از سوم ژوئن ۲۰۱۳ همزمان با کودتای نظامی و برکناری محمد مرسی افراد زیادی دست به قلم شدهاند و دربارهی رخدادهای مصر از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ مطلب نوشتهاند. از آنجایی که اخوان تنها جنبش منظمی بود که در تعامل با تودههای مردم تجربه داشت،
پس از انقلاب ۲۵ ژانویه اخوان توانست اکثریت پارلمان مصر به دست آورد. به همین خاطر پس از آن که اخوان و حزب آزادی و عدالت نزدیک به ۴۷ درصد از کرسیهای پارلمان را به دست آورند مورد بیشترین حمله و انتقاد قرار گرفتند.
دکتر کتاتنی به سمت رئیس مجلس انتخاب شد و شاخصها حکایت از آن داشت که مصر و مصریها به آزادی و آرامش و ثبات دست یافتهاند و درهای پیشرفت و ترقی به رویشان گشوده شده است.
قرار بود حزب پیروز با اکثریت آراء دولت تشکیل دهد و کشور را بر اساس اصلاحات قانون اساسی که در همهپرسی مارس ۲۰۱۱ تصویب شده بود اداره کند.
اما متأسفانه کارها بر وفق مراد به پیش نرفت و روندی مخالف با سایر کشورها را به خود گرفت؛ ارتش دولتی را به ریاست دکتر جنزوری تشکیل داد و همواره تهدید میکرد که انحلال پارلمان در جدول کاری ایشان قرار دارد.
در اینجا اخوان ناگزیر وارد رقابت سیاسی شدند و همه میدادند که این تصمیم برای مجلس شورای اخوان بسیار دشوار بود. ممکن است کسی بگوید تصمیم اشتباهی بود، اما چه کسی میتواند ادعا کند که تمام تصمیمهایش درست است؟
حادثه پشت حادثه! اخوان که مسؤولیت را به دوش کشیده بودند تصمیم گرفتند هر چه در توان دارند در طبق اخلاص بگذارند؛ دولت در سایه یا طرف سوم، اصطلاحی که به نظامیان و مفسدین اطلاق میشد به انواع ناهنجاریهای اجتماعی دست زدند؛ آشغالها را در خیابانها رها کردند تا جایی که قاهره به زبالهدانی بزرگی تبدیل شد. اعضای اخوان از جمله استادان دانشگاه، پزشکان و مهندسان در راستای وفا به وعدهی دکتر مرسی در طول دو ماه خیابانها را جارو کشیدند و تمیز کردند تا این که قاهره و شهرهای دیگر مصر بار دیگر جمال و زیبایی خود را باز یافت. پس از آن مشکل بنزین پیش آمد؛ رانندگان تانکرهای بزرگ محمولهی خود را به جای تزوید مراکز سوختی در صحرا میریختند.
اخوان گروههای تشکیل دادند تا تانکرها را تعقیب کنند و و آنها را مجبور کنند که سوخت را به جایگاهها برسانند. همان گونه که گفتم اخوان در مسایل اجتماعی و امور مردمی بیشترین تجربه را داشتند اما همانند سایر نیروها تجربهی کشورداری نداشتند و از میان سایر نیروهای ملی یا لیبرالی و غیره هم کسی مدعی نبود که تجربهی ادارهی کشور را دارد. زیرا مبارک و ارتش در طول شصت سال هیچ تجربهای در زمینه برای مردم مصر باقی نگذاشته بودند. کسی این را انکار نمیکند که اخوان در طول حکومت دکتر مرسی در بخشهایی موفق و در برخی ناموفق عمل کرد و این امری طبیعی است و هیچ حرکت و حزبی در هیچ جای دنیا نمیتواند در تمام زمینهها و بخشها موفق عمل کند.
این واقعیت بر آمریکا، آلمان، ژاپن و بسیاری از کشورهای جهان صدق میکند. این کشورها توسط احزاب کارکشتهای اداره میشوند که بارها و بارها حکومتداری را تجربه کردهاند در نتیجه بیانصافی است که تمام شکستها را متوجه حزب آزادی و عدالت بدانیم.
ممکن است کسی بگوید اگر اخوان تجربهی حکومتداری نداشتند پس چرا پیشقدم شدند؟ برای پاسخ دوست دارم به این نکته اشاره کنم که تمام جریانها در آن زمان فاقد تجربهی حکومتی بودند و جایگزینی نبود که تجربهی کافی را داشته باشد مگر حزب ملی و نظام حکومتی حسنی مبارک.
به علاوه این مردم بودند که اخوان را به صحنه آوردند و پس از چندین دهه در نخستین انتخابات آزاد آنان را انتخاب کردند.
پر واضح است که پیشتازی اخوان با هدف خدمت به همین مردم بود و هیچ هدف و مصلحت شخصی در کار نبود؛ آنان هم مانند هر حزب و حرکتی که در صدد خدمت به هممیهنان خود است وارد کارزار شدند. همه میدانند که اخوان در طول چهل سال یعنی در نیمهی دههی هفتاد و از زمان خارج شدن از زندانهای عبد الناصر از راه انجمنهای خیریه، دورههای تربیتی، تأسیس مدارس، گروههای دانشجویی و خدمات بهداشتی و درمانی در خدمت مردم مصر بودهاند اما در مقابل پاداشی جز بازداشت و آوارگی دریافت نکردند. آنان خواستند در تمام زمینههای زندگی به مردم مصر خدمت کنند. آیا اخوان در این هدف دچار اشتباه شدند؟ گمان نمیکنم. اما این بدان معنا نیست که اخوان در سطح فردی یا گروهی دچار خطا و اشتباه نمیشوند.
قبلا نیز بارها به این نکته اشاره کردهام که خطا و اشتباه از هر کسی صادر میشود و انسان ممکن الخطا است. هیچ کس نیست که به خطا دچار نشود و به همین خاطر پیامبر اسلام فرموده است: "كل ابن ادم خطاء وخير الخطائين التوابون" [رواه الترمذي وابن ماجة] همهی فرزندان آدم خطا میکنند و بهترین خطاکاران توبهکاران هستند.
در طول پنج سال گذشته و پس از کودتا تلاشهای زیادی صورت گرفته است که اخوان را مقصر اعلام کنند؛ گویی کسی غیر از اخوان خطا نکرده است در نتیجه از اخوان میخواهند عذرخواهی کند. اما در برههی اخیر این صداها بلندتر شده و گاهی از زبان کسانی شینده میشود که در خندق اسلام و مسلمانی قرار دارند. برخی مکررا این میگویند که اخوان دستاوردهای انقلاب را بر باد داد یا این که اخوان با ارتش تبانی کرد و با نظامیان به توافقات سری دست یافت. اکنون هیچ کس نمیتواند این اتهامها را ثابت کند زیرا کسانی که در آن زمان مسؤولیت داشتند اکنون پشت میلههای زندان روزگار میگذرانند.
حتی اگر بر فرض محال چنین کاری هم صورت گرفته باشد نتیجهی شرایط حاکم بر کشور و حجم اطلاعاتی بود در اختیار اخوان قرار داشت. ممکن است با این توصیف آنان در زمان خود موضعی گرفته باشند و ما امروز با اطلاعات بیشتری که در دست داریم میتوانیم بگوییم کارشان اشتباه بوده است و هیچ تعارفی هم نداریم.
به عنوان مثال در موضعگیری اخوان نسبت به ارتش اخوان در آن زمان فکر میکرد که ارتش حامی قانون است و دکتر مرسی تصمیم گرفت منزلش را به گارد جمهوری منتقل کند تا در پناه ارتش باشد. یقینا مرسی هیچ گاه به فکرش خطور نمیکرد که ارتش و نظامیان به کشور و قانون خیانت خواهند کرد.
اکنون که همهی این معلومات آشکار شده است ما میگوییم اخوان در اعتماد به ارتش اشتباه کرد. معلوماتی که در آن روز کسی از آن خبر نداشت.
نمیدانم چرا این همه بر عذرخواهی اصرار میورزند و منظور از عذرخواهی مورد نظر آنان چیست؟ به خاطر دارم در سال ۲۰۱۳ دکتر صلاح سلطان از رهبران اخوان بیانیهای صادر کرد و از مسائل پیش آمده عذرخواهی کرد و پس از آن هم به یاد دارم که بسیاری از رهبران اخوان از دبیرکل و غیره در برخی از برنامههای تلوزیونی یادآور شدند که همهی نیروها از جمله اخوان در حوادث مربوط به بهار عربی دچار خطا و اشتباه شدهاند. نائب مرشد هم در چندین گفتگو و برنامهی تلوزیونی به این مسائل اشاره کرد؛ نمیدانم بیش از این چه میخواهند؟ آیا میخواهند شخص مرشد عام برای هر شهروند مصری سوگند یاد کند که اخوان اشتباه کرده است؟
در مجلهی مصریون خواندم وقتی استاد جمال سلطان روش اخوان پس از ۲۵ژانویه ۲۰۱۱ را به چالش کشیده بود و با سیلی از ناسزا و اتهام روبرو شده بود. او میگوید ناسزاگویان اخوانی بودند اما من بعید میدانم که اخوان به خاطر نقد جماعت یا رهبران آن به کسی اهانت روا دارد. پیش از آن نیز شماری از اعضای اخوان آشکارا و در روزنامهها و مجلات و یا در سطح داخلی از جماعت انتقاد کرده بودند.
به خاطر ندارم با برادر سلطان مراودهای داشته باشم مگر بیست سال پیش در زمان آغاز به کار شبکهی اقرأ؛ آن روز به همراه مرحوم دکتر عبد القادر طاش در دفتر این شبکه در قاهره با او مصاحبهای انجام دادم. من در اینجا به نمایندگی از کسی سخن نمیگویم اما با این گونه برخوردهای اهانتآمیز و حمله به افراد به خاطر اظهار نظرشان مخالفم. از برادر سلطان هم به خاطر بیحرمتیهایی که به او شده است عذرخواهی میکنم اگر چه بار دیگر تأکید میکنم کسانی که به وی بیحرمتی کردهاند به هیچ وجه اخوانی نبودهاند.
سخن آخر و سؤال مهمی که در حال حاضر مطرح است این است که اگر اخوان به خطای خود اعتراف و عذرخواهی کند چه خواهد شد؟ آیا وضعیت اقتصادی مصریها بهبود خواهد یافت؟ آیا مصریها بار دیگر نسیم آزادی را استشمام خواهند کرد؟ آیا سرنوشت مصر به مردم این کشور سپرده خواهد شد؟ آیا جزیرههای فروخته شده به مصر بازگردانده میشود؟ اینها سؤالات مهمی هستند که باید به آنها پاسخ داده شود. اکنون نباید به مسایل اختلافی پیردازیم و وقت و سرمایهی خود را در این راستا هدر دهیم. نباید میان مخلصان و داعیانی که در راه آزادی ملتها اعم از مصر و دیگر ملل اسلامی تلاش میکنند نفرتپراکنی کنیم.
نظرات