ران ما در این مطلب به معرفی اجمالی ده فیلم سینمایی می‌پردازد که در هر یک از آن‌ها نکته‌ای اخلاقی بارز است و توجه مخاطب را جلب می‌کند. فیلم‌هایی متنوع از کشورها و کارگردان‌های گوناگون با موضوعاتی مختلف. فهرست حاضر هم آثاری شناخته‌شده را در برمی‌گیرد، هم مشتمل بر آثاری است کمتردیده‌شده.

خیر چیست؟ شر چیست؟ هنگام بررسی مسائل اخلاقی این دو سؤال، سؤال‌های اساسی هستند و هیچ‌یک پاسخی ساده ندارند (انگار خودتان از قبل نمی‌دانستید و لازم بود این نکته را بگویم). با وجود این، بحثی که راجع به این سؤال‌ها در گرفته، با گذشت زمان مفصل و مفصل‌تر شده‌است و فیلم‌ هم یکی از رسانه‌های اصلی است که نظر سازندگانش را دربارهٔ این مسائل بیان می‌کند.

در این فهرست که با عنوان ده فیلم؛ ده مسئله اخلاقی منتشر شده است، خیلی مختصر به گنجینهٔ پرشمار فیلم‌هایی می‌پردازد که حول محور مسائل اخلاقی شکل گرفته‌اند. شایان توجه است که محض رعایت تنوع، کوشیده‌ام فیلم‌هایی را از کشورهای مختلف انتخاب کنم و دست به انتخاب فیلم‌هایی بزنم که از منظرهای مختلف به مسائل اخلاقی می‌نگرند. می‌توانستم تمام فهرست را از فیلم‌های جنگی پر کنم، اما چرا باید بر دوراهه‌های اخلاقی در دیگر موقعیت‌ها چشم ببندیم؟

Awakenings

بیدارگری 1 (پنی مارشال 2، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۱۹۹۰)

باید اذعان کنم که وقتی داشتم اسامی این فهرست را گرد می‌آوردم، نام این فیلم به ذهنم خطور نکرد. به‌هرصورت بیش از اینکه اخلاقیات دغدغهٔ فیلم باشد، این اثر بیشتر زیبایی حیات می‌پردازد. با وجود این، جمله‌ای هست که شخصیت رابین ویلیامز 3 بر زبان می‌آورد و چیزی را زیر سؤال می‌برد که هر کاری هم بکنم، نمی‌توانم بر آن چشم بپوشم، هرچقدر هم که می‌خواهد کوچک و جزئی باشد.

ابتدا اجازه دهید کمی اطلاعات زمینه‌ای در اختیارتان بگذارم. بیدارگری بر اساس خاطرات دکتر آلیور ساکس 4 ساخته شده‌است و به پزشکی می‌پردازد که نقشش را ویلیامز بازی می‌کند. این پزشک دارویی جدید کشف می‌کند که بیماران مبتلا به روان‌گسیختگی کاتاتونی را به خود می‌آورد و بیدارشان می‌کند؛ بیمارانی که بعضاً دهه‌ها در آن وضعیت به سر برده‌اند. وقتی تأثیرات دارو تدریجاً از میان می‌رود، ویلیامز می‌پرسد: «اینکه به کسی زندگی بدی، تا تدریجاً ازش پسش بگیری، چه لطفی دارد؟» گرفتنِ تصمیماتی ناگزیر که به‌لحاظ اخلاقی تکلیفشان نامشخص است، درد و رنج به‌همراه دارد. این درد و رنج به‌خوبی منتقل می‌شود و جان بیننده را به درد می‌آورد و باعث می‌شود که این لحظهٔ پرسوگ در دل فیلم به چشم بیاید، فیلمی که تمام آن در مدح زندگی است.

A-War

یک جنگ 5 (توبیاس لیندهولم 6، دانمارک، ۲۰۱۵)

مخمصهٔ اخلاقی فیلم یک جنگ درست مثل بیشتر گرفتاری‌هاست؛ خیلی ساده می‌توان توصیفش کرد، اما حل‌وفصل آن تقریباً ناممکن است.

این فیلم دانمارکی به عواقب تصمیمی می‌پردازد که فرماندهی نظامی گرفته‌است؛ تصمیمی که به مرگ عده‌ای غیرنظامی منجر می‌شود و نهایتاً به محاکمه‌ای نظامی می‌انجامد. آشوب جنگ بلافاصله مخاطب را در خود فرومی‌برد و فشار و صدمه‌ای که همراهش می‌آید، خیلی زود از راه می‌رسد.

ترجیح می‌دادم توبیاس لیندهولم، کارگردان فیلم، بیشتر و عمیق‌تر به سیروسلوک روان‌شناختی شخصیتش بپردازد، اما به‌رغم این نکته، قضایای اخلاقی که حول جنگ وجود دارند و همچنین مسئلهٔ نقش ما در جنگ، بدون پرده‌پوشی در فیلم به نمایش درآمده‌اند. پرداخت این مسائل بدون پرده‌پوشی است، نه از این رو که لیندهولم نمی‌داند چطور به کار خود مسلط شود و انجامش دهد، بلکه از این جهت که درک می‌کند چنین مضامینی را نمی‌توان به‌هیچ‌وجه تلطیف کرد.

The-Dark-Knight

شوالیهٔ تاریکی 7 (کریستوفر نولان 8، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۲۰۰۸)

چه کسی فکرش را می‌کرد که فیلمی ابرقهرمانی و پرفروش می‌تواند مخاطب را از لحاظ فلسفی درگیر کند؟ به احتمال قوی علت اینکه بسیاری از تماشاچیان از دیدن شوالیهٔ تاریکی غافلگیر شدند و از این غافلگیری خوششان آمد، همین مسئله بود، چون فیلم توانست چنین کاری انجام بدهد و دربارهٔ تعریف درست از قهرمان سؤال‌هایی مطرح کند؛ تعریفی که به عالم ابرقهرمانان محدود نمی‌ماند.

بدون شرمندگی اذعان می‌کنم که گفت‌وگوهایی از این فیلم مرا در دورانی که درگیر بوده‌ام، راهنمایی کرده‌اند؛ در زمانی که از خود می‌پرسیدم آیا در حق کسی که کمکش کرده‌ام، کار درستی انجام داده‌ام یا نه. احتمالاً عده‌ای هستند که فیلم را چیزی جز نمایشی متکلف و پرطمطراق نمی‌دانند، اما برای من سخت است آثاری را که این فیلم بر روی ذهنم گذاشته‌، بزدایم؛ آثاری که امروزه‌روز هم به همان اندازه‌ای اهمیت دارند که تقریباً یک دهه قبل مهم بودند.

Force-Majeure

فورس ماژور 9 (روبن اوستلوند 10، سوئد، ۲۰۱۴)

همان‌طور که در دیباچهٔ متن ذکر کردم، دوراهه‌های اخلاقی فقط محدود به موقعیت‌ها و اتفاقات بزرگ نیستند. این دوراهه‌ها را می‌توان در موقعیت‌هایی رایج نیز یافت، برای مثال در میان اعضای خانواده‌ای که به تعطیلات رفته‌اند. همین اتفاق است که در فیلم فورس ماژور رخ می‌دهد. این فیلم نیز مشابه یک جنگ است، چرا که پرسش‌های مطرح‌شده در این فیلم سوئدی، به عواقب یک اتفاق می‌پردازند.

حادثهٔ آغازین فیلم جایی رخ می‌دهد که مرد خانواده نسبت به سقوط بهمن واکنش نشان می‌دهد؛ واکنشی که در نهایت بدون اینکه جای تعجب داشته باشد، منجر به فروریختن بهمنی در رابطهٔ میان او و همسرش می‌شود؛ بهمنی که خوب و دقیق به وجوهش فکر شده‌است. تنشی که در پی این اتفاق شکل می‌گیرد، امکانش را فراهم می‌آورد تا پرسش‌هایی جدی راجع به ماهیت بشر خیلی طبیعی و پرقدرت مطرح شوند. با پیش‌رفتن داستان، فیلم توان خود را از دست می‌دهد، علتش هم این است که اقداماتی ابداعی در روند داستان صورت نمی‌گیرند. با وجود این‌ها فیلم به بررسی قضاوت‌های غریزی اخلاقی در افراد می‌پردازد، موضوعی که همواره آدمی را به‌ وجد می‌آورد.

Graduation

فارغ‌التحصیلی 11 (کریستین مونجیو 12، رومانی، ۲۰۱۶)

راستش تعدادی از فیلم‌های کریستین مونجیو را می‌شد در این فهرست گنجاند، اما فارغ‌التحصیلی را از میانشان انتخاب کردم، چرا که با این فیلم بیشتر از دیگر آثار او می‌توان ارتباط برقرار کرد (صدالبته این مسئله بدین دلیل است که خودم دانشجو هستم).

این فیلم در رومانی امروز می‌گذرد و به تقلاهای پدری می‌پردازد که سعی دارد نام دختر خود را در دانشگاهی معتبر بنویسد. این کوشش را می‌توان از دو وجه تفسیر کرد: یک وجه آن، وجه آشکار است که در کشمکش با اعضای خانواده و محیط کار نمود دارد، بخش دیگر وجوه درونی است، یعنی آنجا که مرد دست به کارهایی می‌زند که به‌لحاظ اخلاقی تکلیفشان نامشخص است.

احتمالاً خیره‌کننده‌ترین بخش فیلم، شکیبایی و صبری است که مونجیو در هر سکانس از خود نشان می‌دهد. این فیلم را تنها این‌طور می‌توان توصیف کرد: اثر حاضر معادل بصری فضایی است برای تفکر. مخاطب هرگز به‌زور به سمتی نمی‌رود و مجبور نمی‌شود به چیزی فکر کند؛ گردباد افکار خیلی طبیعی از دل داستان برمی‌خیزد، داستانی که ماهیتی جذاب دارد.

Judgment-At-Nuremberg

محاکمه در نورنبرگ 13 (استنلی کریمر 14، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۱۹۶۱)

پرواضح است که راجع به وجه اخلاقی هولوکاست جای چندان بحثی نیست. این اقدام در عرصهٔ بین‌الملل تقبیح شده و این تقبیح نیز به‌درستی صورت گرفته‌است، اما بعد از هولوکاست، دادگاه نورنبرگ برگزار شد. دادگاهی که نمی‌توان راجع به وجه اخلاقی آن، مانند هولوکاست، پاسخی به همان اندازه سرراست ارائه کرد.

محاکمه در نورنبرگ بر اساس یکی از همین محاکمه‌هاست که طی آن چندین حقوق‌دان و قاضی عضو حزب نازی به‌خاطر اقداماتشان در طول جنگ جهانی دوم محاکمه شدند. با پیش‌رفتن پرونده و مکشوف‌شدن نکات گوناگون، پاسخ‌دادن به این پرسش که «آیا این‌ها انسان‌های خوبی هستند؟» سخت و سخت‌تر می‌شود. کارگردانی گیرای استنلی کریمر و بازی تحسین‌برانگیز برت لنکستر 15 در نقش یکی از متهمان نازی، رنجی که شخصیت‌های فیلم با آن رودررو هستند با مخاطب نیز به اشتراک گذاشته می‌شود و بیننده ناگزیر می‌گردد که نفس مفهوم عدالت را زیر سؤال ببرد.

Mother

مادر 16 (بونگ جون‌هو 17، کرهٔ جنوبی، ۲۰۰۹)

به‌نظر می‌رسد مفهوم والدینی که به «کمک» فرزندان خود می‌روند، از آن مفاهیمی است که به‌کرات در فیلم‌هایی مطرح می‌شود که به مسائل اخلاقی می‌پردازند و آن‌ها را زیر سؤال می‌برند. فیلم فارغ‌التحصیلی به همین موضوع پرداخته بود و در آن داستان راجع به پدری بود و دخترش، اما در فیلم مادر داستان راجع به مادری است و پسرش؛ ضمناً این‌یکی خیلی‌خیلی خشن‌تر است. این فیلم که محصول کرهٔ جنوبی است به مادری می‌پردازد که به‌دنبال کسی می‌گردد که برای پسرش پاپوش دوخته و قتلی را به گردن او انداخته‌است. برای اینکه مخاطب از این فیلم لذت ببرد، لازم نیست حتماً برای واکاوی مسائل اخلاقی پای آن نشسته باشد. احتمالاً بنا به همین دلیل است که فیلم تا این حد جذاب و درگیرکننده از آب درآمده‌است. فیلم مسائل ظریف تشخیص خیر و شر را زیر لایه‌ای از داستان‌گویی‌ پررمزوراز و خوش‌ریتم پنهان کرده‌است. با کمک بازیگری خیره‌کنندهٔ کیم هیه‌جا 18، مخاطب سفری روان‌شناختی و فلسفی را طی می‌کند؛ سفری که از مسیری پرفرازونشیب می‌گذرد.

Prisoners

زندانیان 19 (دنی ویلنوو 20، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۲۰۱۳)

دنی ویلنوو یکی از جذاب‌ترین فیلمسازان امروز دنیاست و ثابت کرده که می‌تواند به موضوعات گسترده‌ای بپردازد. هرچند زندانیان را بهترین اثر او به‌شمار نمی‌آورم، اما این فیلم از میان دیگر آثار او دقیق‌ترین ارزیابی را از مسئلهٔ اخلاق به‌عمل می‌آورد و پاسخ‌هایی صاف و پوست‌کنده هم در اختیار مخاطب نمی‌گذارد. در اینجا هم باز پای والدین در میان است!

داستان فیلم حول محور پدری شکل می‌گیرد که با تمام توان به‌دنبال کسی می‌گردد که دخترش را ربوده‌است.

تفاوتی اساسی میان زندانیان و دیگر فیلم‌های این فهرست در اینجاست که به‌نظر می‌رسد فیلم حاضر بیشتر از اینکه به‌دنبال بررسی مرز امور اخلاقی باشد، در پی این است تا ببیند تا کجا می‌شود روی لبهٔ این مرزها راه رفت یا به آن‌ها تعدی کرد. پیامد منفی‌اش این است که فیلم کمتر از چیزی که احیاناً مد نظر ویلنوو بوده، مخاطب را به تفکر وا می‌دارد، اما با همهٔ این‌ها نتیجهٔ کار بدل به یکی از بهترین داستان‌های جنایی طی سالیان اخیر شده‌است.

Saving-Private-Ryan

نجات سرباز رایان 21 (استیون اسپیلبرگ 22، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۱۹۹۸)

نام این فیلم آن‌‌قدر در فهرست‌های مختلف آمده‌است که به‌نظر می‌رسد ذکر آن در اینجا اضافی باشد؛ هرچند، این فکر مایهٔ تأسف است، چرا که هرچقدر هم که از این فیلم یاد شود، کاملاً استحقاقش را دارد.

سربازان در فیلم همین که جست‌وجوی خود را به‌دنبال سرباز رایان شروع می‌کنند، به این بحث می‌پردازند که این کارشان تا چه اندازه درست است و توجیه دارد. در نتیجهٔ این بحث‌ها چندین مرتبه پیش می‌آید که شخصیت‌ها به تأمل دربارهٔ ارزش جان انسان‌ها می‌پردازند؛ تأملاتی عمیق که هرگز تکراری نمی‌شوند.

سبک استیون اسپیلبرگ که امضای کارهای او نیز محسوب می‌شود، باعث شده بعضی از صحنه‌ها زیادی مصنوعی شوند، ولی اینکه امروزه‌روز هنوز هم از این فیلم یاد می‌شود، دلایل خودش را دارد. علتش نه فقط آن سکانس افتتاحیهٔ نفس‌گیر، بلکه پرسش‌هایی است که فیلم راجع به زندگی خوب مطرح می‌کند. پرسش‌هایی که هرگز از میان نرفته‌اند.

seven

هفت 23 (دیوید فینچر 24، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۱۹۹۵)

فیلم نوآر 25 به این معروف است که مرز میان خیر و شر را محو می‌کند. بر همین اساس نباید جای تعجب باشد که فیلمی نئونوآر در این فهرست قرار دارد. فیلمی که می‌پرسد وقتی فضای امر اخلاقی این‌چنین غبارآلود است، اساساً چه‌کار باید کرد.

هفت حول محور دو کارآگاه می‌چرخد که در تعقیب قاتلی سریالی هستند؛ قاتلی که قربانیان خود را بر اساس هفت گناه کبیره در مسیحیت انتخاب می‌کند. از همین خلاصهٔ قصه هم پرواضح است که فیلم رگه‌های دینی دارد، اما این اثر به مفاهیمی عمیق‌تر از این‌ها می‌پردازد، مفاهیمی که ترجیح می‌دهم آشکار نکنم. حتی وقتی مجدداً به تماشای فیلم می‌نشینیم و به شرّ موجود در این دنیا واکنش نشان می‌دهیم — یا هیچ واکنشی نشان نمی‌دهیم — حین بازبینی بسیار نکته‌ها راجع به رفتارمان بر ما مکشوف می‌شود. به همهٔ این‌ها کارگردانی استادانهٔ دیوید فینچر را نیز بیفزایید؛ در نتیجهٔ این‌ها مخاطب تجربه‌ای را از سر می‌گذارند که تا سال‌های سال از یادش نمی‌رود و او را به فکر وامی‌دارد.

پی نوشت

  1. Awakenings
  2. Penny Marshal
  3. Robin Williams
  4. Oliver Sacks
  5. A War
  6. Tobias Lindholm
  7. The Dark Knight
  8. Christopher Nolan
  9. Force Majeure
  10. Ruben Östlund
  11. Graduation
  12. Cristian Mungiu
  13. Judgment At Nuremberg
  14. Stanley Kramer
  15. Burt Lancaster
  16. Mother
  17. Bong Joon-ho
  18. Kim Hye-Ja
  19. Prisoners
  20. Denis Villeneuve
  21. Saving Private Ryan
  22. Steven Spielberg
  23. Seven
  24. David Fincher
  25. Film Noir

منبع: top 10 films