تغییر و تحوّلات اجتماعی در جامعهی ما چنان سریع و ناگهانی در حال وقوع است که بسیاری از اندیشمندان و جامعهپژوهان را به حیرت وا داشته است. تحوّلات اجتماعی در رفتار، گفتار، پندار و خلق و خوی مردم تأثیر شگرفی بر جای گذاشته است و بالعکس، تغییرات در رفتار و منش شهروندان باعث تحوّلات عمیق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی در جامعه گردیده است. این تغییرات باعث تحوّلات بسیاری در قانونگذاری، سیاست، اقتصاد و امنیت اجتماعی شده است.
در یک قرن اخیر با رسیدن زیرساختهای آب، برق، بهداشت، ارتباطات، رسانهها به شهرها و روستاهای دوردست و ورود علوم و فنون، صنایع، مواصلات شهری و گسترش شهرنشینی و پیدایی نسلهایی جوان و پویا که اکثریت جمعیت جامعه را دارند از مجموعه فاکتورهای تحوّلگرایی و تغییرپذیری در جامعه است.
چگونه نسلی بوجود آمده؟
خورد و خوراک، دید و بازدید، شغل و اشتغال، سیر و سیاحت، پوشش و پوشاک، فضایهای فعالیت مجازی و حقیقی، رسانهها، نحوهی تفکر و تشکّل و... و بسیاری از هنجارهای دیگر در جامعهی امروزی تغییر پیدا کرده است.
این یک واقعیت است که هر بیست سال نسلی جدید و جوان، با افکاری دگر، منشها و خویهای متکثر و درکل خواستهها و خواهشهای دیگری به سرمایهی اجتماعی ما اضافه شده به قولی نیمهی عمر اجتماعی ما بالاتر رفته است.
باید بپذیریم نسل جدید مثل ما اندیشه نمیکنند، مثل ما کار و فعالیت نمیکنند، مثل ما دید و بازدید ندارند، تمایلات و تناسباتشان متفاوت است. به هر حال این نسل سرمایهی اجتماعی ماست؛ پس بسترهای مناسب و متناسب را برای پویایی و مشارکت هرچه مؤثرتر آن فراهم شود و از این سرمایهی ملی (نسل پویا و جوان) در جهت تعالی و تکامل اجتماعی بهره برده شود.
متأسفانه تجربهی تلخی از مقابله و طرد نسلهای جوان در دهههای گذشته در جامعه داریم.
این نسل آزادیهای وسیعتری مطالبه میکند مشارکت بیشتری در امور سیاسی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه میطلبد. برای رسیدن به حق و حقوق قانونی خود، دنبال متناسبسازی قوانین و تغییرات اساسی در ساختار سیاسی اجتماعی و فرهنگی در قدرت است.
بدون تردید تغییرات در تغذیه، پوشاک، ورزش، اشتغال و... نسبت به پنجاه سال پیش کاملاً متفاوت شده، پس باید تغییرات نسلی از تهدید به فرصت تبدیل کرد نه اینکه برای مقابله با آن نقشه کشید.
نسل متحوّل را چگونه درک کنیم؟
۱. ابتدا باید متفاوت بودن این نسل را نسبت به نسل خودمان قبول داشته باشیم.
۲. به دغدغههای مادّی و معنوی نسل جدید توجّه داشته و جهت فراهم کردن توشه، برای مسیر مترقّی همراهی نماییم.
۳. به دلیل دگراندیشی و دگرفهمی نسل جدید، از برخورد غیر منطقی و غیر اصولی و تنفّرآمیز پرهیز نماییم.
۴. تلاش نکنیم که قرائت و شیوهی اندیشیدن این نسل را به مسیر تفکر و قرائت خودمان نزدیک کنیم، بلکه فقط به عنوان ناظر، مسیرشان را نظاره کرده و اگر احساس کردیم که در مسیر به خطا و خطر رفتند آنها را مهربانانه راهنمایی کنیم. تجربهی پیران، چراغ راه جوانان است.
۵. در هر حال از برخورد خشک و خشن بهدلیل عدم قبول قرائت ما پرهیز شود؛ چه بسا که خیر و برکت و رحمت در خوانش آنها باشد.
۶. در برخی از خانوادههای دیندار دیده شده که برخورد والدین با فرزندان بر مبنای کافر و مؤمن نمودن بوده که چنین برخوردی بنیان خانواده را نابود و از هم میپاشاند که البته و به هیچ عنوان مقصود شارع چنین نبوده است.
۷. از بیتفاوت بودن و بیاهمیت نشان دادن و ندیدن و انکار نسل جدید پرهیز شود. بدون شک این نسل پویاتر و دردمندتر از نسلهای پیشتر بوده و در جهت تغییر و بهبود اوضاع، شجاعانهتر تصمیم میگیرد.
۸. بهتر و مفیدتر آن است که حکمرانان و قانونگذاران اجتماعی هر بیست سال با توجه به تغییرات نسلی نسبت به تغییر و اصلاحگری قوانین ساختاری و مدنی اقدام کنند نه اینکه پیران نسلهای پیشین، برای جوانان نسخهپیچی کنند و همه را وادار به قبول نسخهی فرسودهی خویش نمایند.
نظرات