نام: يوسف بن عبد الله.

لقب: القَرَضاوي.

متولد: ١٩٢٦ مصر عمر ۹۶ سال

وفات: ۲۰۲۲/۹/۲۶م رحمه الله

مسافرت‌ها:

به هر شش قاره جهان سفر کرده و به فقیه پروازی شهرت داشت.

برخی از عضویت‌هایش:

عضو هیئت امنای مرکز مطالعات اسلامی آکسفورد.

عضو هیئت امنای سازمان دعوت اسلامی در آفریقا.

عضو هیئت علمای کبار الازهر (سابق) ولی به منظور محکوم کردن کودتا علیه شهید مرسی استعفا داد..!

عضو آکادمی تحقیقات اسلامی در مصر (سابق) از عضویت آن نیز استعفا داد.!

عضو آکادمی فقه اسلامی اتحادیه جهانی مسلمانان در مکه.

رئیس هیئت نظارت شرعی بانک اسلامی قطر.

رئیس هیئت نظارت شرعی بانک اسلامی فیصل در بحرین..

نایب رئیس کمیته بین المللی شریعت زکات در کویت.

عضو هیئت امنای بنیاد بین المللی قدس

رئیس سابق و مؤسس اتحادیه جهانی علمای مسلمان.

رئیس شورای اروپا برای فتوا و تحقیقات (سابق).

رئیس هیئت نظارت بر شریعت بانک التقوی در سوئیس.

رئیس شورای علمی اسلامی کالج اروپایی مطالعات اسلامی در فرانسه

چند جایزه:

جایزه بانک توسعه اسلامی در اقتصاد اسلامی در سال ۱۹۹۰ میلادی.

جایزه بین المللی ملک فیصل.. در مطالعات اسلامی در سال ۱۹۹۴.

اهدای جایزه علمی ممتاز از رئیس دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی در سال ۱۹۹۶.

جایزه سلطان حسنال بولکیاه سلطان برونئی در فقه اسلامی در سال ۱۹۹۷.

جایزه سلطان العویس برای دستاوردهای فرهنگی و علمی برای سال ۱۹۹۹.

علاوه بر جوایز بین المللی دیگر..!!

 آثار و نوشته‌ها:

۲۰۰ جلد کتاب و مجموعه کامل آثار او در ۱۰۰ جلد که بزودی چاپ خواهد شد!

موضوع کتاب‌هایش:

در باره عقيده و ملل و نحل: (۱۵كتاب).

در باره فقه وأصول فقه

فقه عبادات: (۱۰ كتاب).

فقه خانواده و جامعه: (۵ کتاب).

فقه معاملات مالی و اقتصاد اسلامی: (۸ كتاب).

فقه کیفری: (۳ كتاب ).

سياست شرعی: ( ۱۶ كتاب ).

فقه عمومی: ( ۵ كتاب ).

أصول فقه: ( ۸ كتاب ).

فتاوى: ( ۶ جلد ).

فقه اخلاق: ( ۹ كتاب ).

 محوریت قرآن كريم و علوم و تفسير آن: ( ۹ كتاب ).

محوریت سنت نبوی و علوم مرتبط به آن: ( ۸ كتاب ).

محوریت فقه ملت و دعوت آن: ( ۲۶ كتاب ).

محوربت دعوتگران مسلمان: (۱۰ كتاب ).

محوریت عقلانی کردن بیداری اسلامی: (۱۲ کتاب ).

محوریت تاريخ: (۱۱ کتاب ).

محوریت شعر وادبیات و گفتگو: (۱۵ كتاب ).

محوریت خطبه‌های جمعه: ( ۱۰ جلد).

محوریت سخنرانی‌ها: ( ۳۳ رساله ).

رساله‌های علمی در باره او: 

۱۳ پایان نامه کارشناسی ارشد

۸ رساله دکتری.

۴۸ کتاب در باره وی.  حدود ۱۰۰ مطالعه و تحقیق در مورد آن.

جشنی بین المللی به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد او در قطر (دو جلد)

جشنی بین المللی به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد او در قطر (یک جلد)

جشنی بین المللی به مناسبت نودمین سالگرد تولد او در ترکیه (دو جلد). 

جشنی بین المللی به مناسبت نودمین سالگرد تولد او در قطر (۵ جلد)

مبارزات:

توسط حکومت نظامی مصر به حبس ابد و اعدام محکوم شد..!

– کشورهای فاسد و دیکتاتور منطقه او را تروریسم توصیف کردند..!

– تحت تعقیب پلیس بین المللی اینترپل قرار گرفت و سپس ابلاغیه‌های مربوط به حکم لغو شد..!

-چندین بار به زندان افتاد (زندان جمعی و انفرادی(

درباره او گفته اند: با حفظ پسوند و احترام که همه عزیزان من هستند.

محمد غزالی: قرضاوی یکی از ائمه عصر محسوب می شود، خیلی پیشرفت کرده است، اگر چه یوسف شاگرد من بوده و نزد من درس خوانده است ولی اعتراف می کنم که اکنون من شاگرد او هستم!

عبدالعزيز بن باز: کتاب‌هایش دارای ارزش و تاثیر فراوانی در جهان اسلام است!

أبوالحسن ندوی: قرضاوی یک دانشمند راستین است و او یکی از دانشمندان و مربیان کبار محسوب می شود!

مصطفى الزرقا: قرضاوی حجة عصر است و او یکی از نعمت‌های خداوند است که بر مسلمانان ارزانی داشته است!

عبد الفتاح أبو غده: قرضاوی فقيه، مرشد و علامه زمانه ماست..!

عبدالمجيد زندانی: قرضاوی دانشمندی مجاهد است..!

راشد غنوشی: قرضاوی در یک جمله: امام و مجدد عصر است..!

عصام العطار: فقط يوسف قرضاوی و حضور او در میدان كافى است..!

احمد ريسوني: قرضاوی فقيهی مقاصدگراست!

عصام بشير: امام قرَضاوی امتی است که در یک مرد تجلی پیدا کرده است و قاره ای است که در یک میهن جلوه گر شده است!

زغلول النجار: قرضاوی امام بلامنازع زمان خود است..!

عبدالرزاق قسوم: قرضاوی..حكيم و فيلسوف فیلسوف بدون متافیزیک است!

كُرَيِّم راجح: قرضاوی..علامه بزرگ..علم نامدار..و اندیشمند نابغه..!

أحمد الراشد: پدیده قرضاوی را نمی توان نادیده گرفت..!

حسن الددو: قرضاوی..اولین وارث رسول خدا صلی الله علیه و سلم در زمان ما

 محمد عمارة: قرضاوی یک مدرسه و پروژه فکری است، او فقیه امت اسلامی است..!

طارق سويدان: قرضاوی.. ستاره علما و دعوتگران است !

از سخنان او:

هیچ تعارضی بین وحی و عقل و شرع و حکمت و دین و علم وجود ندارد زیرا دین، نزد ما علم است و علم نیز دین است.

اسلام ما نمی پذیرد:

اجبار در باور اسلامی، عبادت‌های صوری، رفتار منفی، اندیشه سطحی، تفسیر قرآن به صورت تحت اللفظی، فقه ظاهر گرایانه و ظاهرسازی در زندگی را.

اسلام ما استوار است بر پایه‌های زیر:

عقيده ای که روح آن یکتاپرستی است.

عبادتی که روح آن اخلاص است.

اخلاقی روح آن خیرخواهی است.

شریعتی که روح آن دادگری است.

ارتباطی که روح آن برادری است.

همه این موارد در تمدنی تجلی پیدا می کند که روح آن توازن و تکامل است!

دعوت می کنم با همه مردم گفتگو داشته باشیم: 

با آنکه در دین با ما اختلاف دارند.

با کسانی که در اندیشه با ما متفاوت اند.

با کسانی که در سیاست با ما مخالف اند!

من برای همه مردم نیکی آرزو می کنم:

من هیچ دشمنی یا نفرت شخصی نسبت به کسی ندارم. همه مردم برادر من هستند، یا در عقیده یا در میهن و یا در انسانیت، همه ما در بندگی خدا و فرزندی آدم مشترک هستیم.

و تنها با کسانی دشمنی دارم که با ملت من دشمنی کنند و با کسانی میجنگم که با عقیده و باور من می جنگند.!

قدرت به آن اندازه که در دل سرباز قرار دارد در بُرنده بودن سلاح نیست، تربیت از صفحه‌های کتاب برگرفته نمی شود بلکه منشأ تربیت، روح و روان مربی است. دادگری از درون قاضی برمی هیزد نه ماده‌های قانون!

تامین آزادی مقدم است بر تطبیق شریعت اسلامی؛ زیرا در فضایی که مردم آزادی خود را از دست می دهند، نمی توان شریعت را به درستی اجرا کرد..!

تقلب در انتخابات و سرکوب آزادی‌ها یکی از بزرگترین گناهان است..! حق همیشه قوی تر از باطل است و پیروزی ستمكاران موقتى است

کشورها و رژیم‌هایی که از توانایی‌های خود برای بدنام کردن افراد شریف بکار می برند هر چقدر هم تلاش کنند بالأخره در دید جهانیان قرار رسوا خواهند شد..!!

رسالت اسلام این است که:

به ضعیفان می گوید: ساعدهایتان را تقویت کنید..،

انسانهای زبون فریاد میکشد که سر‌هایتان را بالا بگیرید

عمر خفتگان فریاد می زند از خواب برخیزید بردگان را فرا می خواند که زنجیر را بشکنید،

و به بردگان می گوید زنجیرها را پاره کنید..!

تالله ما الطغيان يهزم دعوة       يومًا وفي التاريخ بر يميني

ضع في يدي القيد، ألهب أضلعي  بالسوط ضع عنقي على السكين

لن تستطيع حصار فكري ساعة  ولا نزع إيماني ونور يقيني

فالنور في قلبي وقلبي في يدي  ربي وربي ناصري ومعيني

سأعيش معتصمًا بحبل عقيدتي  وأموت مبتسمًا ليحيا دينى

سوگند به خدا طغیان هرگز نتوانسته است روزی از روزها دعوت اسلامی را شکست دهد و تاریخ بر درست بودن سوگند من گواهی می دهد.

اگر در هر دو دستم دستبند قرار بدهی و دنده‌هایم را با شلاق بزنی و گردنم را بر چاقو بگذاری باز نمی توانی اندیشه مرا ساعتی محاصره کنی و ایمانم را بگیری و نور یقینم را خاموش کنی؛ زیرا نور در دلم و دلم در دستان پروردگارم است و پروردگارم یاری دهنده و حامی ام می باشد.

پس در حالیکه به ریسمان عقیده ام دست گرفته ام زندگی خواهم کرد و با لبخند می میرم تا دینم زنده بماند.