مقدّمه
الحمد لله رب العالمين وصلى الله على نبينا وقدوتنا وحبيبنا محمد بن عبدالله وعلى آله وصحبه ومن سار على نهجه إلى يوم الدين
أما بعد:
سپاس پروردگار و درود بى پایان بر روان پاک خاتم الأنبیاء محمد و آل و یارانش را از بارى تعالى خواستاریم.
برادران و حجاج محترم از اینکه زیارت خانه خدا و حج بیت الله الحرام یکى از ارکان و بنیان اساس اسلام بشمار میرود؛ پس باید مطابق سنّت و گفتار رسول اکرم(ص) باشد چنانکه فرمودند: «لتأخذوا مناسككم فإنّي لا أدري لعلي لا أحج بعد حجي هذه». [مسلم]. از من بیاموزید مناسک و راهنماى حج خود را (یعنى از امورى که من آن را انجام میدهم در حج خود از اقوال وافعال و کردار و چگونگى آن پس آنرا از من بگیرید و آنرا حفظ کنید و به آن عمل کنید و آنرا به مردم بیاموزید) ممکن است که بعد از این سال حج دیگرى انجام ندهم (قصد رسول الله(ص) آن بود که ممکن است دنیا را وداع گفته و بعد از این سال حج دیگرى انجام ندهم).
و این حدیث اصل عظیم و بزرگى در مناسک و راهنماى حج است چنانکه امام نووى در شرح صحیح مسلم آنرا ذکر کرده است.
ناگفته نماند که هیچ اوراد و اذکارى در طواف دور کعبه و سعى بین صفا و مروه از رسول اکرم(ص) وارد نشده تا ما آنرا در اینجا ذکر کنیم، فقط وردى که از آن حضرت در طواف دور کعبه از زاویه رکن الیمانی تا زاویه حجر الأسود ثابت است که چنان فرمودند: ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ [البقرة: ٢٠١].
بار الهى! ما را در دنیا و آخرت اعمال و کردار نیک و حسنه عطا فرما و ما را از آتش و عذاب جهنّم به خود پناه برده دور فرما.
و به این خاطر ما در این کتاب هیچ اوراد و اذکارى نیاوردهایم تا اینکه حاجى هر دعائى که خواسته از خیر دنیا و آخرت را از خداوند بخواهد.
سبب دیگر اینکه ممکن است ما اورادى و اذکارى آورده ولى حاج معناى آنرا نداد پس بهتر اینکه حاج با زبان مادرى خود هر چه خواست دعا کرده تا خداوند به او عطا فرماید.
و قبل از اینکه مقدمه را به پایان برسانیم باید به چند امر مهم تذکر دهیم:
حاج بعد از طواف دور کعبه دو رکعت نماز سنّت طواف را اگر میسّر شود یشت مقام إبراهیم(ع) میخواند در رکعت أول: ﴿قُلۡ يَٓأَيُّهَا ٱلۡكَفِرُونَ ١﴾ و در رکعت دوم: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾.
ولى اگر ازدحام و شلوغ زیاد بود در هر جا از حرم جائز است که آنرا بخواند.
و نباید مسلمانان به همدیگر اذیت و آزار برسانند و نباید بخاطر انجام سنّت مرتکب حرام شوند، زیرا اذیت و آزار مسلمان حرام، و اداى دو رکعت پشت مقام إبراهیم(ع) سنّت است.
بوسیدن حجر الأسود سنّت و ازدحام مسلمانان و اذیت آنان حرام است.
مسح کردن رکن الیمانی سنّت است، و اگر ممکن نشد رسیدن به آن و مسح کردن لازم نیست بطرف آن اشاره کردن و گفتن الله اکبر زیرا چنین وارد نشده بلکه وارد آن است که اگر به آن رسیدى با دست راست خود یکبار به آن مسح مىکنى، پس برای انجام سنّت نباید مرتکب حرام شد.
از نشستن اطراف کعبه در حال طواف مسلمانان شدیداً خوددارى کنید زیرا باعث ازدحام و اذیت مردم خواهد شد.
از نماز خواندن کنار و پشت سر زنان شدیداً خوددارى کنید.
از نشستن و خوابیدن در راهروها و دروازهها شدیداً خوددارى کنید.
از آوردن چمدان و کیف به داخل حرم خوددارى کنید.
در هر قسمتى از حرم جایگاه مخصوصى براى خواهران تهیه شده پس زنان را به مکان مخصوص برده از اختلاط با مردان نامحرم و بیگانه شدیداً اجتناب ورزید.
باید دانست که آنچه من براى خود دوست دارم، براى برادر مسلمان خود نیز دوست بدارم چنانکه رسول الله(ص) فرمودند: «لا يؤمن أحدكم حتى يحب لأخيه ما يحب لنفسه» [متفق علیه]. ایمان هیچیک از شما کامل نخواهد شد تا اینکه دوست بدارد براى برادر مسلمان خود آنچه دوست مىدارد براى خود.
پس نباید عملى انجام دهیم که باعث ناراحتى و خشم دیگران شود.
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين أما بعد:
یکى از بزرگترین ارکان اسلام و از بهترین قربات و طاعات نزد خداوند حج و زیارت خانه اوست که اداى آن بر وجه صحیح و بدون معصیت باعث میشود حاجى به بهشت وارد شود.
خداوند مىفرماید: ﴿وَلِلَّـهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾ [آل عمران ٩٧]. [خداوند حج خانه خود را بر تمام مردم واجب کرده، براى کسانیکه استطاعت آنرا داشته باشند].
استطاعت شامل استطاعت مالى و بدنى و ایمنى راه رسیدن به مشاعر مقدسه است.
عبدالله بن عمرب از رسول اکرم(ص) روایت مىکند که آن حضرت فرمودند: «بني الاسلام على خمس شهادة أن لا إله إلاَّ الله وأنَّ محمداً عبده ورسوله، وإقام الصلاة، وإيتاء الزكاة، وصوم رمضان، وحج البيت من استطاع سبيلاً» [متفق علیه].
اساس و بنیان اسلام پنج است: گواهى دادن که خدائى بر حق مگر خداى یکتا نیست، گواهى دادن که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست، و اقامت نماز کردن، و زکات مال دادن، و روزه ماه مبارک رمضان گرفتن، و حج خانه خدا رفتن براى کسی که استطاعت آنرا داشته باشد.
و همچنان در حدیث دیگر میفرماید: «أيها الناس إنَّ الله فرض عليكم الحج فحجوا» [مسلم]. اى مردم خداوند بر شما حج و زیارت خانه خود را فرض نموده پس به حج بروید.
و در حدیث مىفرماید: «من حج هذا البيت فلم يرفث ولم يفسق خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمه» [متفق علیه].
کسی که زیارت و حج این خانه یعنى کعبه را کرده، و در آن زیارت با زن خود نزدیکى نکند و مرتکب معصیت نشود پاک میشود از گناهانش مانند روزی که از مادرش تولد شده.[١]
حج فقط یکبار در عمر واجب مىباشد چنانکه رسول الله(ص) فرمودند: «الحج مرة واحدة فمن زاد فهو تطوع» [أحمد والدارمی]. حج فقط یکبار واجب است و کسی که بیشتر از یکبار به حج برود حج او سنّت است.
شروط وجوب حج پنج است: ١- مسلمان بودن. ٢- بالغ بودن. ٣- عاقل بودن. ٤- آزاد بودن یعنى اینکه برده نباشد. ٥- استطاعت مالى و بدنى و ایمن بودن راه رسیدن به مشاعر مقدسه.
و زن شرط ششم بر او اضافه مىشود و آنهم وجود محرم با او حال اینکه آن محرم شوهر او باشد و یا یکى از افراد خانواده که بر او محرم مىباشند و نمىتوانند با از ازدواج کنند چه از طریق نسب و چه از طریق سبب مباح مانند:
پدر، برادر، عمو، دایى، شوهر مادر، شوهر دختر، پسر، پسر برادر، پسر خواهر، همه اینها چه اینکه از شیرخوارى باشند و یا از نسب.
وجوب اداى عمره
احادیث زیادى در واجب بودن عمره وارد شده که از جمله این احادیث حدیث جبریل(ع) که رسول الله(ص) در جواب سؤال او چنین فرمودند: «الإسلام أن تشهد أن لا إله إلاَّ الله وأنَّ محمداً رسول الله وتقيم الصلاة وتؤتي الزكاة وتحج البيت وتعتمر وتغتسل من الجنابة وتتم الوضوء وتصوم رمضان». [ابن خزیمة والدارقطنی]. اسلام این است که شهادت دهى که خدائى بر حق نیست بجز خداى یکتا، و محمد(ص) فرستاده خداست، و بجا آوردن نماز و زکات مال دادن و حج خانه خدا رفتن و عمره کردن و غسل از جنابت کردن و با تمام و کمال وضوء گرفتن به طوری که اعضاى وضوء به آن آب برسد و روزه ماه مبارک رمضان را گرفتن.
امام مسلم در صحیح خود از عایشه روایت مىکند که گفت: «يا رسول الله هل على النساء جهاد؟ قال: عليهن جهاد لا قتال فيه: الحج والعمرة» [مسلم]. اى رسول خدا آیا بر زنان جهادى هست؟ فرموند: جهادى واجب است که در آن کشت و کشتارى نیست و آنهم حج و عمره مىباشد.
بعضى از آدابى كه بايستى در باره حج گفته شود
اگر مسلمان عزم کرد براى زیارت خانه خدا بایستى این اعمال را انجام دهد:
١- توبه: توبه و استغفار کند از تمامى گناهان و اینکه توبه او خالصانه و نصوح بوده شروط توبه کامل شود.
و شروط توبه عبارتند از:
ترک معصیت و دورى از آن.
پشیمان بودن از آنچه گذشته و عزم و اراده کردن که به چنین عمل ناشایسته باز نگردد، و اگر چیزى باشد که متعلق به مردم دارد آنرا به اصحابش برگرداند و یا اینکه از آنان بخشش بطلبد.
باید توبه وقتى باشد که نزد خداوند مورد قبول قرار گیرد و آنهم قبل از مردن و دنیا را وداع گفتن و قبل از اینکه آفتاب از مغرب طلوع کند.
٢- اخلاص در اعمال و کردار: قصد زیارت خانه خدا بایستى خالصاً براى رضا و خشنودى بارى تعالى باشد و در آن ریا و شهرت و مخفرت بکار برده نشود، و براى اینکه به او بگویند (حاجى) نباشد بلکه چنانکه گفتیم خالصانه براى رضاى خدا و پاداش روز رستاخیز باشد، زیرا تمامى اعمال و کردار انسان بستگى به نیّت او دارد و هر نیّتى کرد همان خواهد بود، چنانکه قبلاً ذکر کردیم رسول الله(ص) فرمودند: «إنَّما الأعمال بالنيّات وإنَّما لكل امرئ ما نوى» [متفق علیه].
همانا که تمامى اعمال بستگى به نیّت انسان دارد و همانا هر کسى هر نیّتى کرد همان نیّت منعقد خواهد شد.
٣- اگر بین او و بین یدر و مادر خود سوء تفاهم بود از آنها بخشش و معذرت بخواهد و براى آنها دعاء کرده و از ایشان رضایت بطلبد، و اگر با قومان و خویشان خود قطع رابطه دارد هر چه زودتر با آنان صلح کند، رسول الله(ص) فرمودند: «لا يدخل الجنّة قاطع رحم» [متفقٌ علیه]. کسی که صله رحم خود را قطع کرده به بهشت داخل نمىشود.
و اینکه با همسایگان خود رفت و آمد داشته به آنان خوبى کند، چنانکه رسول اکرم(ص) فرمودند: «لا يدخل الجنّة من لا يأمن جاره بوائقه». [مسلم].
به بهشت داخل نمىشود کسی که همسایهی او از دست او در امان نباشد.
٤- حتى الامکان قضاى دَین را کرده امانتها را به صاحبانش برگرداند، و اگر نتوانست این کار را انجام دهد از اصحاب دین و امانتها اجازه حج رفتن بخواهد.
٥- براى حج خود بهترین نفقه از مال و پاکترین آنها ذخیره و اختیار کند که در آن شبهه رباخوارى و حرام نباشد، زیرا خداوند پاک است و قبول نمىکند مگر مال پاک را، و همچنین وصیت خود را قبل از رفتن بحج نوشته و بر آن شاهد قرار دهد.
٦- براى خود دوستان و همراهان خوب و باتقوى و نیکوکار اختیار کرده تا او را در اعمال و مناسک حج کمک و راهنمائى و یارى کنند.
ميقاتگاه يعنى چه؟
میقات جائى است که حاج از آنجا به حج و یا عمره احرام مىبندد و در آنجا نیّت مىکند.
مواقیت عبارتند از:
١- ذوالحلیفة: که آنرا (أبیار علی) مینامند و آن هم در مدینه منوّره است و براى کسانی که از مدینه به حج مىروند مىباشد و با مکّه ٤٥٠ کیلومتر فاصله دارد، و فاصله آن با مدینه ٣ کیلومتر است.
٢- الجحفة: و آنهم براى کسانی که از کشورهاى شام (یعنى سوریه و أردن و لبنان و فلسطین) و یا کشور مصر به حج مىروند تعین شده که نزدیکى شهر رابغ قرار دارد و با شهر رابغ ١٧ کیلومتر فاصله دارد و با شهر مکّه مکرمه ١٨٧ کیلومتر فاصله دارد و در حال حاضر بیشتر مردم از خود شهر رابغ به حج و یا عمره احرام مىبندند.
٣- قرن المخارج: که آنرا سیل الکبرى مىنامند و در نزدیکى شهر طائف قرار دارد و فاصله آن با شهر مکّه مکرمه ٩٤ کیلومتر است، و آنهم براى کسانی که از نجد (شهر ریاض و شهر قصیم و شهرهاى دیگر آن) به حج و عمره مىروند مىباشد.
٤- یلملم: که در نزدیکى شهر مکّه مىباشد و براى کسانی که از کشور یمن به حج و یا عمره مىروند تعیین شده و در جنوب شهر مکّه واقع است و فاصلهی آن با مکّه ٩٤ کیلومتر است.
٥- ذات عرق: براى کسانی که از کشور عراق به حج و یا عمره مىروند معین شده که در شمال شرقى شهر مکّه واقع مىباشد و فاصله آن با شهر مکّه 94کیلومتر است.
در میقاتگاه حاجى احرام بسته و به یکى از نسکهاى سهگانه نیّت مىکند.
و نسکهاى سه گانه عبارتند از:
١)التمتّع، ٢)القِران، ٣)الإفراد.
١- صفت حج تمتّع: حاج فقط براى عمره در یکى از ماه هاى حج احرام مىبندد، و ماههاى حج: شوّال، و ذى قعده، و ده روز از ماه ذى حجه میباشد.
پس نیّت و قصد کرده آنرا بر زبان مىآورد و مىگوید: لبیک عمره، و یا اللهم لبیک عمره، و یا با زبان فارسى میگوید: واجب کردم بر خود عمره، و یا بار الهى من قصد عمره کردم.
حاجى در میقاتگاه نیّت میکند و وقتى به مکّه رسید هفت بار دور خانه کعبه طواف مىکند، و هفت بار سعى میکند بین کوه صفا و کوه مروه.
هفت بار طواف دور کعبه از حجر الأسود شروع کرده و به آن پایان مىدهد و این یک شوط و یا یک دور مینامند.
و هفت بار سعى که از کوه صفا شروع کرده تا اینکه به کوه مروه برسد و این را یک دور مىگویند، به طوریکه بار هفتم بایستى در مروه سعى او بپایان برسد.
بعد از سعى موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه میکند، و در اینجا از لباس احرام بیرون میآید و حلال میشود از آنچه قبلاً بر او حرام بوده.
سپس روز هشتم ذوالحجة از خانه خود در مکّه احرام بسته و اعمال حج را انجام مىدهد.
٢- صفت حج قِران: حاجى به عمره و حج با هم نیّت کرده احرام مىبندد و یا به عمره فقط، سپس حج را در عمره داخل مىکند قبل از اینکه به طواف عمره شروع کند، و مىگوید: لبيك عمرة وحجاً و یا اللهم لبيك عمرة وحجاً و با زبان فارسى: واجب کردم بر خود عمره و حج و یا بار الهى من مىخواهم عمره و حج بکنم و همه اینها نیّت با قلب کرده و آنرا بر زبان مىآورد در حالی که در میقات مىباشد، و وقتى به مکّه رسید طواف قدوم کرده و سعى بین کوه صفا و کوه مروه مىکند ولى موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه نمىکند، و در احرام خود باقى مانده تا اینکه روز عید یعنى روز دهم ذوالحجه بعد از اعمال حج از احرام بیرون آید.
و اگر خواست سعى بین کوه صفا و کوه مروه را به تأخیر انداخته و آنرا بعد از طواف افاضه یعنى طواف زیارت انجام دهد جایز است.
٣- صفت حج اِفراد: حاجى فقط به حج احرام مىبندد و میگوید: لبیک حجاً و یا اللهم لبیک حجاً و با زبان فارسى: واجب کردم بر خود حج، و همه اینها را با قلب نیّت کرده آنرا بر زبان مىآورد در حالی که در میقات است.
و وقتى به مکّه رسید طواف قدوم کرده و سعى بین کوه صفا و مروه را به بعد از طواف قدوم تقدیم مىدارد، ولى موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه نمىکند بلکه در احرام باقى مىماند مانند کسیکه حج قِران مىرود تا اینکه روز دهم ذوالحجه یعنى روز عید قربان تحلل کرده و از احرام بیرون آید.
و اگر خواست سعى حج را به تأخیر انداخته تا اینکه بعد از طواف افاضه یعنى طواف زیارت انجام دهد جایز است و بر او هیچ کفارهاى واجب نیست به خلاف حج تمتّع.
كداميك از نسكهاى سهگانه بهتر است؟
بیشتر علما و دانشمندان اسلام بر آن هستند که حج قِران بهتر است براى کسانیکه با خود قربانى همراه دارند اقتداء و تأسى به رسولالله –صلّیالله علیه و سلّم–زیرا ثابت است که حج آن حضرت(ص) حج قارن بوده و با خود قربانى همراه داشته، و علماى اسلام اضافه مىکنند که حج تمتّع بهتر است براى کسانیکه با خود قربانى همراه ندارند، چون رسول الله(ص) امر فرمودند به صحابه و یارانى که همراه او به حج مىرفتند و با خود قربانى همراه نداشتند تا حج خود را به حج تمتّع تبدیل کنند.
صفت حج
روز هشتم ذیحجه که آنرا روز ترویه مىنامند حاجى از خانه خود در مکّه احرام مىبندد، و کسانی که خارج مکّه هستند از میقاتگاه و اگر بین مکّه و میقات بودند از همانجا که هستند.
و معلوم است کسانی که قبل از روز هشتم به مکّه آمده بودند و نیّت حج قِران و یا إفراد کرده بودند در احرام خود باقى هستند سپس قبل و یا بعد از زوال آفتاب به سوى منى مىروند و هر کسى براى خود لبیک مىگوید: «لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إنَّ الحمد والنَّعمة لك والملك لا شريك لك».
باید ذکر کنیم که: گفتن لبیک با هم و به طور دسته جمعى یک نوع از بدعت بشمار مىرود، زیرا ثابت است که رسول اکرم(ص) و یاران او هر کسى براى خود لبیک مىگفتند، نه اینکه با یک صدا و با هم لبیک مىگفتند، پس ما باید به رسول اکرم(ص) اقتدا و تأسّى کنیم.
و در منى نماز پنج گانه ظهر و عصر و مغرب و عشاء و فجر روز نهم هر کدام در وقت خود اداء مىکند.
و بعد از طلوع آفتاب روز نهم که روز عرفه است بسوى عرفه براه میافتد و اگر میسّر شد در درّه نمره که خارج از عرفات است تا قبل از زوال آفتاب مکث کرده و بعد از زوال داخل زمین عرفات مىشود، و در آنجا نماز ظهر و عصر را قصراً و جمعاً با جماعت و با یک اذان و دو اقامه ادا میکند، و در عرفات تا غروب آفتات مىماند و به ذکر خدا و دعاء کردن براى خود و غیر از خود از خیرات دنیا و آخرت، و قراءت قرآن و حمد و ستایش بارى تعالى و لبیک گفتن مشغول مىشود، و بعد از غروب آفتاب بسوى مزدلفه حرکت مىکند و وقتى به مزدلفه رسید آنجا نماز مغرب و عشاء را قصراً و جمعاً با یک اذان و دو اقامه ادا مىکند معلوم است که رسیدن به مزدلفه ممکن است در نزدیکى نیمه شب باشد با اینحال نماز مغرب را در مزدلفه ادا مىکند نه در عرفات بجز اینکه بترسد وقت نماز عشاء فوت گردد و شب را در مزدلفه میماند حال اگر از جمله پیرزنان و پیرمردان باشد مىتواند بعد از نیمه شب به منى برود ولى اگر از جمله آنان نبود واجب است که شب را در مزدلفه صبح کند و نماز صبح روز دهم یعنى روز عید را در مزدلفه ادا کند و بعد از نماز صبح اگر میسّر شد به کوه مشعر الحرام رفته و نزد آن به دعاء و خشوع و خضوع و حمد و ستایش خدا و توبه و استغفار مشغول شود، و اگر میسّر نشد در هر کجا از مزدلفه بود اینکار را انجام میدهد.
و وقتى هوا خوب روشن شد و قبل از طلوع آفتاب به سوى منى رفته و جمره العقبه که مردم آنرا شیطان بزرگ مىنامند با هفت سنگریزه که به اندازه نخود بزرگى باشد پرتاب و رجم مىکند.
سنگریزهها را از هر کجا جمع کرد جایز است چه از مزدلفه و چه از منى، آنهم فقط براى روز عید، ولى براى روزهاى بعدى یعنى سه روز آینده از منى جمع مىکند.
و بعد از رجم قربانى مىکند براى کسانی که قربانى بر آنان واجب است.
سپس به طواف افاضه یعنى طواف حج و زیارت رفته هفت بار دور کعبه طواف مىکند، و اگر حاجى حج متمتّع بود بایستى سعى بین کوه صفا و مروه را انجام دهد، و همچنین حاج که حج مفرد و یا حج قارن است ولى سعى بین کوه صفا و مروه را به تقدیم نینداخته بایستى آن را انجام دهد و بعد از آن موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه کند.
اگر حاجى یکى از اعمال گذشته را بر دیگرى تقدیم دارد هیج مانعى ندارد.
مثلاً: رجم کرد، و سپس موى سر خود را تراشید، و یا رجم کرد، سپس قربانى کرد، و یا رجم کرد سپس طواف کرد هیچ مانعى ندارد و جایز است.
و بعد از طواف افاضه بایستى حاجى شب به منى برگردد و بیشتر وقت شب را در منى بگذراند، همچنین شبهاى یازدهم و دوازدهم را بایستى در منى صبح کند، و روزهاى یازدهم و دوازدهم بعد از زوال آفتاب جمرههاى سهگانه را هرکدام به ترتیب صغرى و وسطى و کبرى با هفت سنگریزه رجم کند، ناگفته نماند که: امتداد وقت رجم و پرتاب جمره العقبه روز عید از طلوع آفتاب تا غروب آن میباشد.
و روزهاى ١٣،١٢،١١ از زوال آفتاب تا نیمه شب است.
و بعد از اینکه روز ١٢ جمرهها را رجم کرد مىتواند منى را به سوى مکّه ترک گفته اعمال حج را به پایان برساند و اگر خواست شب ١٣ را در منى بماند سنّت است نه واجب، ولى اگر حاجى روز ١٢ قبل از غروب آفتاب منى را بسوى مکّه ترک نکند بر او واجب مىشود شب ١٣ را در منى بماند تا بعد از زوال آفتاب روز سیزدهم جمرهها را رجم کرده بسوى مکّه برود، فقط از اعمال حج طواف وداع باقى است و حاج هرگاه بخواهد مکّه را به سوى وطن و اهل خود ترک کند طواف وداع بر او واجب میشود.
اركان حج
و آنهم ارکانى است که حج بدون آن صحیح نمىباشد و فدیه قربانى جبران آن نمیشود.
١- نیّت و قصد کردن به حج.
بلکه هیچ عملى بدون نیّت منعقد نشده و صحیح نمیباشد، چنانکه رسول اکرم(ص) فرمودند: «إنَّما الأعمال بالنيات» [متفق علیه]. تمامى اعمال و کردار بایستى با نیّت منعقد شود.
٢- وقوف به عرفه در روز عرفات.
رسول الله(ص) فرمودند: «الحج عرفة فمن جاء قبل صلاة الفجر ليلة جمع فقد تم حجه» [أبوداود والترمذی والنسائی والدارمی وأحمد وغیره]. حج همان روز عرفات مىباشد پس کسی که قبل از نماز صبح شب جمع یعنى شب مزدلفه به عرفات رسید حج او صحیح است.
٣- طواف الإفاضه، یعنى طواف زیارت که روز عید و یا بعد از آن خواهد بود.
٤- سعى بین کوه صفا و مروه.
این رکنى است که در باره آن علماى اسلام بر دو فرقه تقسیم شده اند:
فرقهاى آنرا رکن دانسته، و فرقه دیگر میگویند، بلکه از جزو ارکان نمیباشد.
قول صحیح از جزو ارکان است؛ زیرا رسول الله(ص) فرمودند: «اسعوا فإنَّ الله كتب عليكم السعي» [أحمد والدارقطنی والبیهقی والحاکم]. بین کوه صفا و مروه سعى کنید زیرا خداوند سعى را بر شما واجب کرده است.
واجبات حج هفت چيز است:
١- احرام بستن از میقاتگاه.
٢- وقوف در عرفات تا غروب آفتاب براى کسانی که در روز مىایستند.
٣- ماندن شب در مزدلفه تا نیمه شب.
٤- ماندن شب ١١ و ١٢ در منى.
٥- رمى جمرهها در روز عید و دو روز ١١ و ١٢.
٦- تراشیدن و یا کوتاه کردن موى سر.
٧- طواف وداع یعنى خداحافظى.
پس کسی که یکى از این واجبات را ترک کند با دادن قربانى یعنى فدیه آن واجب جبران خواهد شد.
و اگر نتوانست قربانى دهد واجب است سه روز از روزهاى حج یعنى ١١ و ١٢ و ١٣ و هفت روز وقتى به نزد خانوادهاش باز گشت روزه بگیرد که جمعاً ده روز مىشود، و خداوند فرمودند:
﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّـهِ ۚ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ ۖ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ ۚ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ ۚ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تمتّع بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ ۚ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ۗ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ [البقرة: ١٩٦].
[همه اعمال حج و عمره را براى خداوند به پایان رسانید پس هر کس که از عمره تمتّع به حج باز آید به آنچه که مقدور اوست قربانى کند و هر کس به قربانى استطاعت نداشت سه روز در حج و هفت روز هنگام مراجعت به خانواده که جمعاً ده روز مىشود روزه بگیرد این عمل براى آن کسى است که از اهل مکّه و مقیم آن نباشد.]
اركان عمره سه چيز است: ١- نیّت و قصد کردن. ٢- طواف دور کعبه. ٣- سعى بین کوه صفا و مروه.
واجبات عمره دو چيز است
١ -بستن إحرام از میقاتگاه.
٢ -تراشیدن و یا کوتاه کردن موى سر.
محظورات احرام
وقتی حاجى داخل احرام شد و نیّت کرد به یکى از نسکهاى سه گانه بعضى از چیزها بر او حرام میشود که عبارتند از:
کندن و از بین بردن موهاى بدن بطور عمدى.
گرفتن و کوتاهکردن ناخنهاى دست و پا.
استعمال عطر و بوى خوش در بدن و یا لباس و یا حتى در خوردنیها و نوشیدنیها.
شکار نمودن حیوانات وحشى صحرائى، پرنده و یا غیر پرنده.
عقد ازدواج نمودن.
نزدیکى کردن با زن و همسر و همچنین بازى کردن با او با شهوت و هر گونه لذتهاى جنسى.
نگاه به نامحرم و ناموس مردم همیشه و بخصوص در این وقت فضیل.
پوشیدن دستکش براى زنان.
و این محظورات براى مردان و زنان بطور مساوى است و بر مردان دو چیز اضافه مىشود:
پوشیدن لباس دوختنى.
پوشیدن سر بوسیله کلاه و یا احرامى، اما اگر بوسیله سقف ماشین و یا چتر براى جلوگیرى از آفتاب باشد مانعى ندارد.
و بر مردان حرام است: پوشیدن موزه و جوراب براى کسانی که نعال دارند ولى اگر نعال و کفش پیدا نکردند جایز است آنرا بپوشند.
و همچنین براى زنان جایز نیست که چیزى بر صورت خود بپوشانند، بجز اینکه در بین مردم نامحرم و بیگانه باشد.
اگر حاجى که در احرام مىباشد موى بدن خود را از بین برد، و یا ناخن خود را کوتاه کرد، و یا عطر و بوى خوش استعمال نمود، و یا مرد لباس دوختنى پوشید، و یا سر خود را پوشانید، و یا با شهوت با زن و همسر خود بازى کرد، و یا زن صورت خود را با نقاب پوشانید در حالی که مردم نامحرم و بیگانه نزد او نیستند، و یا دستکش بدست کرد، و در تمامى اینها جاهل بود، و یا بطور فراموشى انجام داد، بر او هیچ چیز واجب نمىشود و حج او صحیح است، چنانکه رسول اکرم(ص) فرمودند: «إنَّ الله تجاوز عن أمتي الخطأ والنسيان وما استكرهوا عليه» [ابن ماجه].
از امت من خطا و فراموشى و آنچه بر آنها بطور اکراه تزریق شود و بر آن اجبار شوند آنها مورد بازخواست نخواهند شد.
ولى اگر عمداً این چیزها را انجام دهد بر او فدیه خون واجب شده گناه کار مىشود، و اگر حاجت ضرورى او را وادار کرد که انجام دهد بر او گناهى نیست ولى فدیه واجب است.
و فدیه: براى هر کدام از اعمال بالا یک گوسفند قربانى مىباشد، و اگر استطاعت آنرا نداشت باید شش مسکین خوراک دهد، و اگر استطاعت آنرا نداشت بایستى سه روز روزه بگیرد.
اگر حاجى که در احرام است و نیّت به یکى از نسکها کرده شکار کند و شکار او همانند داشت، مانند کبوتر که فدیه آن یک گوسفند است مخیر است بین اینکه گوسفند را قربانى کرده و آنرا بین فقراى اهل مکّه تقسیم کند، و بین اینکه گوسفند را قیمت کرده با آن خوراک بخرد و بر فقراى اهل مکّه تقسیم کند، براى هر مسکین نصفى از صاع[٢].
و اگر این شکار همانند نداشت مانند ملخ آنرا قیمت کرده و مقابل قیمت خوراک خریده و بین فقراى اهل مکّه تقسیم کند، براى هر مسکین نصفى از صاع و یا اینکه مقابل هر مسکین یک روز روزه بگیرد.
اگر حاجى که در احرام است با همسر خود نزدیکى و جماع کند قبل از تحلل اول حج او فاسد مىشود و باید آن حج را کامل کرده و سال دیگر حج را قضا کند و بر او فدیه واجب مىشود، و اگر فدیه پیدا نکرد و یا استطاعت آنرا نداشت بایستى ده روز روزه بگیرد.
و اگر فقط با همسر خود قبل از تحلل اول با شهوتبازى کرد و آب منى از او خارج شد بر او یک گوسفند فدیه واجب مىشود و حج او صحیح است، و اگر آب منى از او خارج نشد نیز بر او یک گوسفند فدیه واجب مىشود.
ولى اگر بعد از تحلل اول بود که با همسر خود بازى کرد و از او آب منى خارج شد بر او یک گوسفند فدیه واجب مىکردد، ولى اگر منى از او خارج نشد بر او هیچ چیز واجب نمىشود.
و اگر کسی که عمره مىکند با همسر خود نزدیکى کند قبل از اینکه سعى بین کوه صفا و مروه را به اتمام برساند عمره او فاسد شده بایستى آن عمره را تمام کرده بر او فدیه واجب مىگردد و بر او قضا واجب است.
ولى اگر بعد از تمام کردن سعى بین کوه صفا و مروه بود و قبل از تراشیدن و یا کوتاه کردن موى سر عمره او صحیح است ولى بر او یک گوسفند فدیه واجب مىگردد و بایستى توبه و استغفار کرده از عمل و کردار خود پشیمان باشد و عزم و اراده کند که در آینده به چنین عملى بر نگردد.
تحلّل اول يعنى چه؟
تحلّل اول با انجام دادن دو چیز از اعمال زیر حاصل مىشود:
١- رمى جمرة العقبه یعنى شیطان بزرگ در روز عید دهم ذوالحجه.
٢- تراشیدن و یا کوتاهکردن موى سر بعد از رجم جمرة العقبه روز عید.
٣- طواف الإفاضه یعنى طواف زیارت، و سعى بین کوه صفا و مروه براى کسانی که سعى بر آنها واجب است و یا باقى مانده است.
و تحلل دوم با انجام سه اعمال بالا حاصل مىشود.
و بعد از تحلل اول همه چیز بر حاجى حلال مىشود بجز نزدیکى کردن با زن و همسر خود.
و بعد از تحلل دوم همه چیز بر حاجى حلال مىشود حتى نزدیکى با زن و همسر خود.
شروط طواف چيست؟
١- نیّت و قصد کردن.
٢- ستر و پوشیدن عورت.
٣- طهارت از جنابت و داشتن وضوء.
٤- اینکه هفت بار طواف کند.
٥- پى در پى بودن طواف و اگر کمى بین طوافها فاصله داشت مانند اداى نماز فریضه و یا نماز جنازه و یا تجدید وضوءکردن اشکالى ندارد.
٦- اینکه وقت طواف خانه کعبه را از دست چپ خود قرار دهد.
٧- در چیزى از خانه کعبه مانند حجر إسماعیل طواف نکند.
٨- در وقت طواف از مسجد الحرام خارج نشود.
٩- طواف را از حجر الأسود شروع کرده و به آن پایان یابد.
١٠- در ابتداى هر شوط و یا دور حد الإمکان با تمامى بدن خود مقابل حجر الأسود باشد.
شروط سعى بين صفا و مروه
١- نیّت و قصد کردن.
٢- پی در پی بودن سعى و فاصله کم مانعى ندارد.
٣- اینکه سعى بعد از طواف باشد اگر هم سعى او سنّت بود.
٤- ابتداى سعى باید از کوه صفا شروع شود و به کوه مروه پایان یابد.
٥- اینکه سعى بین کوه صفا و مروه هفت مرتبه باشد.
فرق بين حج مفرِد و قارِن
حج مفرِد: نیّت یک نسک میکند.
حج قارِن: نیّت دو نسک مىکند.
حج مفرِد: فدیه بر او واجب نیست.
حج قارِن: فدیه بر او واجب است.
اگر زن عادت ماه هانه بر او آمد چه مىكند؟
تمامى اعمال حج را انجام مىدهد بجز طواف به دور خانه کعبه تا اینکه از عادت ماه هانه (قاعدگى) خود پاک شود.
و اگر خواست عمره کند و طواف نکرده بود و ترسید وقت حج بر او بگذرد نیّت حج میکند و آن نیّت را در عمره داخل میکند و اینجاست که نسک او قارِن میشود و وقتى از عادت ماه هانه (قاعدگى) خود پاک شد فقط یک طواف و یک سعى انجام میدهد و این یک طواف و یک سعى براى حج و عمره او کافى است.
و اگر عادت ماههانه (قاعدگى) او بعد از طواف الإفاضه بود و خواست به دیار و کشور خود سفر کند قبل از اینکه از عادت خود پاک گردد طواف وداع از او ساقط مىشود.
المحصِّر يعنى چه؟
محصّر کسى است که مانعى او را از اداى حج باز دارد مانند دشمن و یا مرض و یا کم کردن راه و یا چیز دیگر.
پس اگر شخص محصِّر در حال نیّت کردن به نسک شرط کرده بود که اگر مانعى او را از حج باز داشت حلال شود از احرام بیرون آمده بر او چیزى از فدیه واجب نمىشود.
ولى اگر شرط نکرده بود بایستى یک گوسفند را قربانى کرده سپس از احرام بیرون آید.
و اگر گوسفند پیدا نکرد و یا استطاعت خرید آنرا نداشت بایستى ده روز روزه گرفته سپس از احرام بیرون آید، و مىگوید: «فإن حبسني حابس فمحلّي حيث حبستني». [این جزوى از حدیث بضاعة دختر زبیر مىباشد].
اگر بر من مشکلى بروز کرد پس تحلل و از احرام بیرون آمدن من همانجا که بر من این مشکل بروز کرده است.
چنانکه بضاعه دختر الزبیر به رسول اکرم(ص) گفت من قصد حج دارم ولى بیم آن دارم که نتوانم آنرا به اتمام برسانم، در اینجا رسول اکرم(ص) فرمود: «حجي واشترطي أنَّ محلي حيث حبستني» [متفق علیه]. حج کن و شرط کن که در صورت وقوع حادثه و مشکلى همانجا از احرام بیرون بیائى.
و کسی که حج از او بگذرد و آنهم با طلوع آفتاب روز دهم ذوالحجه یعنى روز عید و نتواند قبل از صبح به عرفات برسد حج او به عمره تبدیل مىگردد، پس طواف کرده و بعد از طواف سعى مىکند و موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه مىکند و از احرام بیرون مىآید و از عمره واجب کافى نخواهد بود، بلکه بر او قضاى حج است، و اگر هم حج او سنّت باشد و بر او نیز یک گوسفند فدیه واجب مىباشد و آنهم اگر وقت نیّت کردن به نسک شرط نکرده بود، ولى اگر شرط کرده بود بر او هیچ واجب نمىشود نه فدیه و نه قضاى حج.
مستحبات قبل از احرام
مستحب است بر حاج قبل از پوشیدن احرام: کوتاهکردن سبیل و ناخنهاى دست و پاى خود تا اینکه بعد از پوشیدن احرام و نیتکردن مجبور نشود این اعمال را انجام دهد زیرا بر او حرام مىشود.
همچنین مستحب است غُسل کردن و استعمال عطر و بوى خوش، و اینکه احرام او سفید رنگ باشد و بستن احرام بعد از یکى از نمازهاى فرض و یا سنّت.
بایستى حاجى با اخلاق بوده با برادران دینى خود رفتار و کردار نیک داشته باشد و به آنان کمک کند و آنان را از کارهاى ناشایسته بر حذر دارد، امر به معروف و نهى از منکر کند و آنان را با موعظه حسنه و حکمت به سوى تمسک به اسلام دعوت کند و خوبى و احسان به فقراء کرده صدقه در راه خداى تعالى بدهد و بارى تعالى را حمد و ثناء و شکر و سپاسگذارى و ستایش کرده قرآن را تلاوت کند و لبیک بگوید.
و بایستى از دشنام دادن و اذیت مسلمانان با قول و عمل و جدال به باطل و دعوا و غیبت مردم و دوجابگوئى و مسخره و استهزاء و شهادت به زور و غیر از اینها از محرمات برحذر باشد همیشه و بخصوص در این روزهاى فضیل و مبارک.
وصلى الله وسلم و بارك على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.
والحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات.
منابع و مآخذ:
القرآن الكريم، صحيح البخاري، صحيح مسلم، مسند الإمام أحمد، الجامع الصحيح للترمذي، سنن أبي داود، سنن النسائي، سنن ابن ماجه، صحيح ابن خزيمة، سنن الدارمي، سنن الكبرى للبيهقي، سنن الدارقطني، مستدرك الحاكم، المقنع والشرح الكبير والإنصاف، التحقيق والإيضاح، دليل الحاج والمعتمر، معجم المناهي اللفظية.
پانوشتها و ارجاعات:
[١]- مقصود از عدم جماع و نزديکى با زن خود در وقت اداى مناسک در روزهاى عرفه و مزدلفه و منى مىباشد.
[٢]- يک صاع: ٢ کيلو و ٧٥٠ گرم است.
نظرات