده میکنیم قرآن مجید بر مفاهیمی مانند روح، قلب، جسد و حیات، تأکید فراوان دارد و بر شخص واجب میکند تا به تمامی این مفاهیم و ابعاد این شخصیت عنایت لازم را داشته باشد و حق هر کدام را بهخوبی ادا نماید که «لا رهبانية في الاسلام» و «إِنَّ لِجَسَدِكَ عَلَيْكَ حَقّاً» لازم است توازن و تعادل عقلایی را میان جوانب و ابعاد شخصیت رعایت نماید. «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا»(قصص/٧٧)
در واقع عظمت اسلام در این است که انسان را به سوی توازن، تعادل و میانهروی سوق میدهد؛ و در عین حال به منظور احترام به انتخاب آزادانه و توأم با اقناع و اخلاص و به دور از هرگونه اکراه و اجبار، بر طبیعی بودن قاعده دوگانگی انتخاب، تصریح میکند. اصل، معبود و خالق هستی یکی است؛ اما انتخاب ضرورتاً یکی نیست: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها».. دوگانگی انتخاب در اتباع مسیر و نیز حلال و حرام و یا در ثواب و عقاب است. «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» و در نهایت «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»
نظر به مطالب پیش گفته در خصوص ویژگی امت وسط شایسته است در تکاپوی توازن در شخصیت فرد آگاه و ملتزم نسبت به تعالیم دین اسلام باشیم. توازن در ابعاد شخصیت، توازن میان فرض عین و فرض کفایی، توازن میان من و ما، توازن میان حقوق و وظایف (ما له و ما علیه) تا لیاقت قرار گرفتن در جایگاه برترین امت را کسب نماید برای بازنمایی پیام یک دین جهانی که حامل خیر و رحمت برای بشریت است.
اهمّیت حفظ اخوت ایمانی
اما مطلب دوم نیز از اهمّیت خاصّی برخوردار است و آنهم جایگاه و ارزش برادری انسانی و ایمانی و روابط نَسَبی و فامیلی و قومی و سرزمینی و... است که همواره آسیبها و آفتهایی کیان این پیوند محبت، مودت و قرابت را تهدید میکند؛ لذا ضرورت دارد با هوشیاری و فرزانگی از آنها در مقابل عوامل تضعیفکننده و بر باد دهنده صیانت و پاسداری به عمل آورد.
اجازه بفرمایید با ذکر دو نمونه از مصادیق برادری و محبت واقعی از خیرالبشر، ذات مبارکی که پرودگار جلجلاله در شأن او فرمود «و لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» این مطلب را ادامه بدهم.
حضرت عایشه روایت میفرماید: زید ابن حارثه وارد مدینه منوره شد و مستقیم به منزل پیامبر (ص) مراجعه و دقالباب کرد، پیامبر از شدت خوشحالی و شادی و احساس عمیق و شدید محبت برادری ایمانی، قبل از انداختن لباسها روی شانههایش به استقبال زید رفت و او را در آغوش گرفت. عایشه فرمود من این صحنه را قبل و بعد از آن، هیچگاه مشاهده نکردم. زید صحابی، فرمانده نظامی و از سابقین اولین در سن هشتسالگی در مکه ایمان آورد، او تنها کسی است که نامش در قرآن ذکر شده است –همسر اول زینب بنت حجش- و در غزوه موته فرمانده بود و شهید شد.
اما مثال و مصداق دوم، زمانی که جعفر ابن ابیطالب پسرعموی پیامبر (ص) که از سابقین اولین و اولین مهاجران به حبشه در سال پنجم هجری بود با یازده مرد و چهار زن به حبشه –اتیوپی کنونی- هجرت کردند. جعفر ابن ابیطالب حدود دوازده سال در حبشه ماند و در سال هفتم هجری پس از غزوه خیبر از حبشه به مدینه هجرت و به محض ورود به مدینه به دیدار پیامبر (ص) شتافت. هنگامیکه پس از حدود دوازده سال دوری، چشمان پیامبر به دیدار جعفر شاد شد از شدت خوشحالی و شوق دیدار و اهمیت بازگشت او فرمود «ما ادري بايهما انا اشدُّ فرحاً بقدوم جعفر ام بفتح خيبر»
این مقایسه بسیار عجیب و عظیم است. فتح خیبر و نصرت و پیروزی مسلمانان در مقایسه با بازگشت و دیدار برادری ایمانی و قریبی نسبی. تنها کسانی آن را درک میکنند که ارزش برادری ایمانی، محبت و دوستی و عشق و شوق لقا را که نتیجهاش بذل، بخشش، وفا و ایثار است، به خوبی درک نمایند. واقعیت این است که محبت و دوستی گرچه مراتبی دارد اما بدیل و جایگزینی ندارد، کما اینکه حد و اندازهی معینی ندارد. برای مثال محبت خدا و رسول، اعضای خانواده و نزدیکان و دوستیِ با اهل ایمان و نیز هموطنان و همنوعان گرچه مراتبی دارد اما بسیار ارزشمند و ارتقا بخش و ستودنی است
قابل توجه است که پیوند برادری انسانی و ایمانی و نسبی، پیوندهای مقدسی هستند که آیات در شأن این پیوندها نازل شده است. از جمله:
«قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ»(توبه/24) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ» «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً.
و در خطبه حجة الوداع آمده است: «أیها الناس انّ ربکم واحدٌ و انّ اباکم واحد کلکم لآدم و آدم من تراب، اکرمکم عندالله اتقاکم.
در نتیجه مسألهی بسیار مهم و اساسی این است که در پرتو ضوابط و قواعدی که دین معین نموده است چگونه حافظ و پاسدار این پیوندها، روابط و آثار مثبت و مطلوب آنها باشیم؟ پیوندهایی که در تأیید و تثبیت و اهمیت و ضرورت آنها، نصوص مختلف وارد شده و تقدس یافتهاند؛ و حکایت از این واقعیت دارد که توان و قدرت برقراری ارتباط با دیگران و نیز حفظ، توسعه درست آن بارزترین وجه توازن در شخصیت، محسوب میشود.
دین معامله است
در همین سیاق قول حکیمانهای میفرماید: «الدین المعاملة» دو واژهای که مبانی اخلاق اسلامی را بیان مینمایند. بدیهی است برقراری ارتباط درست با پروردگار هستی و صلح با خدا در رأس همه خوبیها قرار دارد و به دنبال آن، صیانت از پیوندهای مختلف بر اساس موازین قسط در مقابل آسیبها و آفتهای مختلف، مانند افتادن در دام گناه و معصیت در حق پروردگار و نیز ظلم و اجحاف، بخل و حسادت، دشمنی و خصومت، تعصب و تندوری و خود حقبینی و دگرناپذیری و خشونتورزی به نسبت دیگران، که بر باد دهنده و ویرانگر است.
لاجرم برای حفظ اصل برادری انسانی، ایمانی، خویشاوندی، کاری و تشکیلاتی به هوشیاری و فرزانگی نیازمندیم. اختلافنظر و دیدگاه و تفاوت در باورها و صلاحدیدها امری کاملاً طبیعی و قابل فهم است؛ اما آنچه موجب نگرانی و خسارت جبرانناپذیر است این است که تفاوتها و تنوعهای طبیعی حاکم بر زندگی انسان را که شایسته است قابل درک و فهم باشد، به وسیلهای برای دوری و کاستن محبت و احیاناً دشمنی و خصومت و حذف و به حاشیه راندن دیگران تبدیل نماییم. در صورتی که اصل بر این است روابط برادری، کاری و تشکیلاتی از عواقب اختلاف رأی و فکر در شکل کلی و عام آن از دین و مذهب تا رابطهی شهروندی و کاری و احیاناً گروهی و تشکیلاتی در امان باشد و بر اساس موازین درست و عادلانه با آن برخورد شود.
اختلاف سلیقه و رأی نباید اصل برادری انسانی را طضعیف نماید
بهعنوانمثال به نسبت فعالیتهای جمعی و گروهی نباید اختلاف سلیقه و رأی، تفاوت نگاه، توان، تخصص و...، اصل برادری انسانی و ایمانی را تضعیف نماید. بدون تردید توانایی و تخصص و مسؤولیتپذیری، دلسوزی و فداکاری و خیرخواهی ارزشمند، ارتقابخش و تمایزآفرین است اما شایسته نیست که عدم برخورداری از برخی از این ویژگیها اصل برادری و کرامت ذاتی را تضعیف نماید. به تعبیر زیبا و بینظیر قرآن مجید «وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ»
هر چیزی را با میزان خود بسنجید تا عدول از حق صورت نگیرد. از پیامدهای اختلال در تعامل و ارزیابی، عدم موفقیت در بکارگیری میزان و معیار برای سنجش امر مورد نظر است. در این سیاق قرآن مجید میفرماید: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»(حدید/٢٥)
نباید برادری ایمانی فدای اختلافنظر و تفاوت دیدگاه شود و دیگران را بر اساس توقع، انتظار، باور و قناعت خود در میزان ارزشگذاری قرار دهیم. ضعف و کمبود و عدم تطابق او با انتظارات خود را به باد انتقاد بگیریم و خدای ناخواسته زبان به مذمت و طعنه و بدگویی او بگشاییم، که این خود هم نشان از عدم سلامت روحی و روانی و فکری دارد و هم خسران در میزان را به دنبال خواهد داشت.
عوامل تضعیف اخوت ایمانی
بدیهی است تندروی، تنگنظری، تعصب و خود را میزان سنجش حق قرار دادن و شرایط دیگران را درک نکردن و عذر آنها را نپذیرفتن و آنها را تخطئه کردن از جمله آفتهای بر باد دهندهی پیوند مقدس و حقوق برادری است.
در خاتمه از خداوند بزرگ میخواهیم به همگی ما توفیق عنایت فرماید تا پیوند ها را آنگونه که شایسته است پاس بداریم و در روزی که لاینفع مال و لابنون الا من اتی الله بقلب سلیم، رستگار، سربلند و سرافراز باشیم.
نظرات