نشست نقد و بررسی کتاب «وهابیت و خشونتگرایی اسلامی از منظر جامعهشناسی» نوشتهی «سید جواد میری» ۵دیماه جاری به همّت گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی برگزار شد.
به گزارش اصلاحوب، در ابتدای این نشست، دکتر میری نویسندهی این اثر و عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفت: «در خصوص وهابیت و خشونتگرایی سه رویکرد وجود دارد؛ رویکرد اول این است که وهابیت شرّ کامل و ما مظهر خیر مطلقیم و خیر و شر نمیتوانند با هم تعامل و دیالوگ داشته باشند. رویکرد دوم این است که وهابیت را به یک رویکرد و رشته سیاسی تقلیل دهیم. رویکرد سوم هم این است که رویکرد جامعهشناسانه به موضوع داشته باشیم و ببینیم که در چه جوامعی وهابیت غالب است و ذایقهی آنها چیست و سؤالاتی از این قبیل.»
وی در ادامهی سخنان خود گفت: «به عقیدهی من، ما تصویر درستی از وهابیت و جامعهی وهابی نداریم؛ البته این گفتهی من به معنای مشروعیّتدادن به وهابیها نیست، ولی مشکل اصلی ما این است که از پشت میز بلند نمیشویم و آنها را از نزدیک نمیبینیم؛ به بیان دیگر نگاه درست و مبتنی بر واقعیت به آنها نداریم و اغلبِ رویکردهای ما احساسی و احتمالی است.»
دکتر بیژن عبدالکریمی عضو هیأتعلمی دانشگاه آزاد تهران شمال، بهعنوان یکی از منتقدان این جلسه که بیشتر به نکات مثبت اثر پرداخت، گفت: «در ابتدا لازم است بگویم که ذهن بنده دربارهی جریان وهابیت و خشونتگرایی اسلامی خیلی گیج و گنگ است و واقعاً هنوز که هنوز است نمیدانم که چه میشود پدیدهای مثل داعش ظهور پیدا میکند. از این جهات کتاب آقای میری خوب است که مسأله را برای من روشن میکند و موضوع وهابیت را بسیار مستقیم، واضح، صادقانه و صمیمانه و از یک موضع مهربانانه و نه اپوزیسیون مطرح میکند.»
وی ادامه داد: «در کتاب میری بصیرتهایی است که به ما در فهم موانع سترگی کمک و تا حد زیادی چشمان ما را باز میکند. در واقع این کتاب از ما میخواهد که مسایل وهابیت را از پشت لایههای تئولوژیک بیرون بیاوریم و دربارهی آن طرح پرسش کنیم. میری در این کتاب میپرسد که ما چه تلقّیای از سوژهی مسلمانان در جهان کنونی داریم؟ او از قدرت سیاسی و حوزههای علمیه میپرسد که سوژهی مسلمانان چگونه چیزی باید باشد؟»
وی در ادامه با اشاره به اینکه اسلامی که در کشور ماست فاقد هرگونه مبانی حکمی لازم است، تصریح کرد: «چون اسلام فعلی در کشور فاقد مبانی حکمی است نمیدانیم چه انتظاری باید از مسلمانان داشته باشیم. به هیچ وجه نباید خشونتگرایی را زاییدهی بلاهت بدانیم بلکه باید به آن نگاه جامعهشناسانه و کاملاً جدی داشته باشیم. میری هم در کتاب تأکید میکند که وهابیت یک مسألهی سطحی و گذرا نیست بلکه ریشههای عمیقی دارد که باید به رسمیت شناخته شود. اینکه تصور داشته باشیم با مسایل نظامی میتوانیم مشکل وهابیت را حل کنیم یک خیال خام است. میری در کتابش ارجاع خوبی هم به کتاب «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» داده است.»
وی همچنین افزود: «من با میری همدل و همنظرم که سنت تفکر معنوی در ایران بسیار قویتر از سایر کشورهاست ولی با این حال چرا تحجّرگرایی و ظاهرگرایی در جامعهی ما آنقدر صدایش بلند است؟ چرا با وجود اینها، جریانهای معنوی ما گم و مدفون شدهاند؟ ما با بازگشت به فهم حکمی و عقلانی و سنت تاریخی میتوانیم تا حدی رگههای این تحجرگرایی را بخشکانیم.»
وی در پایان اضافه کرد: «بنده با دو نظر از نظرات دکتر میری مخالفم؛ اول اینکه به عقیدهی ایشان با تکیه بر تفکر شیعی میتوانیم مناسبات فرهنگی و ژئوپولتیک با اطرافمان برقرار کنیم؛ که بهنظر من اصلاً اینطور نیست. نکته دیگر هم اینکه به عقیدهی ایشان با گستردگی پایگاه روحانیون میتوان نوعی پایگاه فرهنگی و قدرت ایجاد کرد ولی بهنظر من اینطور نیست و ما باید به فکر پایگاههای دیگری نیز باشیم.»
منتقد بعدی این نشست، دکتر حسن محدثی، عضو هیأتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، در ابتدای سخنان خود گفت: «بنده در نقدهایم به این کتاب به نقدهای صوری نمیپردازم جز اینکه این اثر یکمنبعی و اغلب ارجاعات آن به یک کتاب است. احساس کلی من در سراسر کتاب این است که با یک دانای کل مواجهم و خب این من را اذیت میکند. ضمن اینکه این دانای کل در خیلی مواقع یکسری ادعاهایی را بدون توضیح، سند و شواهد مطرح میکند و جلو میرود. البته این اعتمادبهنفس و دانایکل بودن، هم خوب است، هم بد؛ خوب از این جهت که اثر مقلّدانه نیست و نویسنده برای خودش صاحبنظر است ولی در بعضی مواقع هم منفی و مخرّب است. آقای میری در بخشهای مختلف کتاب بر لزوم کار عالمانه و محقّقانه عربستانشناسی و شیعهشناسی تأکید میکند که نکتهی مهم و قابل بحثی است.»
وی همچنین افزود: «همچنین در کتاب نوعی وهابیتهراسی مفید میبینیم، به عبارت دیگر، میری در کتاب از نوعی وهابیت حرف میزند که میتواند در آینده مشکلساز باشد. نتیجهی مفیدش اینکه ما باید وهابیت را جدی بگیریم و به آن اهمیت دهیم.»
وی در بخش دیگری از انتقاداتش، به بخشهایی از کتاب اشاره کرد و توضیح داد: «متأسفانه نویسنده در کتاب نوعی سوگیری به نفع تشیّع و ایرانیها داشته است و البته برخی از نظراتش هم حاکی از نوعی سوگیری منفی نسبت به وهابیت است. بهعنوان مثال، آقای میری مذهب تشیع را یکی از پاکترین مذاهب جهان معرفی کرده ولی برای ادعای به این بزرگی هیچ سند و مدرکی ارایه نداده است. این درحالی است که چنین بحثهایی باید بیشتر علمی باشد تا عقیدتی و نویسنده نباید ایرانیّت و یا دین و مذهب خود را دخالت دهد چون وظیفهی محقق، یافتن حقیقت است.»
وی ادامه داد: «نکتهای که وجود دارد این است که هم ایران، هم عربستان، هر دو جزء جوامع قدسی واکنشی هستند و اینگونه جوامع نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند؛ چون هرکدامشان برای خود تقدّسی قایل هستند و همدیگر را نفی میکنند.»
وی در پایان گفت: «به عقیدهی من علمای شیعه و سنّی باید تفسیرهای عامگرایانه و انسانی از اسلام را از سر انسانها وا کنند و هر دو گروه نیز پتانسیل مخرّب موجود در فرقهی خود را مورد بازبینی قرار دهند. تا زمانی که هرکدام از این گروهها انبوهی از مقدّسات برای خود دارند و جرأت نقد آن را هم ندارند، آیندهی جهان اسلام در چمبرهی مرزهای خونی و جنگهای غیرانسانی باقی میماند. نکتهی جالب اینکه خیلی از افراد بزرگ و مقدس این دو نحله خودشان با هم مشکل نداشتند و حتی با هم مراوده و ارتباط داشتند ولی برای ما اینگونه نیست.»
نظرات