محمد صادقی: مصطفی ملکیان (نویسنده، مترجم، فیلسوف و روشنفکر نامدار کشورمان) در کار روشنفکری خود توجه ویژهای به فرهنگ و اخلاق دارد، و این یکی از تفاوتهای بارزی است که او با دیگر روشنفکران ایرانی دارد. او در نوشتههای خود، و در سخنرانیهایی که انجام میدهد، همواره به ضعفها و نقصهای فکری، اخلاقی و تربیتی شهروندان میپردازد و آنان را به زندگی خوب، خوش و ارزشمند فرامیخوانَد و در این زمینه نیز پرکار و کوشا است، و گفتارها و نوشتههای پرباری که ارائه داده، بسیار مغتنم و ستودنی است. به باور او، تا در درون ما دگرگونی رخ ندهد، در بیرون نیز دگرگونی پایداری رخ نخواهد داد، و از این رو به اصلاح فردی باور دارد و آن را مقدم بر اصلاح اجتماعی میداند. در گفتوگویی که پیش رو دارید، پرسشهایی را با او در میان گذاشتهام و چنانکه ملاحظه خواهید کرد رسمالخط او نیز در پاسخها حفظ شده است. همچنین جا دارد از مسئولان مؤسسه فرزانه که در بازبینی و اصلاحِ متنِ گفتوگو همکاری داشتند، صمیمانه سپاسگزاری کنم.
استاد گرامی مصطفی ملکیان در دهمین سالگرد تأسیس دینآنلاین در نشست “تأملی در نواندیشی دینی در ایران معاصر”، 10 تیرماه 1402، ده پرسش را برای تفکر در نواندیشی دینی مطرح کردند. با توجه به مقدمهای که ایشان درباره طرح این پرسشها بیان کردند و به تعبیر من “التزام به معنی ظاهری متن مقدس” را انگیزه این پرسشها دانستند، خود را مخاطب این پرسشها نمیبینم، اما سنجیدگی و بنیادی بودن آنها من را بر آن داشت تا این فرصت را گرامی بدارم و دیدگاهی از دین و دینداری را در میان آورم که حداقلّ برای من راه پاسخ به اینگونه پرسشها را آشکارتر میکند.
علی دهقان: مدتهای زیادی بود که میخواستم با استاد ملکیان گفتوگو کنم و از او در مورد اخلاق، زندگی متدینانه و توقع دور از انتظار برخی شهروندان در مختصات اجتماعی امروز ایران بپرسم که به شکل عجیبی میخواهند سایر مردم در همسویی با آنان زیست اخلاقی را برای خود معنا کنند. او خیلی ساده به دعوتم پاسخ مثبت داد و سخنان ماندگاری گفت که اینجا منتشر شده است، اما بدون تعارف به گمانم چیزی که در ابتدای این گفتوگو باید به آن اشاره شود، متانت، فروتنی و تواضع بسیارِ ایشان است که آدم را حیرتزده میکند. قطعا در روزگار ما و در همهمه مخدوش آدمهای وهمزده، ترکیب دانایی و تواضع میتواند نمادی از یک انسان به معنای تمثیلی از اخلاق باشد. امید که اگر دل یاری کرد بخوانیدش:
نوشتار زیر مشتمل بر دو بخش است؛ در بخش نخست، خُردهپرسشهایی اعتراضی به نسبت وضعیت فلاکتبار موجود و در خطاب با جناب استاد ملکیان طرح میشود تا زمینه برای پرسش انتقادی بزرگتر از ایشان که در بخش دوّم نوشتار طرح خواهد شد، فراهم آید. در بخش دوّم نوشتار بر آنم که با تأکید بر وجه دیالکتیکی اندیشه (دیالکتیک ذهن و عین یا عامل و ساختار) به این مسأله بپردازم که اندیشههای ملکیان و پروژهی اصالت فرهنگی، با نادیده گرفتن ساختارها و درد و رنجهایی که این ساختارهای نابهسامان برای عاملان انسانی ایجاد کردهاند، نتوانسته غایت اندیشهی وی را که کاهش درد و رنج انسان گوشت و پوست و خوندار است، به مقصود برساند.
علی باقریان- شما فرمودهاید دلنگران انسانهایی هستید که رنج میبرند و وظیفه فیلسوف و هنرمند را هم پرداختن به همین رنجها و تلاش برای کاستن از آنها دانستهاید. اینکه خود شما در زندگی انسان بسیار حساسی بودهاید چقدر در این امر مؤثر بوده است؟
فقط به مهمّترین آفات جامعه دینی میتوان اشاره کرد و الّا آفاتی که ممکن است عارض یک جامعه دینی، از این حیث که دینی است، بشوند بسیار فراوانند.
مصطفی ملکیان: قبل از اینکه توضیح دهم که چرا هنوز به اخلاق مطلق و یا به دیگر تعبیر مطلقانگاری اخلاق قائلم و خیلیهای دیگر هم قائل هستند، باید مراد از مطلقانگاری اخلاق را روشن کنم. اگر شما فقط یک حکم و قاعده اخلاقی بیمکان و بیزمان هم داشته باشید، به شرط اینکه بقیه احکام و قواعد اخلاقیتان با این یک حکم فرا مکان، فرا زمان و فرا وضع و حالی ناسازگاری نداشته باشند، شما به مطلقانگاری اخلاقی قائل هستید.
صدیق قطبی: در ارزیابی عرفان اسلامی، همواره نقطهنظرات ضد و نقیض و جهتگیریهای ناهمسو وجود داشته است. از نظراتی که عارفان را مسؤول اصلی وادادگی، دنیاگریزی و استبدادپذیری و مروِّج مریدپروری، سرسپردگی و خردستیزی میدانند؛ تا دیدگاههایی که قایل به ابعاد معنوی و اخلاقی چشمگیری در ذخائر عرفان اسلامی بوده و بازخوانی و کندوکاو در تعالیم عارفان را از اسباب بهبود وضع روانی، اخلاقی و معنوی انسان معاصر بر میشمرند. در گفتگوی پیش رو با استاد مصطفی ملکیان که یکی از برجستهترین چهرههای روشنفکری ایران است، در باب ابعاد قوت و نیز جهات کاستی و آسیبزای عرفان اسلامی و همچنین نسبت زندگی فیلسوفانه و عارفانه به گفتوگو نشستیم.
مصطفی ملکیان: ما همیشه باید در اصلاح گری اجتماعی حالا چه اصلاح گری فرهنگی باشد، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه هرنوع دیگری توجه کنیم که یک وقت عده ای یک سری مفهوم انتزاعی درست نکنند و سر موجودات گوشت و پوست و خون دار را زیر آب کنند و بگویند دلتان خوش باشد که دارید یک موجودی را رشدش می دهید و تقویتش می کنید. من این را نمی فهمم. مفاهیمی مثل جامعه، مثل فرهنگ، تمدن، نظام، مکتب، ایدئولوژی، دین، مذهب، کیش، آئین؛ همه اینها از این دست مفاهیم هستند. وجود ندارند، برساخته های ذهن من و شما هستند. گاهی که واقعیتی به صورت انتقادی مطرح می شود، می گویند ما یک فرهنگی داریم که آن را پس پشت گذاشته ایم.
انسان محروم از زبان مادری چگونه انسانی است؟ این را استاد مصطفی ملکیان در تحلیل رنجهای چنین انسانی اینطور پاسخ میدهد: «باید با صراحت گفت؛ زبان مادری من، جهاننگری مرا شکل میدهد. کسی که زبان مادری مرا از من می گیرد، در واقع جهاننگری مرا از من گرفته است؛ یعنی مرا در یک مادة خامی به نام جهان سرگردان کرده است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل