اشارهی پایگاه اطلاعرسانی اصلاح: مصاحبه زیر با عنوان آیا اسلام و دمکراسی با هم سازگارند؟ با خانم نورانی عثمان،جامعهشناس از کشور مالزی صورت گرفته است. هرچند در مورد اصل موضوع اعلام شده بحث گسترده و جدی صورت نگرفته و زوایای قابل بحث بسیاری نادیده گرفته شده است و با سئوال و جوابهای کوتاه، موضوع اصلی فراموش شده است، با وصف این به اعتقاد ما طرح این موضوعات در نفس خود برانگیزنده افکار و اندیشههای جدی و جدید خواهد بود. لذا اقدام به انتشار مجدد آن کرده با این انتظار که خوانندگان محترم دیدگاههای خود را در مورد این موضوع بیان کنند.
تاگس اشپیگل: خانم عثمان، بسیاری از اروپاییها بر این عقیدهاند که اسلام و دموکراسی با هم ناسازگارند و در حقیقت کشورهایی که اکثریت جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل میدهند همگی دارای حکومتهای سرکوبگر هستند. آیا وجود چنین حکومتهایی ربطی هم به خود اسلام دارد؟
عثمان: هم بله و هم خیر. به آن بستگی دارد که مسلمانان چگونه اسلام را به کار میگیرند و چگونه تصورات و اندیشههای بخصوصی را به نام اسلام معرفی میکنند. بخش قابل توجه این رویکرد استبدادی به جدایی تاریخی بازمیگردد که بیشتر کشورهای اسلامی از سر گذراندهاند و در واقع کشورهایی که تحت استعمار درآمده و تمامیت و یکپارچگی آنها تجزیه شده بود. هنگامی که آنها بعدها به استقلال رسیدند، خواهان رواج دادن آن چیزهایی شدند که به لحاظ فرهنگی آنها را به عنوان اصیل تلقی میکردند. بنابراین باید موضوع را مطابق با شرایط و موقعیتها مورد ملاحظه قرار داد. اما اینها فقط در اسلام نیست که پیش آمده است. چنانچه جهش ناگهانی حزب بهاراتیا جانتا یا BJP (حزب راست میانه در هند) و بنیادگرایی هندوها را مورد توجه قرار دهیم میبینیم که هیچ کدام با هم تفاوتی از این جهت ندارند.
تاگس: به نظر میرسد که در اسلام پیوسته تفسیر قرآن به سوی برداشتهای سرکوبگرانه سیر میکند و در آنها فاصله با امر دنیوی و این جهانی بیشتر و بیشتر میشود.
عثمان: براساس همان جدایی تاریخی این دیدگاه نادرست میان مسلمانان متداول شده است که لائیسیته از غرب وارد شده است و ما میتوانیم یک حکومت باعظمت اسلامی را در برابر آن بوجود آوریم. اینها خواب و خیالاتی بیش نیستند که باید آنها را سازه گشایی کرد. بسیاری از فضلای اسلامی نیز همین کار را انجام میدهند، اما به علت وجود حکومتهای تمامیت خواه و فقدان فرهنگ دموکراتیک در اکثر کشورهای اسلامی صداهای آنها به گوش کسی نمیرسد. به لحاظ تاریخی نیز چنانچه به دورهی پیش از عباسیان بنگریم پی خواهیم برد که جلوی صداهای لیبرال گرفته میشد. در تاریخ همیشه مردان و زنانی بودهاند که پذیرای اندیشههای برابری جنسیتی بودهاند و توسط حکومت پدرسالارانه سرکوب شدهاند. ما اکنون در همان جایگاه قرن ۱۵ میلادی هستیم. ما تازه میبینیم که چگونه یک قریحه و حساسیت ژرف اندیش مدرن بوجود میآید. معنای آن این است که مسلمانها در ورای شرایط و هویت خودشان، نسبت خود با دیگر ادیان را مورد تامل قرار میدهند.
تاگس: و چنین چیزی عملاً در حال انجام است؟
عثمان: بله، اما بسیار کند پیش میرود.
تاگس: من در کشورهای اسلامی به این نتیجه رسیده ام که زنها در تمامی آنها با مسائل مشابهی در مبارزه هستند: چند همسری، قانون ارث، طردشدن و درگیری با قانون خانواده یکی از مهمترین بخش از قواعد اسلامی و مشکل تمامی آنها این است که در کنار قانون اساسی و بدون توجه به آن پیوسته شرطها و دستورات اسلامی معتبر هستند. به عقیده شما این وضع بالاخره تغییر خواهد کرد؟
عثمان: این یک فرآیند ساده نخواهد بود بلکه موردی پیچیده است، زیرا در هرکدام از این کشورها باید شرایط و زمینههای تاریخی و استعماری را مورد توجه قرار دهیم و این که نخبگان سیاسی را چه کسانی تشکیل میدهند.
تاگس: آیا باید دستورات اسلامی به رسمیت شناخته شوند؟
عثمان: به عقیده من تمامی شهروندان چه مسلمان و چه غیر مسلمان این حق را دارند که این قوانین و دستورات را مورد پرسش قرار دهند. اگر مسلمانان خودشان این امر مهم را به عهده نگیرند، باید هم میهنان غیر مسلمان به آنها کمک کنند. در غیر این صورت این مسئله همچنان استمرار خواهد یافت.
تاگس: آیا واقعاً دستورات دینی را میتوان به پرسش گرفت؟ بسیاری از مسلمانان بر این عقیدهاند که این جا نقطهای است که دیگر جلوتر از آن نمیتوان رفت.
عثمان: باید مورد پرسش قرار گیرند و همین. در قرون میانه نیز گفته میشد که کسی اجازه ندارد کلیسا را به چالش گیرد. اما انسان اکنون در قرن ۲۱ زندگی میکند و ما دیگر به عصر جهانی سازی رسیدهایم. نباید تا این اندازه بد بین بود.
تاگس: آسیا همیشه به خاطر اسلام میانه روی خود مشهور بوده است. لیکن در اینجا نیز اسلام بنیادگرا در حال افزایش است. علت آن چه میتواند باشد؟
عثمان: اگر انسان بخواهد دموکرات باشد و بخواهد انسانهای دیندار و اقلیتهای قومی را مورد تامل قرار دهد این خودش یک چالش است. برعکس، بنیادگرایی موردی بسیار ساده است، بخصوص برای کسانی که میخواهند بر دیگران حکومت کنند.
تاگس: آیا اسلام بنیادگرا در مالزی همزیستی میان گروههای مختلف مردم را کاهش خواهد داد؟
عثمان: اسلام بنیادگرا در شرایط فعلی تمام توان و توجه خود را بر انضباط متمرکز کرده است. آنها سعی میکنند ما را به یک مزرعه حیوانات تبدیل کنند و ما را یکدست سازند تا به این ترتیب ما همگی از این قواعد بخصوص و این تفسیر خاص از اسلام پیروی کنیم. آنها فعلاً توجه چندانی به غیرمسلمانها ندارند. اما اگر به قدرت برسند، یقیناً خواهان برپایی یک کشور اسلامی میشوند.
تاگس: چگونه میتوان جلوی یک چنین تغیر و تحولی را گرفت؟
عثمان: با ایجاد یک فرهنگ بحث و گفتگو و مخالفت، با تشویق جامعه مدنی و با تبلیغ این طرز تفکر که تمامی شهروندان با هر دینی از حقوق و آزادیهای برابر برخوردار هستند.
نظرات