إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  •  باری تصمیم گرفتم درباره‌ی یکی از اسطوره‌های پایداری بنویسم آن هم در زمانی که مشکل است نویسندگانی بیابیم که با پروردگارشان عهد بسته‌اند و در دفاع از امتشان قلم‌هایشان را در برابر دینشان به کرنش واداشته‌اند و راه دشوار زندان و شکنجه و آزار و اذیت را بر خود هموار کرده‌اند. در حین نوشتن تلخی‌ها و ناکامی‌ها بر من روی می‌آورد و مرا بر آن می‌داشت که اسطوره‌ای از صبر و پایداری را برگزینم که تنها در راه نصرت دین و رستگاری امتش زندگی کرده است؛ نه سرسپرده‌ی کسی بوده است و نه از کسی چیز خواسته و نه خود را کوچک شمرده است.

    نویسنده:
    شیخ جاسم مهلهل یاسین