ششمین کارگاه‌ آموزشی تربیت فرزند به‌ همّت روابط عمومی ‌جماعت دعوت و اصلاح شهر عمادده‌ي استان فارس، با عنوان «تربیت بر شفافیت استوار است» برگزار شد.

       بنا به‌ گزارش خبرنگار پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح، در بامداد روز پنجشنبه 3 فروردین ‌ماه سال 1391، ششمین کارگاه‌ آموزشی تربیت فرزند به‌ همّت روابط عمومی ‌جماعت دعوت و اصلاح شهر عمادده‌ي استان فارس، برای پیشبرد اهداف جماعت در خصوص تربیت خانواده برای اعضای جماعت اين شهر، برگزارشد. مطالب اين كلاس آموزشي توسط «رحمت‌الله خردنیا» دانشجوی کارشناسی ارشد فرهنگ و فکر اسلامی ‌که به تحقیق، پژوهش و ترجمه در موضوع تربیت فرزند نیز مشغول است، ارائه‌ شد.

       در این جلسه، پنجمین قاعده‌ی تربیت فرزند با عنوان «تربیت بر شفافیت استوار است» مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

       خردنیا در ابتدا با بیان این‌که شفافیت یکی از بزرگ‌ترین فضایل زندگی است، به این نکته اشاره کرد که: «شفافیت مستقیماً به چشم و بصیرت، علم ونور، و آگاهی و فهم متصل است، و یا به عبارتی حاصل اصلی و کلی این عناصر است.»

       وی گفت: «آن خانواده‌ای موفق است که به اوضاع، اهداف و وضعیتی که برای آینده‌ی فرزندانش می‌خواهد، آگاهی کامل داشته باشد، و این شفافیت نتیجه‌ی گرانقدر مطالعه در تربیت، فهم واقعیت عصر و حقیقت اسلام و آداب و اخلاقش است.»

       تمرکز این کارگاه بیشتر بر روی شفافیت در امور زیر بود:

1- شفافیت وضعیت حال حاضر خانواده:

       در اين رابطه رحمت‌الله خردنیا اظهار داشت: « شکی نیست که هر خانواده‌ایی ملاحظاتی از وضع عمومی خود دارد، مانند: میزان استقامتش، میزان انسجامش، میزان موفقیتش و ... ولی همیشه مطلوب است که ما اوضاع فعلی را به سمت بهتر شدن سوق دهیم، و من معتقدم مهم‌ترین مسایلی که به شفافیت بیشتر نیازمندند، عبارتند از:

الف: تفاهم نسبی بین زوجین در اسلوب و روش تربیتی

ب: آیا خانواده‌ایی ملتزم و متدین داریم؟ و میزان التزام و تدین ما چقدر است؟ 

ج: آیا ما اصولا در داشتن فرزندانی صالح حریص هستیم؟ و میزان تبلور این مسئله در توجیهات ما چقدر است؟

د: آیا فضای موجود و وفعلی خانواده، فضایی آرام و مثبت و سالم است؟ بدین معنی که آیا کودک در خانواده احساس امنیت،  آرامش، اعتماد به نفس و وابستگی می‌کند؟ و آیا تربیت در خانواده‌ی ما بر اساس محبت، ارتباط و وابستگی استوار است؟ و آیا والدین، فرزندان را مهم‌ترین پروژه‌ی زندگی می‌دانند؟ و آیا احساس می‌کنند ابزار و مهارت‌های ضروری برای مدیریت و موفقیت در این پروژه را دارند؟... در غیر این صورت ما با مشکلی بزرگ مواجه هستیم.

ه: بیایید با هم در عرف و عادات داخل خانه نوآوری ایجاد کنیم، و رابطه‌های داخلی خانواده را شفاف‌تر و واضح‌تر نماییم، و این بار با مشارکت فرزندان این کار را انجام دهیم.

       در ادامه مدرس كارگاه پيشنهاد كرد كه به طور مثال فرم نظر سنجی با مضمون زیر را در اختیار اعضای خانواده قرار دهید و از آنها بخواهید با دقت به سوالات جواب دهند و علت را هم بیان کنند تا مطمئن شوید سوال را خوب درک کرده‌اند و با جدیت جواب داده‌اند، و بعد از اجرای نظر سنجی با اعضای خانواده جلسه بگذارید و بر اساس ملاحظات نظرسنجی، رویکرد و خط سیر جدیدی را فراروی خانواده بگشایید و متعاقباً نيز نمونه سؤالاتي را براي طرح در فرمهاي نظرسنجي مطرح كرد از جمله: 

* به نظر شما مشخصات یک خانواده‌ی خوب چیست؟ و خانواده‌ی ما در این راستا چه نقصی دارد؟

* چه خصوصیتی در خانواده‌ی ما هست که آن را بالاتر از خانواده‌ی دوستان و خویشاوندان می‌بینید؟

* آیا هنگامی که از خانه خارج می‌شوید دلتان برای خانه تنگ می‌شود و برای بازگشت به خانه اشتیاق دارید؟

* چه چیزی باعث می‌شود هنگامی که در خانه هستید، احساس آرامش داشته باشید؟

* چه چیزی باعث می‌شود به مشارکتتان در امور خانواده افتخار کنید؟

* آیا در خانواده موردی هست که نخواهید کسی از آن مطلع شود و به نسبت آن احساس شرمندگی کنید؟

* کدام یک از اخلاق پدر و مادرت بیشتر نظرت را جلب می‌کند؟

       وي همچنين عنوان كرد كه بعد از اجرای نظر سنجی، می‌توانم بگویم زندگی شما به دو مرحله تقسیم می‌شود: مرحله‌ی قبل و بعد از نظر سنجی. شما به سختی می‌توانید پیشرفت کسب شده‌ی بعد از تحلیل جواب‌ها و بهبود روابط را توصیف کنید! تجربه کنید!!!

خردنيا تأكيد كرد: «آگاهی به اوضاع فعلی و موجود از شروط مهمی است که صحت و درستی گام جدیدی که می‌خواهیم برداریم، به آن بستگی شدیدی دارد، اگر ما ندانیم کجا ایستاده‌ایم، تقریبا غیرممکن است بتوانیم مشخص کنیم که به کجا و کدام سمت می‌خواهیم برویم و برسیم.»

2- شفافیت آنچه که لازم است انجام دهیم و چگونگی انجام آن:

       در ارتباط با دومين محوريت اين كارگاه آموزشي، رحمت‌الله خردنیا اظهارداشت: «اگر به تربیت فرزندانمان اهمیت می‌دهیم، شایسته است که سعی کنیم فرهنگ تربیتی را که در توجیه و تعامل با فرزندان بدان نیازمندیم، بهبود ببخشیم، چون علم و فرهنگ تربیت راهنمای پیش روی ما خواهد بود، و معیاری است که از خلال آن روش‌های تربیتی خود را بنا می‌کنیم، شاید موفقیت بسیاری از پدران و مادران در تربیت فرزندانشان به این نکته بربگردد که آنها توانسته‌اند پیام‌های مشخص و واضحی در خصوص آنچه از فرزندانشان می‌خواهند و جریمه‌هایی که در صورت خطا و اشتباه با آن مواجه خواهند شد، را به خوبی به فرزندانشان برسانند، و موارد زیر به شفافیت پیام ما کمک می‌کند:

الف: صحبت با فرزند بسان یک مکالمه‌ی تلفنی بسیار مهم است، و نیاز به زمان و آمادگی مناسب دارد.

ب: در صورت بروز مشکل توسط یکی از فرزندان، او را آرام کنید تا با اطمینان قضیه را شرح دهد و بعد از آن با مشورت خانواده راه‌حل مناسب را اختیار کنید.

ج: از ارسال درخواست و پیام طولانی، پیچیده و سخت به فرزندان، به شدت بپرهیزید.

د: هنگامی‌که فرزندان به مرحله‌ی نوجوانی رسیدند، خطاب قراردادن آنها نیاز به احتیاط بیشتری دارد، چون آنها نکته ضعف کلام ما و راه فرار از آن را به خوبی می‌دانند.

ه: تربیت پیشرو و راهبردی می‌طلبد که در خانه قوانینی وضع شود که همه به آن پایبند باشند، و لازم است قوانین حتی المقدور کوتاه و کاملا واضح و شفاف باشد تا برای خردسالان قابل حفظ و فهم باشد، و خوب است آن را در تابلویی زیبا بنویسید و به دیوار آویزان کنید.

و: فضایی را در اختیار فرزندان بگذارید تا فرصتی برای کسب تجربه‌های عادی و گاها سخت را کسب کنند، زیرا کودکان مسایل مهم و حیاتی را اصولا بر اساس تجربه‌های خودشان می‌آموزند.»

3- آنگونه که دوست داریم فرزندانمان باشند:

مدرس كارگاه نكته‌ي سوم را اينگونه تشريح‌كرد:

       برای این‌که فرزندانمان در راس هر کار خوبی باشند، ناچاریم از کلیات و وضعیت آنچه برای فرزندانمان آرزو می‌کنیم آگاهی لازم داشته باشیم، تا آنها را بر آن اخلاق و ارزشی که پیش‌زمینه‌ی آن موفقیت است تربیت کنیم.

الف: قطعا مهم‌ترین آرزویی که برای آینده‌ی فرزندانمان داریم اینست که مردان و زنانی صالح و دوستدار خدا و پیامبر باشند که با جان و دل به تعالیم اسلام التزام داشته باشند، و به امت اسلام نیز احساس وابستگی داشته باشند، و چنین آرزویی می‌طلبد که والدین از خود الگویی مناسب در عبادت، صلاح و خیرخواه بودن بسازند.

ب: مسئله‌ی عزت نفس و ارزشمند دانستن وجود و کیان خود را در آنها نهادینه کنیم، تا در کسب موفقیت توانا و در مقابل فتنه قدرتمند باشند، و از آنها بخوهیم تا احترام را از مردم گدایی نکنند، بلکه با صلاحیت و شایستگی خود به آن برسند، چرا که احترام به نفس جوهر عقل سالم است و فقدان آن سبب بسیاری از بیماری‌های شخصیتی و اجتماعی است. پس اگر می‌خواهیم فرزندانمان به نفس خود احترام بگذارند، باید طوری با آنها تعامل کنیم که در عمل به آنها نشان دهیم اشخاص محترمی هستند.

4- مجموعه‌ایی از ارزش‌های اساسی و اصلی:

       در اين رابطه خردنيا گفت که پایه و ریشه‌ی شخصیت ممتاز و عالی هر شخصی بر اساس اين ارزش‌های اساسی و اصلی بنا می‌شود، که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

الف: مسئله‌ایی که در این راستا فوق‌العاده اهمیت دارد اینست که: فرض کردن اصول، مبادی و ارزش‌ها به اجبار بر کسی، چه کوچک و چه بزرگ، غیرممکن است، چون فرزندان اخلاق، رفتار و ارزش را از خلال همنشینی با بزرگ‌ترها می‌آموزند، و در صورت اجبار، با اولین امتحان در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرند.

ب: صداقت از مهم‌ترین اخلاقی است که لازم است در اهمیت دادن به آن به هیچ وجه کوتاهی نکنیم، و در این راستا رحمت‌الله خردنیا بر سه نکته تأكيدداشت:

* دروغ کودکان غالبا چیزی بیش از آرمان‌ها و آرزوهای آنان نیست، چون آنها در عالم خیال زندگی می‌کنند و به مجرد اینکه به چیزی معتقد شدند، آن مسئله به حقیقت مبدل می‌شود، و آنها نسبت به صداقت و فضایل اخلاقی به رشد لازم نرسیده‌اند.

* می‌توانیم ارزش صداقت را از خلال طراحی سوال‌هایی درباره‌ی صدق و کذب و مواقفی که در آن تجلی می‌یابند، در فکر فرزندانمان نهادینه کنیم، مانند:

- چرا دروغ گفتن اشتباه است؟

- ضرر تقلب کردن در امتحان چیست؟

- طناب دروغ کوتاه است، یعنی چه؟

- چرا صداقت به نیکوکاری می‌انجامد؟

- اگر در طول سال مقداری پول ذخیره کردی و کسی آمد با فریب و دروغ پول تو را گرفت، چه احساسی به تو دست می‌دهد؟

- هنگامی که شخصی پول زیادی به شما داد تا رازی را افشا کنی که به کتمان آن قسم خورده‌ایی، با وجود اینکه به کسی ضرری نمی‌رسد آیا پیشنهاد او را می‌پذیری؟

* هنگامی که فرزندان به سن نوجوانی رسیدند، دیگر داستان فرق می‌کند، و مسئله‌ی کتمان حقیقت و علت آن واضح است، و لازم است با مقداری شک و تردید به برخی اعمال آنها نگاه کرد، چون برائت کودکی دیگر به پایان رسیده است.

ج: شجاعت کلامی و گفتاری به معنای قول حق و دفاع از حق، مقاومت در برابر فشارها، شجاعت در مقابل شدائد و اطمینان به اینکه خدای متعال بعد از هر سختی آسانی قرار داده است، نیز از اخلاق‌های مهم است. هنگامی که کودک تو را نقد کرد، به او توجه کن، و او را بر این کار تشویق کن، و اگر در اسلوب و روش خطا کرد، او را راهنمایی کن، و به او تاکید کن که مقابله‌ی با سختی‌ها نیازمند شجاعت است، و گاهی اوقات با نهایت دقت، و با حساب و کتاب امور را بررسی کردن، به ترس و کنار کشیدن از میدان مبارزه می‌انجامد.

د: به فرزندان بیاموزید که زندگی به معنای مشارکت در کار خیر و عطاء و بخشش است، و بهترین مردم کسی است که صله‌ی رحم را به نحو احسن به جای آورد و نسبت به فقیر مهربان‌تر و برای مردم مفیدتر باشد، و فرزندان را به شدت از کبر، خودخواهی، منفی‌گرایی و انزواگرایی که از جمله‌ی بیماری‌های خطرناک رفتاری هستند، به شدت برحذر دارید.

ه: در مسئله‌ی تعامل با مال و ارتباط بین دخل و کار نیز به شفافیت و وضوح نیازمندیم.

       فرزندان باید بدانند که مال از آن خداست و ما امانتدار هستیم، و باید بر وفق مراد خدا مال را کسب و انفاق کنیم، و از جهت دیگر مال محوری از محورهای زندگی است و در فقدان آن مردم با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند، ولی مال همه‌ی مشکلات را حل نمی‌کند، و چه راست گفته‌اند که: «رجل بلا مال رجل فقیر، و أفقر منه: رجل لایملک سوی المال» یعنی: انسان بدون ‌مال و دارایی فقیر است، ولی فقیرتر از او کسی است که به جزء مال، چیز دیگری ندارد، یعنی: نه امانتی، نه صداقتی، نه تقوی، نه علم و ...

       ارتباط بین کسب مال و کار و تلاش جدی و شرعی در ذهن کودک ارتباطی پنهان و پوشیده است و نیاز به شفافیت دارد.

       در خاتمه‌ي اين كارگاه آموزشي كه حدود 2 ساعت به طول انجاميد، رحمت‌الله خردنیا نوصيه‌كرد: «کودک را به ذخیره نمودن مقداری پول برای مواقع ضروری تشویق کنيد، و در موقع کسب موفقیت در دادن پاداش مالی اسراف نکنید تا مال در ذهن فرزندان نشانه‌ی محبت و احترام نگردد، و تعلق خاطر آنها به مال افزایش نیابد.