نویسنده در این کتاب با تبیین بررسی نقش تاریخی جسم و روح روشنگری غربی، سعی کرده است تا تفاوت‌ها و واقعیت این اندیشه‌ها را در مقایسه با جهان اندیشه ایرانی و اسلامی تحلیل کند. همچنان‌که می‌توان از منظر وجود روح روشنگری در ایران و اسلام، راه گمشده روشنگری را با بسط آرا و عقاید حلقه‌های متصل برنامه روشنگری توصیف كرد، جنبشی که می‌تواند هویت روشنگری حقیقی ایرانیان را بشناساند. مصداقی که نظریه آن نقش هویت در رویکرد توسعه و آزادی است. نظریه‌ای درباره پیشرفت که تبلور موفقیت‌های عینی و عملی جوامع امروز را ناشی از راهبردها و اصول توسعه انسانی بازگشت به هویت خویش می‌داند. آنچنان‌‌که تأکید خاصی بر نظریات نوگرایی اندیشه دینی در عرصه روشنگری ایران دارد. روشنگری حقیقی که اساس آن منشأ تأثیرات مادی و فکری بی‌شماری است، مسیر گمشده‌ای‌ که به هویت چندگانه ما ایرانیان باز می‌گردد و متعهد به پارادایم دموکراسی و آزادی سیاسی است. هویت‌هایی که شناساندن درست آن‌ها درمجموع می‌توانند راه توسعه، پیشرفت، شکوفایی و تحرک جامعه ایرانی را هموار کرده و نشان‌دهنده آن است که قدرت حاکمیت باید از صفوف مردم نشئت بگیرد.

راه گمشده روشنگری در ایران

در جامعه‌شناسی سیاسی ایران رابطه‌ دولت و ملت همواره در عرصه سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و کمتر به نقش اندیشه و اندیشمندان در تحکیم ارتباط مبانی دولت-ملت در راهبری سیاست‌مداران پرداخته شده است. کتاب «راه گمشده روشنگری» به چگونگی ورود مدرنیته به ایران اشاره کرده است.

در جامعه‌شناسی سیاسی ایران رابطه‌ دولت و ملت همواره در عرصه سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و کمتر به نقش اندیشه و اندیشمندان در تحکیم ارتباط مبانی دولت-ملت در راهبری سیاست‌مداران پرداخته شده است. کتاب «راه گمشده روشنگری» به چگونگی ورود مدرنیته به ایران اشاره کرده است. دکتر «عبدالرسول خلیلی»، نویسنده کتاب، با بیش از دو دهه مطالعه و تدقیق در موضوع روح روشنگری، بررسی مبانی عصر روشنگری را به‌مثابه یکی از پیشروترین مراحل تاریخ انسانی در تمدن‌های مختلف بشری یافته است. آن‌چنان‌که «تزوتان تودورف‌»، فیلسوف و نشانه‌شناس فرانسوی توانسته ساخت‌مایه‌های این دیدگاه را در دوره‌های گوناگون و در همه تمدن‌های بزرگ جهان بیابد. نشانه‌هایی از روح روشنگری را می‌توان در سده‌های پیش از میلاد در منشور حقوق بشر کوروش کبیر و کتیبه داریوش بزرگ در نقش‌رستم یافت. نشانه‌ها و علائم روشنگری نیز نزد اندیشه‌ورزان آزاد اسلامی در سده‌های هشتم تا دهم میلادی یافت ‌شده است. بر این اساس، نویسنده به دنبال ارائه راه گمشده روشنگری، از کران تا کران مدرنیت در ایران معاصر است و امیدوار است‌ در کتاب بتواند با رمزگشایی زمینه‌های تأثیرگذار روح روشنگری، چگونگی جهان‌رو‌ابودن آن را در پیشبرد مبانی سیاست هویت خویش در جامعه ایران روشن ساخته و ارزش‌های بدیلی را برای دست‌یافتن به روشنگری حقیقی بر‌پایه معرفت چند بنیاد مطرح کند. معرفتی که می‌تواند به کمک دانایی و بصیرت، جامعه ایرانی را از یوغ بندگی، بینوایی و خسران برهاند و سبب شود‌ انسان‌ها با احساس مسئولیت، نه‌تنها اراده بهبود سرنوشت خویش، بلکه اراده بهبود سرنوشت نوع انسان را نیز در خود به‌ وجود آورند. در این کتاب، با تحلیل و بررسی نقش تاریخی روشنگری غربی و اهمیت اندیشه‌های ایمانوئل کانت و گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در پیشبرد اندیشه روشنگری غربی، کوشش شده تفاوت‌ها و نقدهای وارده بر این افکار و اندیشه‌ها را در مقایسه با جهان اندیشه ایرانی و اسلامی مورد بررسی قرار دهد. جلد دوم و سوم این کتاب به نام‌های «‌چگونه ایرانیان را هوشیار کنیم: بازشناسی جریان روشنفکری در ایران»، و «چگونه روشنفکران را هوشیار کنیم: جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران» به مصداق‌های روح روشنگری پرداخته است‌. امید است راه گمشده روشنگری بتواند به ایفای نقش تقویت مباحثه عمومی به منزله سازوکاری مهم برای انجام هرگونه تغییر اجتماعی، فرهنگی و پیشرفت‌های اقتصادی در جامعه منجر شود تا نتایج این آثار با قرار‌گرفتن در معرض سنجش و نقدی موشکافانه همگانی به ثمر بنشیند و مردم از آن سود ببرند و این جز از طریق نقد و انتقاد سازنده تاریخی و به‌ویژه اندیشه نوگرایی، میسر نمی‌شود. خواندن این کتاب را که به‌تازگی از سوی انتشارات چاپخش در 800 صفحه در قطع وزیری با نمونه‌خوانی «‌دلیله رحیمی آشتیانی» و طراحی جلد «فرانک محجوب» با حروفچینی و صفحه‌آرایی «طاهره شامانیان» عرضه شده است، به همه دانش‌پژوهان، دختران و پسران پر‌مطالعه ایران توصیه می‌کنیم.

راه گمشده روشنگری در ایران در گفت‌وگو با عبدالرسول خلیلی

27 فروردین 1404

دلیله رحیمی‌آشتیانی | اعتماد


کتاب «راه گمشده روشنگری در ایران» که به تازگی از سوی انتشارات چاپخش منتشر شده، از منظری متفاوت در عرصه جامعه‌شناسی اندیشه ایرانی به چگونگی ورود مدرنیته به ایران پرداخته است. این کتاب با رویکردی جدید توسط عبدالرسول خلیلی، استاد علوم سیاسی و پژوهشگر اندیشه سیاسی نوشته شده. دکتر خلیلی، با بیش از چهار دهه تحقیق در حوزه تفکر سیاسی - اجتماعی ایران و غرب به موضوع چگونگی پدیده ورود مدرنیته به ایران معاصر پرداخته و موجودیت آن را از منظر بازگشت به هویت به‌ منزله راه گمشده روشنگری نشان داده است، به این مناسبت با او گفت‌وگو کردیم:

 

خلاصه کتاب راه گمشده روشنگری در ایران» عبدالرسول خلیلی



سیاست هویتی که در عرصه تاریخ اندیشه روشنگری ایران مورد توجه شما در کتاب راه گمشده روشنگری قرار گرفته است، چیست و آن را توضیح دهید؟

از منظر بازگشت به هویت باید گفت که در سیر اندیشه و تفکر فلسفی ایرانی، تقابلی میان مدرنیته و سنت وجود نداشته و ندارد. مولفه روشنگری به معنای اصطلاحی Enlightenmentیا Aufklärung که تزوتان تودوروف فیلسوف، مورخ و نشانه‌شناس اروپایی در کتاب روح روشنگری در غرب بیان کرده در ایران و اسلام نیز وجود داشته است.به ‌نحوی‌ که روشنگری به معنای زمینه‌ساز آغاز مدرنیته در غرب قرن هجدهم تاکنون در ایران و اسلام معاصر نیز همواره نمود داشته است. در بررسی تاریخ علم و اندیشه نشان داده شده که تمدن و فرهنگ امروز غرب وام‌دار اندیشه ایرانی اسلامی بوده است. از این‌رو باید گفت که روشنگری سیاسی و فرهنگی در ایران بر اساس تقابل بین سنت و مدرنیته شکل نگرفته و به همین دلیل است که پیامدهای مدرن در ایران به راحتی مقبول مردم قرار می‌گیرد. بدین معنا در تمدن و فرهنگ ایرانی، مدرنیته عین سنت و سنت عین مدرنیته تلقی می‌شود. مدرنیته ادامه سنتی بوده که در طول زمان مسیر خود را هموار کرده است. آنچه باعث شده تا این دو از هم جدا شده یا می‌شود، نگرش متحجرانه و تنگ‌نظری دینی و جاهلیت فکری در ارتباط با ورود پدیده‌های مدرن به ایران است.

چیزی که در جامعه ایران امروز برخی هنوز ناآگاهانه بر طبل دور شدن از فضای نو و پیامدهای جدید آن زده و با تفکرات عقب‌مانده سعی در پیشبرد اهداف تنگ‌نظرانه خود کرده‌اند و باعث شده‌اند تا جامعه به‌ویژه از سال ۱۳۸۴و حتی قبل‌تر از آن و از آغاز جنبش مشروطیت، ایران معاصر دچار ابربحران‌هایی شود که بیشتر ناشی از واپسگرایی سیاسی برخی زمامداران در ارتباط با پدیده‌های نو در عصر خودشان است. جریان‌های سیاسی ناترازی که همگی موید همین نگاه‌های متحجر و ناآگاهانه سیاسی است. بحران‌های پیش آمده و راه‌حل‌های شل‌کن سفت‌کن ناشی از این تفکر نابخردانه فرهنگی و سیاسی - اجتماعی در حل ابعاد مختلف ایران بوده و با این رویه خواهد بود.

‌ چگونه بدیل راه گمشده روشنگری در ایران و اسلام را با تحولات مدرنیته مرتبط کرده‌اید؟

در جامعه‌شناسی اندیشه سیاسی ایران رابطه دولت - ملت همواره در عرصه حاکمیت سیاسی مورد توجه بوده و کمتر به نقش اندیشمندان و نظریه‌پردازان در تحکیم ارتباط مبانی این پدیده مدرن در راهبری سیاستمداران و ارتباط میان جامعه‌شناسی و دولت پرداخته شده است. پدیده مدرنی که در عبارات جدیدتر نوع خاصی از دولت‌سازی ویژه جهان مدرن است که در قلمروی ارضی معینی دارای حق حاکمیت بوده و مشروعیت خود را از اعمال یک ملت اخذ کرده که جمعیت آن شهروندان محسوب می‌شوند.همچنانکه عقلانی ‌شدن ساختارهای گوناگون اداری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را از ساختارهای سیاسی قدیم متمایز می‌کرده است. آنچه در این عرصه اهمیت بسیار دارد، مطالعه، تدقیق در موضوع روح روشنگری و بررسی مبانی عصر روشنگری به ‌منزله یکی از پیشروترین مراحل تاریخ انسانی در تمدن‌های مختلف بشری است. عصری که صرفا به لحاظ وجود تفاوت در تاریخ تمدن جدید غرب خودی قلمداد شده است. حال آنکه روح روشنگری را می‌توان در ساخت عناصر این عصر در دوره‌های مختلف و در اغلب تمدن‌های بزرگ بشری از جمله در ایران و اسلام در ایران یافت.

نشانه‌هایی از افکار و مبانی این عصر در قرون قبل از میلاد در منشور حقوق بشر کوروش کبیر و کتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم از هر دو دوره هخامنشی و ساسانی قابل جست‌وجو و ردیابی است. همچنانکه روح این عصر در قرن سوم پیش از میلاد در هندوستان در نصایح به پادشاهان و همچنین در دستورهای امپراتوران هندی یافت می‌شود. به‌ علاوه، نشانه‌ها و علایمی از روشنگری نیز نزد علمای آزاده اسلامی در قرون هشتم تا دهم میلادی برابر با قرن پنجم تا هفتم هجری قمری/ شمسی وجود دارد. از میان مفسران قدرتمند و مدافعان تساهل و کثرت‌گرایی در هندوستان باید از اکبر شاه یاد کرد که بر شکل‌های متنوع اجتماعی و دینی و حقوق بشر از جمله آزادی عبادت و اعمال مذهبی تاکید می‌کرده است که در دوران او در بسیاری از مناطق اروپا امکان‌پذیر نبوده و به رسمیت شناخته نشده بود. این نگرش در زمانی مطرح شده که تفتیش عقاید در اروپا به ‌شدت در جریان بود و بازجویی دینی، انکیزیسیون (Inquisition) به معنی سرکوب، آزار رساندن و جلوگیری از آزادی بیان افراد به دلیل باورهایشان بسیار رواج داشت. همچنانکه امپراتوران ترک همیشه نسبت به امپراتوران اروپایی معاصر خود بردبارتر بودند. نمونه‌های زیادی از این نوع تسامح را می‌توان در قاهره و بغداد پیدا کرد. بر این ‌اساس و با توجه به اهمیت روشنگری در ایران و ایران بعد از اسلام، ارایه راه گمشده روشنگری، از کران تا کران مدرنیته را می‌توان در رویکردهای ایران معاصر پیدا کرد و امیدوار بود تا مناقشات بی‌حاصل سنت با مدرنیته مرتفع شوند.

در کتاب راه گمشده روشنگری در ایران سعی شده تا با رمزگشایی زمینه‌های تاثیرگذار روح روشنگری، چگونگی جهان روا بودن آن را در پیشبرد مبانی سیاست هویت خویش در جامعه ایران روشن ساخته و ارزش‌های بدیلی را برای دست یافتن به روشنگری حقیقی بر پایه معرفت چند بنیاد مطرح کرد. معرفتی که می‌تواند به کمک دانایی و بصیرت، جامعه ایرانی را از یوغ بندگی، بینوایی و خسران برهاند و سبب شود تا انسان‌های شهروند با احساس مسوولیت، نه تنها اراده بهبود سرنوشت خویش، بلکه اراده بهبود سرنوشت نوع انسان را نیز خود با دست خویش به وجود آورند.در این‌ کتاب، همچنین از منظر وجود روح روشنگری در ایران و اسلام، راه گمشده روشنگری را با بسط آرا و عقاید حلقه‌های متصل برنامه روشنگری، یعنی حامیان جنبش بازگشت به قانون خویشتن از مولانا گرفته تا شریعتی در عصر حاضر در قالب پیام رهایی و رستگاری توصیف کرده‌ایم.

‌ مضمون روشنگری از طریق کدام برنامه در ایران و دیگر کشورهای اسلامی به اجرا در آمده است؟

مضمون روشنگری در کشورهای اسلامی به‌ویژه در ایران از طریق برنامه بازگشت به قانون خویشتن عملیاتی شده است که می‌توان آن را به مولانا جلال‌الدین محمد بلخی روشن‌بین منسوب کرد. پدری که امام علی (ع) آیینه او بود و در اشعار خود بر عرفان تغییر پافشاری می‌کرد. فخرالدین عراقی‌کمیجانی از شاعران ادب فارسی که در قونیه به خدمت مولانا رسیده بود و مدت‌ها در مجالس سماع حاضر می‌شد، دنبال‌کننده دیدگاه مولانا در حوزه عشق سماوی و تحت تاثیر سوانح احمد غزالی و آرای ابن عربی بوده است.همچنانکه سیدجمال‌الدین اسدآبادی طلایه‌دار اندیشه مدرنیته سیاسی در تاریخ معاصر ایران و ایده‌پرداز نظریه وحدت اسلام و پارادایم بازگشت به اسلام اصیل بود. سیدجمال منادی بازگشت به قانون خویشتن خویش در دوران معاصر ایران است. او با تاکید بر عرفان تغییر مولانا، بر رهایی از استعمار و زدودن نقش آن در عقب‌ماندگی مسلمانان و شیوه‌های فراگیری علوم تاکید کرد. چهره‌های دیگری همچون شیخ محمد عبده، سید قطب، عبدالرحمن کواکبی، محمدرشید رضا، محمد اقبال لاهوری، محمدتقی شریعتی، مهدی بازرگان، سید محمود علایی‌طالقانی و دکتر علی شریعتی در ادامه راه بر اهمیت احیا و بازسازی اندیشه دینی و شناخت حق و رهایی مردم از خرافات خانمان‌سوز دینی تاکید کردند.

از این‌رو، می‌توان گفت الگوی قابل دسترس و نسخه عملی برنامه روشنگری ایرانی، همانا برنامه بازگشت به قانون خویشتن خویش به عنوان نسخه بدیل روشنگری در کشورهای اسلامی است که مایل به رهایی از زیر یوغ استعمار غرب و آثار منفی و مخرب آن هستند. این نسخه به ‌واقع نقطه تلاقی دو تمدن اسلامی و غربی نیز بوده است. این کتاب که به ‌دنبال ارایه راه گمشده روشنگری در ایران از کران تا کران مدرنیته است، امیدوارانه بر آن است تا بتواند زمینه‌های تاثیرگذار روح روشنگری را رمزگشایی کند و چگونگی جهان روا بودن آن را در پیشبرد مبانی بازگشت به هویت و قانون خویشتن خویش در جامعه ایرانی و ارتقای ارزش‌های جایگزین به روشنگری حقیقی مبتنی بر دانش چندبنیان روشن سازد؛ دانشی که در آن به‌کارگیری همزمان حس، عقل، شهود و وحی سماوی، راه روشنی برای روشنگری حقیقی خواهد بود تا مردم را خوشحال کند که با علم و بصیرت می‌توانند خود و دیگران را از یوغ بندگی، بینوایی و خسران رها سازند و باعث شوند تا مردم از طریق احساس مسوولیت، نه تنها به بهبود سرنوشت خویش، بلکه اراده برای بهبود سرنوشت انسان‌های امروز را تمایل داشته باشند.

‌ در کتاب راه گمشده روشنگری در ایران به تفاوت‌های اندیشه ایرانی - اسلامی با غرب هم توجه داشته‌اید؟

بله، در این کتاب، با تحلیل و بررسی نقش تاریخی روشنگری غربی و اهمیت اندیشه‌های ایمانوئل کانت و گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در پیشبرد اندیشه روشنگری غربی، کوشش شده تا تفاوت‌ها و نقدهای وارده بر افکار و اندیشه‌های غربی را در مقایسه با جهان اندیشه ایرانی- اسلامی مورد تحلیل و موشکافی قرار دهیم. غربی‌ها در مفهوم مکانی مدرنیته را محقق در جغرافیای خاصی دانسته که پس از تحولات ناشی از دوره رنسانس و عصر اصلاح دینی در عصر روشنگری رخ داده و آن را شامل نگرش‌های فلسفی سیاسی و اجتماعی نسبت به انسان و محیط دانسته که امهات بحث را می‌توان در مباحث شناخت‌شناسی، هستی‌شناسی، روش‌شناسی و ارزش‌شناسی مورد تدقیق قرار داد. مبانی این مباحث را می‌توان در اومانیسم، عقل‌گرایی و فایده‌محوری دانست.

ایمانوئل کانت شیء را در ذات خود دریافتنی نمی‌دانست و آنچه او می‌گفت فقط در عالم پدیدار بود.کانت راه‌حل مسائل ممکن را در حوزه شناسایی، عمل اخلاقی و عالم رفتاری، عقل خود بنیاد انسانی می‌دانست. با چنین رهیافتی بود که امکان رشد علوم جدید در غرب فراهم شد.زندگی اجتماعی مدرن افزون بر انعطاف‌پذیری نهادهای خود، از ویژگی‌های دیگری مبتنی بر فرآیندهای پیچیده برای سازماندهی مجدد زمان و مکان برخوردار است که بخش لاینفک توسعه و کارهای رهایی‌بخش آن به شمار می‌رود. همچنانکه می‌توان از زاویه مساله آزادی به تحلیل جدیدی از کلیت تاریخ بشری دست یافت که این همانا در کار اساسی فریدریش هگل در تاریخ فلسفه غرب صراحت یافته است.اگرچه در عصر عقل هگل با فلسفه‌اش ملزومات ایدئالیسم را به نام اصالت تصور استحکام بخشید و تاریخ‌گرایی و ایدئالیسم او انقلاب عظیمی در فلسفه اروپا به وجود آورد، همچنانکه باعث شد تا زمینه آشتی مدرنیته با سنت امکان‌پذیر شود. اکنون، این وضعیت به کلی تغییر کرده است. نوآوری‌ها به نقطه عطفی رسیده‌اند که برخی پیامدهای آن را دیگر نمی‌شود امتدادی از آنچه قلمداد کنیم که پیش‌تر می‌دانستیم. انقلاب فناوری و پیشرفت‌های مصنوعی به خلق پدیده‌هایی منجر شده که به واقع جدید هستند و از اختیار انسان خارج شده است. افعالی که یک نسل پیش به ‌صورت دستی انجام می‌شد اینک دیجیتالی، مبتنی بر داده‌ها و در حال گسترش در همان قلمرو، یعنی فضای سایبری هستند.

از این‌رو، تمام سطوح سازمان‌ انسانی از این دیجیتالی‌سازی متاثر شده‌اند. دیجیتالی‌سازی با وجود همه دستاوردهای شگفت‌انگیزش باعث شده تا از زمینه‌گرایی و مفهوم‌گرایی ذهن بشر کاسته شود. انسان‌ها در این فرآیند جنبه‌هایی از تفکر را به فناوری جایگزین ایدئولوژی واگذار کرده‌اند. با این اوصاف، با نگاه یک‌جانبه‌گرای عقل بنیاد کانت که با کاربرد فهم خویشتن بدون هدایت دیگری، انسان‌ها را در دام ذهنیت مدرن و پیامدهای دهشتناک آن اسیر کرده است، تمدن ایرانی و اسلام در ایران با نگاه بینابینی چند وجهی از رهگذر حس، عقل، شهود و وحی سماوی به‌ دنبال روشنگری حقیقی است تا بازگشت به هویت را از طریق پارادایم میان رشته‌ای هویت قانون خویشتن خویش دنبال کند. تفاوت دیگر نگاه مربوط به خرد ایرانی اسلامی در معنای وسیع کلمه است که در طول تاریخ بیشتر آن جهانی بوده است. از آن جهانی بودن، خرد ایرانی دو معنا اراده می‌شود: موضوع و مسائلی که خرد ایرانی خود را به آن مشغول داشته، کمتر این جهانی و بیشتر آن جهانی است. مبدا و بنیان خرد ایرانی در بیرون این جهان واقع شده و اعتبار احکام خود را از آغاز یا آغازه‌هایی آن جهانی وام می‌گیرد. بر ماست که اندیشه روشنگرانه را از وجود بذرهای فساد و پوسیدگی که ریشه زده یا هنوز نشکفته‌اند، یکسره در خدمت به جامعیت انسان پاک‌ سازیم. این رفع تعارضی است که بشر امروزی در پیوند سنت و مدرنیته با آن درگیر است. باید گفت که ما ایرانیان به لحاظ نگاه روشنگرایانه هیچ معاضدتی با مدرنیته در طول تاریخ از ایران باستان تا امروز نداشته و آنچه خندق بین سنت و مدرنیته را عمیق‌تر کرده و به آن دامن زده، نگاه متحجرانه است که به اجبار قصد دارد تا بدون توجه به ماهیت پیامدهای مدرن، تمدن ایرانی را با ماهیت هم‌آواز مدرنیته درگیر کند. نگاه راهبردی این کتاب در واقع، مقابله با تحجر و جاهلیت در هر وجهش است.

‌ اگر در ادامه این کتاب مجلدهای دیگری هم نوشته‌اید درباره آنها توضیح بدهید؟

جلد دوم و سوم کتاب راه گمشده روشنگری در ایران به نام‌های «چگونه ایرانیان را هوشیار کنیم؟: بازشناسی جریان روشنفکری در ایران» و «چگونه روشنفکران را هوشیار کنیم؟: جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران» به مصداق‌های روح و جریان روشنگری مدرن در ایران معاصر پرداخته است. رویکردی جدید که در آن به پیشینه‌های تفکر دنیای مدرن در ایران معاصر اشاره کرده که مسیر گمشده روشنگری در ایران را از کران تا کران مدرنیته تحلیل و بررسی کرده است. به‌ویژه تاکید خاصی بر نظرات نوگرای دکتر علی شریعتی در پاسخ به جاهلیت روشنفکری معاصر در ایران شده است. به‌ خصوص در جاهایی‌ که روشنفکران ناروشنگر به انتقاد غیرسازنده از دکتر شریعتی متوسل شده و نارضایتی از وضعیت موجود را صرفا به‌ دلیل نمایش خودشان به گردن او می‌اندازند. از این رو، دیدگاه‌های شریعتی در کنار دیگر پیشگامان عصر روشنگری در ایران متناسب با نیاز جامعه امروز مورد بررسی قرار گرفته است.