پرسش:
بسیار شگفتزده شدم زمانی که از برخی از افراد پرشور و تندرو –عدهای از آنها وابسته به جماعتهای اسلامی نیز بودند- شنیدم که «دموکراسی» با اسلام منافات دارد! حتی یکی از آنان از برخی از علما نقل میکرد که: دمکراسی کفری نوین است؟! و برای حکم و قضاوت خود اینگونه استدلال مینمود که دمکراسی به معنی حکومت مردم بر مردم است و در اسلام، این مردم نیستند که حق صدور حکم را دارند، بلکه حکم و فرمان تنها از آن خداوند است، زیرا قرآن در این مورد میفرماید:
از نظر تئوری، سیاست دانشی است که اهمیت و منزلت خاص خود را دارد. و از نظر عملی شغل و حرفهای است که به سبب دخالت در ادارهی هر چه بهتر امور مردم از ارزش و منفعت والایی برخوردار است.
توضیحاتی دربارهی قاعده(تَتَعاوَنُ فِیما اتَّفقْنا عَلَیه و یعْذُر بَعْضُنا بَعْضُناً فِما اخْتَلَفْنا فیهِ)
ویژگی دوم: ایمان به وحی و ارج نهادن عقل
یکی دیگر از ویژگیهای گفتمان اسلامی معاصر در عصر جهانی سازی این است که به وحی ایمان دارد ودرعین حال جایگاه عقل را نیز ارج می نهد. او وحی را از این لحاظ محترم می شمارد که اساس وپایه همه مکاتب آسمانی می باشد. بنابر این تعالیم واحکام دین ساخته وپرداخته هیچ کدام از پیامبران نیست بلکه خداوند ایشان را از یکی از طرق وحی همچون الهام، خواب دیدن درست، فرود آمدن فرشته جهت رساندن پیام الهی وگفتگوی مستقیم با خداوند آموزش داده است، مثل اینکه از طریق گفت وشنود مستقیم با موسی ( ع ) رابطه بر قرار نمود. پس پیامبران نمایندگان وسفرای خدا به سوی بندگان او هستندتا ایشان را نوید وبیم داده ومردم پس از آنان حجتی بر خدا نداشته باشند .
یکی از اتهامات قدیمی که در شرایط کنونی هم وارد میشود این است که اخوان دین اسلام را سیاسی نموده و سیاست را با دین و دین را با سیاست آمیختهاند. روزی یکی از حکام گفته بود: «سیاست دین ندارد و در دین هم سیاست وجود ندارد»!! در سالهای اخیر عبارت «اسلام سیاسی» بر سر زبانها افتاده و برخی از نویسندگان آن را به کار میبرند.
قدس از دیدگاه اسلام از جایگاه دینی قابل توجهی برخوردار است و تمام گروهها، مذاهب و رویکردهای اسلامی بر این امر اتفاق نظر دارند پس جای هیچ شگفتی نیست اگر تمام مسلمانان دفاع از قدس، غیرت نسبت به آن، پاسداری از حریم و مقدساتش و قربانی کردن جان و مال در راه حمایت از آن و دفع متجاوزان را بر خود واجب بدانند. ممکن است مسلمانان، اعراب و فلسطینیها در موضعگیری خود نسبت به مسألهی صلح با اسرائیل و جایز بودن یا نبودنش و در صورت جایز بودن، موفق شدن یا نشدنش اختلافنظر داشته باشند.
حقیقت اول یا فائده نخست: هر انسانی با اقرار به شهادتین، یعنی بر زبان آوردن کلمه لا إله الا الله و محمد رسول الله مسلمان میگردد. اگر کسی با زبان کلمات فوق را اقرار نمود مسلمان میشود و احکام مسلمانی در خصوص او جاری میشود. حتی اگر قلباً کافر باشد. به ما دستور داده شده است که به ظاهر حکم کنیم، و اسرار نهانی را به خداوند واگذار نماییم؛ به دلایل زیر:
اشاره : سپاس خدایی که مرا به برترین برنامه هدایت خویش رهنمون گشت، درود و رحمت بیکران الهی برروان پاک و مطهر بندگان برگزیده او و همه پیروان راستین و مخلص ایشان. چنانکه آشکار است هر مکتبی دارای ویژگیها و امتیازات خاص خود و قرائتها و برداشتهای گوناگونی از جانب پیروان و دنبالهروانش میباشد، یعنی پیروان و رهروانشان تفسیر و تحلیلهای متفاوتی از اصول و مبانی آنها خواهند داشت و لذا اختلاف و چندگانگی پدید آمده و احیانا به جنگ و کشمش نیز مبدل میگردد و هر کدام دیگری را خارج از چارچوب اصلی و برگشته از اهداف و مبانی مشخص شده تلقی مینمایند.
از جمله مسائلی که در توحید کلمهی کلیهی مسلمانان و مبلغان اسلامی یا لااقل کم کردن شکاف موجود و از بین بردن بیگانگیها در میان آنان نقش اساسی دارد، میانهروی و پرهیز از افراط و تفریط و پایبندی به اعتدال و توازن است. امت اسلامی در همهی زمینهها- بنا بر آنچه گذشتگان گفتهاند- راه میانه انتخاب میکند و دین خدا اصولاً راهی در میانهی راه افراط کنندگان و کافران دارد.
روزهای که در قرآن و سنت به آن امر و تشویق شده است عبارتست از: ترک کردن، دست کشیدن و قبول محرومیت، یا به عبارتی دیگر: خویشتنداری و امتناع از شهوت شکم و شهوت فرج در انچه که مباح و جایز است به نیت نزدیکی و تقرب به خدای متعال.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل