کتاب « اصول فقه سیاسی » تألیف دکتر یوسف قرضاوی است که توسط عبدالعزیز سلیمی به زبان فارسی ترجمه شده و در نشر احسان به زیور طبع آراسته گشت.

کتاب «اصول فقه سیاسی» از مباحث مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از:

مقدمه‌ای در ارتباط با فقه «سیاست شرعی»، اصول و محورهای فقه سیاست شرعی، محدوده ی عمل به رای امام در عرصه ی سیاست شرعی، عرصه های عمل به رأی رهبر، شروط عمل به رأی امام و رهبر، تغییر رأی رهبر با توجه به تغییر اوضاع، تعارض میان نصوص و مصالح.

مؤلف در مقدمه‌ی این کتاب اظهار داشته اند که این کتاب از چهارمین سلسله ی  مبارکی است که به امید خداوند  در راستای «وحدت فکری خدمتگذاران اسلام» در دسترس همگان قرار می گیرد و موضوع مورد بحث در آن «سیاست شرعی در پرتو نصوص و مقاصد شریعت» است. و متضمن مباحثی در ارتباط با «اصل پنجم» از اصول بیستگانه ی امام شهید  حسن البنا رحمه اللّه می باشد. سیاست شرعی به معنای پاسخگویی و اداره ی هرچه بهتر و حکیمانه تر امور مختلف زندگی مردم و بیان احکام شرعی مبتنی بر نصوص و قواعد و مقاصد و مصالح حقیقی است.

امام شهید حسن البناء در آن اصل به صورت بسیار مختصر راجع به اختیارات و مسئولیت های سیاسی شرعی که به امام و پیشوا یا رئیس حکومت یا نائب او محول گردیده و همچنین در مورد رأی و نظر  او راجع به مسایل محوری «سیاست و مدیریت و حکومت» و دامنه ی اعتبار آن و عرصه هایی که مورد عمل قرار می گیرد ( که آن را به مواردی که نصی در موردشان وجود ندارد، و معرفتها و دیدگاه های متفاوتی را می طلبد و همچنین در عرصه ی «مصالح مرسله» محدود گردانیده است) و شروط آن سخن گفته است. و همچنین در ارتباط با اینکه آیا رأی پیشوا و ریاست حکومت تحت تأثیر تحولات اوضاع و احوال دچار تحوّل می گردد؟ یا اینکه رأی او خدشه ناپذیر و غیر قابل  تجدید نظر است؟ و به این پرسش هم پاسخ می دهد که موضعگیری رهبر یا رئیس دولت در برابر اصل «شورا» چگونه باید باشد؟ آیا در عرصه ی «عبادات و معاملات» رأی پیشوا یکسان مورد عمل قرار می گیرد؟ یا اینکه با توجه به «مقاصد و علل» یا عدم توجه به آنها میانشان تفاوت هایی موجود می باشد؟

نویسنده‌ی کتاب امید وار است که: موضوعات مطرح شده در این کتاب گامی صحیح در راستای حرکت به سوی سیاست شرعی باشد، سیاستی که مبنای آن بر فراخی و آسانگیری قرار داشته باشد، و از در تنگنا قرار دادن مبرّا باشد و سیاستی مبتنی بر التزام و انضباط و به دور از سرکشی و درهم ریختگی که مصالح را محقق سازد و از مفاسد جلوگیری نماید و مقاصد و اولویّات را مراعات کند و برای امّت مسلمانان استقلال شخصیت و وسطیّت را به ارمغان بیاورد. و تنها از این راه است که دین خداوند برتری می یابد و دنیای مردم راه درست خویش را در پیش می‌گیرد.