اینها مجموعه حکایتهایی است که قلبها را بیدار میکند و میتواند در راه رضای خداوند رحمان مورد استفاده قرار گیرد؛ حکایتهایی از تابعین، علما و صالحان. حکایاتی که خود آن را لمس کردهام از خداوند متعال میخواهم که هم برای من و شما سودمند باشد.
حکایت نخست: دوستم این داستان را برایم تعریف کرد و گفت: سوار ماشینم شدم و جوانی را در خیابان دیدم که ماشین تازهای داشت و سر به سر دختری گذاشته بود. به سمتش رفتم و ماشین را در کناری پارک کردم
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل