ترجمه: علی غفوری

به حقیقت نفاق دردی مزمن و انحرافی اخلاقی و مهم در زندگی افراد، اجتماع و امت است بنابراین خطر آن عظیم و شر صاحب آن بسیار است، در واقع اهمیت گسترده آن زمانی متجلی است که ما آثار ویرانگرش را بر امت به طور کلی و بر حرکات اصلاحی و خیر به طور خاص ملاحظه می‌کنیم؟ چرا که عملیات تخریب را از داخل رهبری می‌کند، و با این حال صاحب آن در امان است، کسی مراقب او نیست و برای مکر و نیرنگ او حسابی باز نمی‌شود، چون نام مسلمانان بر او گذاشته شده‌است و به ظاهر آنان خود را آراسته است و با زبان آنان سخن می‌گوید.اگر کنجکاوانه و با دقت نفاق را بررسی کنی می‌بینی که خوراکی است شیطانی که آمیخته‌ای است از ترس شدید، طمع در منافع زودگذر دنیایی، و انکار حق، و دروغ و... و تو می‌توانی نتیجه چنین ترکیبی را تصور کنی!
اگر در لغت به نفاق بنگریم می‌بینیم که از جنس مکر و نیرنگ است و وانمود کردن خیر و پنهان کردن شر.

اقسام نفاق:
بسیاری از علما نفاق را به دو دسته تقسیم کرده‌اند:
1- نفاق اعتقادی:که برخی آن را "نفاق اکبر" و حافظ‌بن رجب(رح) آن را بدین‌گونه تعریف کرده‌است که: انسان ایمان به خدا و فرشتگان و کتب و انبیاء و قیامت را وانمود کند و در باطن با تمام یا بعضی از آن مخالف باشد. و می‌گوید: این همان نفاقی است که در زمان رسول خدا (ص) وجود داشت، و قرآن اهل آن را سرزنش و تکفیر کرد و خبر داد که اهل آن در اعماق آتش دوزخ جای دارد. "إن المنافقین فی الدرک الأسفل من النار و لن تجدلهم نصیراً". (نساء:145) "بی‌گمان منافقان در اعماق دوزخ و پایینترین مکان آن هستند و هرگز یاوری برای آنان نخواهی یافت"
2- نفاق عملی یا نفاق أصغر: که متخلق شدن است به بعضی از اخلاق ظاهری منافقین همچون دروغ و سهل‌انگاری در نماز خواندن و ... همراه با ایمان به خدا و رسولش و روز آخرت، همانطور که در حدیث آمده است.
"نشانه منافق سه چیز است: هرگاه سخن براند دروغ می‌گوید، و هر وقت وعده‌ای بدهد خلاف وعده عمل می‌کند، و چون امانتی به او داده شود خیانت می‌کند"
و در جای دیگر می‌فرماید: "أثقل صلاة علی المنافقین صلاة العشاء، و صلاة الفجر، و لویعلمون ما فیها لأتوهما و لو حبواً‌‌ "
یعنی: سخت‌ترین نماز در نظر منافقین نماز عشاء و نماز صبح است و اگر می‌دانستید چه خیر و اجری در آن دو نماز است آن را می‌خواندید حتی اگر به صورت خوابیده بود"

مهمترین صفات منافقین:
منافقان ویژگی‌های بسیاری دارند که ما به‌طور مختصر به آنها اشاره می‌کنیم، وگرنه تفصیل این صفات نیاز به تألیفاتی فراوان است که چهره واقعی آنان را رو کند و رسوایشان سازد، از جمله این صفات:
1- آنچه که در دلهایشان نیست بر زبان می‌آورند: "ومن الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الْخر و ما هم بمؤمنین" بقره/8 "در میان کسانی هستند که می‌گویند به خدا و آخرت ایمان آوردیم و حال آنکه ایمان ندارند"
2- مؤمنان را فریب می‌دهند: بخادعون الله والذین آمنوا و مایخدون إلاّ أنفسهم و مایشعرون " بقره/9 "به گمان خود خدا و کسانی را گول می‌زنند که ایمان آورده‌اند در صورتی که جز خود را نمی‌فریبند ولی نمی‌فهمند"
3- با گفتار و کردار در زمین فساد می‌کنند: " ألا إنهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون" بقره/12 "هان بی‌گمان فساد پیشگانند و لیکن پی نمی‌برند"
4- مؤمنان را استهزاء و مسخره می‌کنند: و إذا لقوالذین آمنوا قالو آمنّا و إذا ..." بقره 14و 15
5- به دروغ سوگند می‌خورند تا جرایمشان را بپوشانند: "إتخذوا ایمانهم جنه فصدوا عن سبیل الله إنهم ساء ما کانوا یعلمون" منافقون/2 " آنان سوگندان خود را سپری می‌گردانند و (خود و مردمان را) از راه خدا بازمی‌دارند،‌ به راستی چه کار بدی می‌کنند"
6- کافران را به رهبری می‌گیرند و آنان را علیه مؤمنان یاری می‌کنند: "بشر المنافقین بأن لهم عذاباً ألیما" نساء/138و140 به منافقین مژده بده که عذاب دردناکی دارند. اینان کسانیند که کافران را بجای مؤمنان به سرپرستی و دوستی می‌گیرند. آیا عزت را نزد کافران می‌جویند؟ (این محال است) چرا که غزت و شوکت جملگی از آن خداست. خداوند در کتاب (قرآن) بر شما نازل کرده است که چون شنیدند به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات خدا بازیچه گرفته می شود،‌ با چنین کسانی منشینند تا آنگاه که به سخن دیگری می‌پردازند. بی‌گمان در این صورت (که با ایشان هم‌نشین می‌شوید) شما هم مثل آنان خواهید بود. بی‌گمان خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ گرد می‌آورد"
و در جای دیگر می‌فرماید:
" ألم تر إلی الذین نافقوا یقولون لإخوانهم الذین کفروا من أهل الکتاب ..." حشر/ 11و 12
" آیا منافقانی را ندیده‌ای که پیوسته به برادران کافر اهل کتاب خود می‌گویند: شما را بیرون کنند، ما هم با شما بیرون خواهیم آمد، و هرگز به زیان شما از سخن کسی فرمانبرداری نخواهیم کرد و اگر با شما جنگ و پیکار شود، قطعاً به کمکتان شتافته و یاریتان خواهیم داد، خدا گواهی می‌دهد که آنان دروغ می‌گویند. هر گاه اخراج شوند با آنان بیرون نمی‌روند، و اگر بت ایشان جنگ و پیکار شود به کمکشان نمی‌شتابند و یاریشان ‌نمی‌دهند، و اگر هم به کمک و یاریشان بروند، پشت می‌کنند و می‌گریزند، و دیگر کمک و یاری نخواند شد"
7- به مؤمنان توهین می‌کنند و آن‌ها را خوار می‌کنند:
" إذا یقول المنافقون واللذین فی قلوبهم مرضٌ ما وعدنا الله و رسوله...." احزاب 12و 18
زمانی که منافقان و گروهی از آنان که در دلهایشان بیماری بود، می‌گفتند: خدا و پیغمبرش جز وعده‌های دورغین به ما نداده‌اند و زمانی را که گروهی از آنان (که منافق بودند گفتند ای اهل یثرب! اینجا جای ماندگاری شما نیست، لذا (به منازل خود) برگردید. دسته‌ای از ایشان هم از پیغمبر اجازه خواستند و گفتند: خانه‌های ما بدون حفاظ و نااستوار است، در حالی که بدون حفاظ و نااستوار نبود و مرادشان جز فرار از جنگ نبود. و اگر احزاب از جوانب مدینه وارد آن شوند و بدیشان پیشنهاد نمایند که از دین برگردید به سرعت می‌پذیرند و جز مدت کمی برای انتخاب این پیشنهاد درنگ نخواهند کرد. آنان قبلاً با خدا عهد و پیمان بسته بودند که پشت به دشمن نکنند و نگریزند ، عهد و پیمان خدا پرسش دارد. بگو اگر از مرگ یا کشته‌شدن فرار کنید، این فرار سودی برای شما نخواهد داشت و جز اندکی بهره‌مند گردانده نمی‌شوید.
بگو چه کسی می‌تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند، اگر او مصیبتی که یا رحمتی را برای شما بخواهد؟ آنان غیر از خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت، خداوند کسانی را به خوب می‌شناسد که مردم را از جنگ باز می‌داشتند و کسانی را که به برادران خود می‌گفتند: به سوی ما بیایید و جز مقدار کمی دست به جنگ نمی‌یازیدند.
8- دسیسه چیدن بر علیه مسلمانان و یا مشارکت در این دسیسه‌ها، و تاریخ پر است از حوادثی که ثابت می‌کند منافقین بر علیه امت اسلام توطع کردند، و نمونه آن امروزه هم مشاهده می‌شود و بسیاری از مجاهدین در فلسطین و چچن و غیره تنها به خاطر دسیسه‌های این منافقان گرفتار و نیروی کافران دشمنان شده‌اند.
9- ترک دادخواهی از خدا و رسولش، "ألم تر إلی الذین یزعمون أنهم آمنوا بما أنزل إلیک و ما أنزل من قبلک ..." نساء/60و63 (ای پیامبر) آیا تعجب نمی‌کنی از کسانی که می‌گویند آنان بدانچه بر تو نازل شده و بر آنچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند، می‌خواهی داوری را به پیش طاغوت ببرند و حال آنکه بدیشان فرمان داده شده‌است که به طاغوت ایمان نداشته باشند. و اهریمن می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه کند. و زمانی که بدیشان گفته شود: به سوی چیزی بیایید. که خداوند آن را نازل کرده‌است و به سوی پیغبر روی آورید منافقان راخواهی دید که سخت به تو پشت می‌کنند،‌ اما چگونه است که چون به سبب اعمالشان بدانان برسد پیش تو می‌آیند و به خدا سوگند می‌خورند که مقصودی جز خیرخواهی نداشته‌ایم، آنان کسانیند که خدا می‌داند در دلهایشان چیست؟ پس از ایشان کناره‌گیری کن و اندرزشان بده و با گفتار رسایی که به درونشان رسوخ کند با آنان سخن بگوی"
اینچنین است حال منافقان، آنها در هر حال حکم خدا و رسولش را نمی‌پذیرند و نفاقشان فاش می‌شود، آنها عذرهای دروغین و ساختگی می‌آورند و رای تبرئه خود سوگند بسیار ادا می‌کنند، می‌گویند: ما نمی‌خواهیم با احکام رسول مخالفت کنیم و مرادمان تنها صلح و سازش است و احسان نیکی را برای دو گروه درگیر و متخاصم خواهانیم. و عجب آن است که اگز حکمی را موافق مصالح خود می‌دیدند آن را می‌پذیزفتند و اگر این حکم بر علیه آنان می‌بود از آن رویگردان می‌شدند، همانطور که خدا به آن خبر داده است و می‌فرماید:
"و یقول آمنا بالله و بالرسول و أطعمنا ثم یتولی فریق منهم من بعد ذلک..." نور/47-50
و (منافقان) می‌گویند: به خدا و پیامبر ایمان داریم و (از اوامرشان) اطاعت می‌کنیم، اما پس از این اداعا گروهی از ایشان روی‌گردان می‌شوند و آنان در حقیقت مؤمن نیستند هنگامی‌که ایشام به سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده می‌شوند تا در میانشان داوری کند، بعضی از آنان رویگردان می‌شوند ولی اگر حق داشته باشند با نهایت تسلیم به سوی او می‌آیند. آیا در دلهایشان بیماری است یا (در حقانیت قرآن) شک دارند یا می‌ترسند خدا و پیغبمرش بر آنان ستم کند؟ بلکه خودشان ستمگرند"
10- و از دیگر صفا پلیدشان اتهام وارد کردن به مؤمنان و تشکیک در نیت مؤمنان تشکیک در نیت مؤمنان مشتاق است. "الذین یلمذون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات و الذین لایجدون ألاجهدهم ..."توبه/79
" کسانی که مؤمنان را که مشتاقانه بیش از اندازه به خیرات و صدقات می‌پردازند و مؤمنان را که به کمک‌های مختصری دست می‌یازند مورد تمسخر قرار می‌دهند، خداوند ایشان را مورد تمسخر قرار می‌دهد و عذاب بسیار دردناکی خواهد داشت"
آن حقیقت اخلاص را درک نکرده‌اند و عبودیت خدا در دلهایشان تحقق نیافته است، به همین خاطر گمان می‌برند که مؤمنان همچون منافقانند و فقط غرض دنیوی عبادتی را به جای می‌آورند، و به گمان باطل خود هنرمند زنی که توجه کند جان میلونها نفر را می‌گیرد، و مجاهدان افرادی هستند که در زندگی شکست خورده‌اند به همین خاطر خودکشی را برگزیده‌اند...
و در پایان گفتارمان در مورد نفاق می‌خواهیم بگوئیم که این چیزهایی که ذکر کردیم تنها قطره‌ای از دریای صفات پلید آن‌هاست و چه بسا حالات دیگری از آنان که پیش ماست.
خداوند ما و شما را از نفاق بپرهیزد، و شر منافقین را از سر مسلمانان بردارد.