این نامه‌ای است به شما از طرف برادرتان، که قبل از شما عین تجربه‌ی شما را لمس کرده است.
گفته شده: تاریخ را بخوانید که در آن عبرتهاست. گمراه گشتند قومی که بیخبر بودند و این تاریخ، نزدیک است و خیلی از شما دور نیست.
در مصر بعضی از اسلام گرایان از دست مرسی به ستوه آمدند که چرا با فساد نمی‌جنگد و شریعت را که محبوب آنان است با سرعت تطبیق نمی‌کند. و بعضی دیگر پریشان از اینکه بعضی سمتها را به آنها واگذار نکرده است.
و دیگری بر او ظلمهایی رفته بود که مرسی قادر به رفع آنها نبود و مرسی هم خطاهایی داشت. حالا چه عذر داشته باشد یا نه.
و این همان چیزی بود که عبدالفتاح سیسی از آن بهره برد و بعضی از اسلامگرایان را قانع کرد که او بر دین و شریعت حریصتر از مرسی است و بقای مرسی در حکم باعث مشوش کردن چهره‌ی دین گشته و کنار گذاشتنش برای حمایت از دین ضروری است تا مردم از دین متنفر نگردند و او (سیسی) نسبت به دین و اسلام از مرسی با غیرت‌تر است.
و با این باور اسلامگرایان در لحظه‌ای حساس تصمیم به‌ ایستادن در کنار سیسی گرفتند.
اما اینک آنان درخواستی جز زندگی خارج از زندان‌ نمی‌خواهند و به ان شغلی که قبلاً داشتند برگردند!
اما در سودان نیز خیانت از طرف بعضی از اسلامگرایان که از عمر البشیر نگران بودند صورت گرفت. گرچه عمر البشیر خالی از خطاها و مشکلات نبود. اما با این وصف دیندار بود و برای کمک به حرکات مقاومت در فلسطین بسیار تلاش کرد و سودان هم پناهگاهی برای پناهندگانی بود که از جهنّم مصر و بشار فرار کرده بودند.
اما این اسلامگرایان در این کودتای نظامی علیه بشیر نقش داشتند و دوباره چپی‌ها را برگرداندند که تمام مشکلات سودان در زمان زمامداری آنان بود.
رکود اقتصادی بیشتر شد و میزان فساد افزایش یافت و سودان عرصه‌ی نفوذ خارجی گردید و سودان مورد غارت روسیه و امارات و دیگران قرار گرفت و مازاد بر اینها تمام جمعیات و مؤسسات خیریه و مراکز حفظ قرآن و بسیاری از دانشکده‌های شریعت و چیزهای دیگر را تعطیل کردند و در رابطه با اسرائیل را گشودند و مؤسساتی را که از فلسطین پشتیبانی می‌کردند بسته و تابعیت فلسطینیان را که در دوران عمر البشیر دریافت کرده بودند لغو کردند.


برادرانم در ترکیه
عاقل هرگز از داغی شن به آتش پناه نمی‌برد و از دست روباه به چنگال‌های شیر نمی‌گریزد. هر چند مشکلات اردوغان را که می‌بینید یا برایتان بزرگنمایی می‌کنند. اما شما می‌دانید که قلیچدار اوغلو نه در دین و نه در دنیا بدیل بهتری برای او نیست.
و به یاد بیاورید که ترکیه پیش از ۲۰ سال چگونه بود. انسانی که حافظه‌اش را از دست داده ‌است نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد و امتی که دچار فقدان حافظه گردد نیز چنین است.
نگویید ما دموکراسی داریم و می‌توانیم از طریق آن قلیچدار اوغلو را در صورت بی‌کفایتی کنار بزنیم. این سخن را کسانی قبل از شما گفتند و اینک دچار خسران شدند.
در مصر گمان می کردند که سیسی قدرت را رها خواهد کرد و می‌گفتند میدان تحریر همچنان موجود است و در سودان گمان می‌کردند که کشور به سوی انتخابات با نتایج تضمینی خواهد رفت و همچنان منتظر آن ماندند و آرزوهایی در سر پروراندند تا به ‌این مرحله رسیدند.
اگر اردوغان برود دموکراسی نخواهید داشت. دموکراسی که قبلاً داشتید حاصل شرایط بین‌المللی بود و یک دموکراسی حقیقی نبود. غرب با اتحاد جماهیر شوروی[پیشین] سر جنگ داشت و می‌خواست ترکیه جزئی از آن باشد و از این جهت یک نظام دموکراسی بر آن، گماشت که در آن انتخابات بود و قدرت تداوم داشت.
اما هر وقت انتخاباتی صورت می‌گرفت که بر وفق مراد آنان نبود ارتش به راه می‌افتاد تا از نو یک کودتای نظامی صورت پذیرد و قدرت سیاسی را از نو طوری می‌چید که چنین نتیجه‌ای تکرار نگردد.
ارتش دوباره به پشت صحنه برمی‌گشت زیرا از ترکیه انتظار می‌رفت تا نظامش در ظاهر پیرو غرب باشد.
در جهان عرب، غرب محتاج به آن نبود، و با تمام وجود و با صراحت و روشنی از دیکتاتوری منفور حمایت می‌کرد. 
اینک اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرده است و غرب نیازی به ترکیه ندارد. اگر اردوغان سقوط کند همراه او دموکراسی سقوط خواهد کرد.
بعضی از شما گمان می‌کنند که ملت ترکیه با تمام وجود با ملت‌های عرب فرق دارند، این صحیح نیست. ای کاش این را قبل از دست رفتن وقت می‌فهمیدید و در جهان عربی نیز هر ملتی گمان می‌کرد که هر کشور دارای تجربه‌ای منحصر به فرد است. در حالی که سرنوشت همه‌ی آنها یکی شد.
در تٲیید مطلب دکتر الهامی لازم به ذکر است که عدنان مندرس اولین رئیس دولت ترکیه بود که با انتخاباتی آزاد و دموکراتیک در سال۱۹۵۰ سر کار آمد و تا سال ۱۹۶۰ رئیس دولت بود وی گرایشاتی اسلامی داشت و تغییراتی در ساختار اجتماعی ترکیه‌ ایجاد نمود؛ اما صبح ۲۷ می ۱۹۶۰ ارتش ترکیه حرکت کرد و اولین کودتای نظامی را در جمهوری ترکیه انجام دادند و ۳۸ افسر به رهبری ژنرال جمال گورسیل که بعد از آن رئیس جمهور ترکیه شد حکومت ترکیه را کنترل کردند و کودتاچیان ۲۳۵ ژنرال و ۵ هزار افسر را از کار بازنشسته کردند و فعالیت‌های حزب دموکرات را متوقف ساختند و نخست‌وزیر عدنان مندرس همراه جلال بایار و چند وزیر دیگر را بازداشت کردند و به جزیره یصی ادا فرستادند، بعد از یک دادگاه نمایشی رئیس جمهور جلال بایار به حبس ابد و نخست‌وزیر عدنان مندرس و وزیر امور خارجه فتین رشدی زورلو و وزیر مالیه حسن بولاتکان به تهمت تبدیل رژیم سکولاریزمی به حکومتی دینی به اعدام محکوم شدند. در سپتامبر ۱۹۶۱ حکم اعدام علیه عدنان مندرس و دو تا وزیرش اجرا شد و نیز کودتا علیه نجم‌الدین اربکان و چندین بار انحلال حزب ایشان دور از ذهن‌مان نیست.