معنی و مفهوم شورا
شورا (به ضم اول و فتح را) کلمه عربی بوده و به معنای مشورت کردن است. شورا که از واژه (شور[١]) گرفته شده است به معانی متعدد و مفاهیم مختلف بکار رفته است.
از نظر اصطلاحی، شورا به معنای اظهار نظر خواستن از دیگران و دخالت دادن آنها نسبت به یک امر و پرهیز از تک روی و استبداد رأی میباشد[٢].
در اصطلاح علوم سیاسی، حقوقی و اجتماعی (شورا) عبارت است از: نظرخواهی از یک یا چند نفر، به منظور دسترسی به رأی صایب و درست[٣].
به نظر ما شورا را میتوان بصورت خلاصه و به شرح ذیل تعریف نمود:
شورا عبارت است از نظرخواهی و خواستن رأی دیگران، در مورد موضوع مشخص، به منظور رسیدن به رأی صواب و یا نزدیک به صواب.
منظور از شورا یکی از این سه امر میتواند باشد[٤]:
الف- شورای همه مسلمانان.
ب- شورای منتخبین مسلمانان.
ج- شورای گروه خاصی از مسلمانان، مثل شورای اهل حل و عقد، شورای فقهاء و... .
از منظر اصطلاح شناسی (ترمینولوژی) حقوقی، شورا در اصطلاحات زیر بکار رفته است:
الف- به معنی مجلس شورای ملی.
ب- به معنی هیأتی که صلاحیت شور و گرفتن تصمیم نسبت به امر یا اموری را دارا باشند[٥].
لفظ شورا به صورت عموم نشان دهنده و بیان کننده دو مفهوم عمده میباشد؛ استعمال این لفظ در این کتاب و سایر کتب و نوشتهها، غیر از این مفاهیم، مفهوم دیگری را متبادر نمیسازد. مفاهیم مذکور عبارتاند از:
الف- شورا به مفهوم عمل شور (= مشوره نمودن و نظر خواهی)
شورا در این مفهوم، عملی است پسندیده، شیوهای است مطلوب و اصلی است از اصول اساسی و پذیرفته شده در جامعه و دولت (به خصوص جامعه و دولت اسلامی).
ب- شورا به مفهوم نهاد شورا.
شورا در این مفهوم، مرادف مجلس شورا بوده و نهاد مخصوصی است برای اجرای عمل شور، مشورت و رایزنی.
فواید شورا و اهمیت آن
تأکید دین مقدس اسلام به شورا و این که آن را اصلی از اصول اساسی در دولت اسلامی قلمداد نموده است، بدانجهت میباشد که شورا و نظرخواهی دارای اهمیت و فواید حیاتی بوده و از مزایای ارزشمندی برخوردار است. اینک در ذیل به طور خلاصه، به اهمیت و فواید شورا اشاره مینماییم:
1- دریافت رأی صواب و مفید؛ شورا و مشورت باعث دریافت رأی صواب و معقول میشود زیرا در اثر شورا و رایزنی، آراء و نظریات متعدد و مختلفی از طرف اهل شورا (مستشاران) ارائه میگردد؛ و افکار و عقول مختلف در پهلوی هم قرار میگیرد، تمام این نظریات و آراء، کامل و عاری از نقص نبوده، بلکه هریک از آنها مزایا و نواقص خود را دارد. این شورا است که سبب میشود تا بعد از بحث و تبادل نظر، از میان همه نظریات، رأی دارای بیشترین مزیت و صواب و یا نزدیک به صواب انتخاب گردد.
2- فراهم ساختن رضایت و پذیرش همگانی؛ شورا و مشورت باعث خشنودی مستشاران (اعضای شورا) و افراد جامعه میگردد؛ و رضایت خاطر آنها را فراهم میسازد، زیرا شورا و مشورت با امت و یا نمایندگانشان، در حقیقت ارج گذاشتن، اعتماد نمودن و اهمیت دادن به آراء و نظریات امت مسلمه میباشد؛ و باعث میگردد تا آنها خود را عضو جامعه و دولت اسلامی بدانند، دولت و حکومت را متعلق به خود بدانند و بدین ترتیب به تصامیم و برنامههای دولت که مبتنی بر شورا و رایزنی است، رضایت داشته باشند.
به همین گونه، شورا و نظرخواهی زمینه پذیرش تصامیم، برنامهها و احکام سلطانیه[٦] را در جامعه فراهم نموده و باعث میشود مردم بیشتر و بهتر و با رضایت خاطر، به قوانین و مقررات عمل نمایند.
در میان گذاشتن مسائل و مشکلات با مردم - دست کم - این فایده را دارد که پس از اتخاذ تصمیم، موافقان میگویند: این رأی خود ماست؛ ماییم که تصمیم میگیریم. اما مخالفان میگویند: به هر حال تصمیم گیری مستبدانه نیست، بلکه بسیاری از افراد جامعه با این قانون (تصمیم) موافقند. همچنین خواهند گفت: ما نیز اگر چه مخالف آنیم، در عمل موافقت میکنیم تا جامعه دچار هرج و مرج نشود[٧].
قابل ذکر است که شورا و نظر خواهی حتی از مخالفان و در میان نهادن موضوعات متعلق به سرنوشت آنها با ایشان، سبب جلب رضایت و کاهش مخالفت آنها میگردد؛ و حتی ممكن است باعث آن شود که از مخالفت دست برداشته و در صف دوستان و حامیان قرار گیرند.
3- تأمین همکاری و مشارکت عمومی؛ مشارکت و همکاری عمومی تأمین نمیگردد، مگر به وسیله شورا و مشورت. زیرا شورا یگانه راه برای احقاق حقوق سیاسی امت مسلمه است، با شورا اشتراک در اتخاذ تصامیم و مسایل مربوط به دولت و شئون عمومی صورت میگیرد. از سوی دیگر، شورا باعث میشود تا مردم در تطبیق و تعمیل تصامیم، راهبردها و برنامههای مربوط به امور عمومی با دولت مساعدت و همکاری نمایند، این تشریک مساعی و همکاری در حقیقت، نتیجه اهمیت دادن و ارج گذاشتن دولت به آراء و نظریات مردم (امت) میباشد.
4- جلوگیری از انحراف و استبداد؛ قدرت و توانایی با دلربایی و فریبندگیای که دارد، بسا اوقات باعث میشود تا حکومت را به سوی استبداد و مطلقیت سوق داده و سبب آن گردد که، رئیس دولت به جای اتباع از شریعت و تلاش برای گسترش عدالت، به پیروی از خواهشات نفسانی، ظلم و ستم پیشه نموده و از راه حق منحرف شود؛ زیرا بینیازی باعث عصیان و سرکشی شده[٨] و استبداد را بار میآورد؛ ولی وجود شورا و نهادهای شورایی از انحراف و استبداد جلوگیری و یا حد اقل از میزان آن میکاهد.
5- رهایی از ملامتی و پشیمانی؛ اتخاذ تصامیم بر اساس شورا و مشورت باعث میگردد تا مسئولیت میان رئیس دولت و اهل شورا (مردم و یا نمایندگانشان) تقسیم شود. در صورتی كه نتایج مثبت به بار نیاورد و یا هم تصمیم اتخاذ شده نادرست باشد، ملامتی تنها متوجه یک شخص بالخصوص یعنی رئیس دولت نمیشود، پس مسئولیت و ملامت كمتری متوجه او میگردد؛ زیرا او تصمیم خویش را پس از مشورت با اهل رأی اتخاذ نموده است. در حالی كه اگر رئیس دولت بدون مراجعه به شورا تصمیمی اتخاذ نماید و نتیجه آن منفی باشد، مورد انتقاد و ملامت مردم و امت اسلامی قرار میگیرد. همچنان شورا باعث میشود تا رئیس دولت از پشیمانی رهایی یافته و از عملكرد خویش نادم نشود؛ زیرا، اگر رئیس دولت تصمیمی را بدون مشورت و رایزنی اتخاذ نموده و نتیجه مطلوب را بدست نیاورد، درین صورت پشیمان میشود كه چرا مشورت نكردم و یا مشورت مردم و اهل رأی را نپذیرفتم؛ در حالی كه اتخاذ تصمیم بر اساس شورا و رایزنی از این ندامت جلوگیری مینماید.
6- ایجاد تحرک و شکوفایی استعدادها؛ شورا تحرک و فعالیت را در جامعه ایجاد و سرعت میبخشد؛ و بدین ترتیب باعث میشود تا استعدادها شکوفا شود، زیرا شورا این اعتقاد را برای افراد جامعه بوجود میآورد كه آراء و نظریات آنها اهمیت داشته و به آن ارج گذاشته میشود. ایجاد این چنین باور و عقیده در جامعه، هر نوع بیمیلی و انزوا طلبی را از بین برده و تحرک و جوش و خروش را در میان مردم ایجاد میكند. از آنجایی كه این امر (دادن اجازه اظهار نظر و دخالت در شئون عمومی به مردم و بدین ترتیب ایجاد تحرک در جامعه) باعث میگردد مردم و بالخصوص اهل شورا در پی آن شوند تا بهترین و منطقیترین نظر را ارائه دهند؛ و تلاش نمایند راهها و روشهای مناسبی را برای حل معضلات و مسایل سیاسی، اجتماعی و... پیشنهاد نمایند. پس میتوان گفت: شورا تأثیر مهمی در عرصه رشد و شکوفایی استعدادها در جامعه داشته و به وسیله آن، زمینه تبارز استعدادها مساعد میگردد.
- و بالآخره، شورا و نظر خواهی، فرمانی الهی، سنت نبوی و خلفای راشدین، صفت مؤمنین و اصلی از اصول اساسی دولت اسلامی میباشد؛ اجرا و پابندی به آن، در حقیقت اطاعت و اجرای فرمان الهی، پیروی از سنت نبوی و خلفای راشده است. این پیروی و اطاعت، باعث رحمت و بركت شده و سعادت دنیوی و اخروی را نصیب مسلمین خواهد ساخت. (انشاء الله)
در هر حال، شورا زمانی نتایج عالی و درخشان را ببار میآورد كه به یک سلسله اوصاف و شرایط، متصف و مشروط باشد. برخی از این اوصاف و شرایط بطور خلاصه عبارتاند از:
1- شورا با اهل آن صورت گیرد؛ برای اینكه نتایج شورا مفید و مثمر ثمر واقع شود، باید با اهل رأی و نظر مشورت صورت گرفته و از ایشان نظرخواهی شود. اهل شورا از نظر دین مقدس اسلام، باید دارای اوصاف و شرایطی باشند كه بعداً آن را تذكر خواهیم داد. در این مبحث به همین حد اكتفاء میكنیم كه: شورا باید با اهل آن صورت گیرد؛ و نباید با اشخاص و افراد نا اهل (جاهل، ظالم، حسود، مغرض، بخیل، ترسو و...) صورت گیرد، زیرا شورا با ایشان نه تنها نتایج مثبتی به بار نمیآورد، بلكه نتایج منفی، مضر و زیان آور را به بار خواهد آورد.
2- مساوات میان اهل شورا و آرایشان رعایت شود؛ رعایت مساوات میان اهل شورا و در نظر داشت تساوی میان آرای آنها، باعث دلگرمی اهل شورا میگردد، اخوت و محبت را میان آنها بوجود آورده، كینه و بدبینی را از بین برده و بدین ترتیب، راه را برای رسیدن به نتیجه مطلوب (رأی صواب و یا قرین به صواب) هموار میسازد.
3- شورا در موضوعی صورت گیرد كه قابلیت شورا را داشته باشد؛ شورا در مواردی صورت گیرد كه شورا در آن زمینه جواز داشته باشد؛ یعنی حكمی صریح و واضح شرعی در آن مورد وجود نداشته باشد (این موضوع را بعداً بطورمفصل تذكر خواهیم داد). در مواردی كه حكم شرع واضح باشد، در آن موارد مشورت لزومی ندارد، مگر برای نحوه تطبیق آن، یا زمان تطبیق آن، یا مكان و روش آن[٩].
برای ثمر بخشی و مؤثریت هرچه بیشتر شورا، شروط دیگری همچون: دادن آزادی به اهل شورا در اظهار رأی، اداره شورا به نحو درست، رعایت آداب و نزاكتهای تدویر شورا و ... نیز از اهمیت خاصی برخورداراند.
مبادی شورا در اسلام
اساسات و مبادی شورا در آیات قرآنی، گفتار و كردار پیامبر اكرم ج و سخنان و عملكردهای خلفای راشدین(رضی الله تعالی عنهم) به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل و به ترتیب به ذكر برخی از آنها میپردازیم:
الف- شورا در قرآن کریم
در قرآنكریم از شورا و مشورت در موارد مختلفی سخن گفته شده؛ و از آن به عنوان عمل مبارک و پسندیده یاد گردیده است. چنانکه در سوره بقره، ضمن شرح داستان آفرینش و پیدایش انسان، به مشورت و نظرخواهی الله متعالأ از فرشتگان در مورد خلقت آدم اشاره شده است:
﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ قَالُوٓاْ أَتَجۡعَلُ فِيهَا مَن يُفۡسِدُ فِيهَا وَيَسۡفِكُ ٱلدِّمَآءَ وَنَحۡنُ نُسَبِّحُ بِحَمۡدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَۖ قَالَ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾ [البقرة: 30]
«و (بیاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد. گفتند: آیا کسی را در آن قرار میدهی که در آن فساد و خونریزی کند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا میآوریم و تو را تقدیس میکنیم. پروردگار فرمود: یقیناً من میدانم آنچه را که شما نمیدانید».
طوریكه از آیه فوق بر میآید، خداوند متعالأ با آنكه علم مطلق و كامل دارد و نیازی به مشورت دیگران برای تكمیل معلومات خویش ندارد، مع ذلک بطور بلاكیف با فرشتگان در امر آفرینش انسان مشورت نموده و نظر آنها را در این زمینه جویا میشود، تا باشد این عمل نیكو و مبارک در میان نسل بشر، مروج و مورد عنایت قرار گیرد.
در جای دیگری از قرآنكریم، خداوند متعالأ به پیامبر اكرم ج دستور میدهد در کارها با یاران خویش مشوره نماید:
﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَوَكِّلِينَ١٥٩﴾ [آل عمران: 159]
ترجمه: «پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرم خو (و مهربان) شدی، و اگر تند خو و سخت دل بودی، قطعا از اطراف تو پراکنده میشدند، پس از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاه که تصمیم گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکل کنندگان را دوست میدارد».
در این آیه مباركه، كلمه "امر" به شكل "الامر" آمده است كه معرف "ال" یا "الف" و "لام" از نگاه قواعد ادبی، عمومیت را میرساند، یعنی شورا مربوط به یک و یا چند مورد نمیگردد، بلكه در تمام مسایل كه در مورد آن نص صریحی وجود نداشته و به سرنوشت و حیات مسلمین تعلق داشته باشد، مشورت كردن و نظرخواهی از اهل رأی در آن زمینه جواز دارد. زیرا، اتخاذ تصامیم درست و عادلانه، بالخصوص در مسایلی كه به منافع و مصالح عموم مسلمانان تعلق داشته باشد، واجب است و دستیابی به حق و عدالت، بدون مشورت ممكن نیست. پس بر اساس قاعده (مَا لَا يَتِمُّ الْوَاجِبُ إلَّا بِهِ فَهُوَ وَاجِبٌ= هر آنچه که واجب جز بدان کامل نشود، آن نیز واجب است)، شورا نیز واجب میباشد.
در مورد مشروعیت شورا، قرآنكریم موضعی روشن دارد. اهمیت آن در قرآن كریم به حدی است كه حتی نام یكی از سورههای این كتاب آسمانی، (شورا) است. در این سوره خداوند متعالأ شورا و مشوره را یكی از خصایص و خصایل نیكوی امت مسلمه شمرده است:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣٨﴾ [الشورى: 38]
ترجمه: «و کسانیکه (دعوت) پروردگارشان را اجابت کردند، و نماز را بر پا میدارند، و کارهایشان بین آنان به (صورت) مشورت است، و از آنچه به آنها روزی دادهایم. (در راه الله) انفاق میکنند».
برخی دیگر از آیات قرآن كریم نیز به شورا و مشورت و این كه بعضی از اشخاص با اطرافیان خود در امور و شئون مختلف مشورت میكردهاند، اشاره دارد. به گونه مثال، در داستان حضرت موسی÷ میخوانیم كه وقتی یكی از پیروان حضرت موسی÷ با یكی از دشمنان آن نبی الله دعوا و نزاع كرد و پیرو آن حضرت÷ از وی كمک خواست، حضرت موسی÷ به طرفداری از وی، مشتی به سینه دشمن زد، هر چند قصد كشتن وی را نداشت، آن شخص بر اثر ضربت مشت آن حضرت÷ فوت نمود... . زمانی كه خبر قتل آن شخص بدست حضرت موسی÷ انتشار یافت و به فرعون رسید، فرعون با درباریانش درین مورد به مشوره پرداخت:
﴿وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ يَأۡتَمِرُونَ بِكَ لِيَقۡتُلُوكَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّي لَكَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ٢٠﴾ [القصص: 20]
ترجمه: «و (در این هنگام) مردی از دورترین نقطه شهر شتابان آمد (و) گفت: ای موسی! همانا بزرگان (و اشراف قوم) دربارۀ تو مشورت میکنند؛ تا تو را بکشند، پس بیدرنگ (از شهر) بیرون شو، بیتردید من از خیر خواهان تو هستم».
طوریكه از آیه فوق بر میآید، فرعون با آنكه دعوای خدایی داشت و (أنَا رَبُّكُمُ الأعْلى)[١٠] میگفت، با آن وجود باز هم به شورا و مشورت رو آورده و خود را بینیاز از آن نمیدید. این امر نشان دهنده اهمیت و نیاز بشر به شورا است.
در جای دیگری، قرآن كریم از نامه سلیمان÷ به بلقیس ملكه سباء یاد آوری نموده و واكنش ملكه سباء را در برابر نامه آن حضرت÷ چنین بیان میكند:
﴿قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّيٓ أُلۡقِيَ إِلَيَّ كِتَٰبٞ كَرِيمٌ٢٩ إِنَّهُۥ مِن سُلَيۡمَٰنَ وَإِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٣٠ أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَيَّ وَأۡتُونِي مُسۡلِمِينَ٣١ قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِي فِيٓ أَمۡرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ٣٢﴾ [النمل: 29-32]
ترجمه: «(ملکه سبا) گفت: ای بزرگان، به راستی نامۀ پر ارزشی به سوی من افکنده شده! همانا آن (نامه) از سلیمان است، و چنین است: به نام الله بخشندۀ مهربان.(30) بر من برتری مجویید، و تسلیم شده نزد من بیایید. (ملکه) گفت: ای بزرگان، در کار من رأی دهید، که من هیچ کار مهمی را بدون حضور (و مشورت) شما تصمیم نگرفتهام (و انجام ندادهام)».
در سوره "طه" به صورت ضمنی به موضوع شورا اشاره شده است. آنجایی كه حضرت موسی÷ از خداوندأ میخواهد:
﴿وَٱجۡعَل لِّي وَزِيرٗا مِّنۡ أَهۡلِي٢٩ هَٰرُونَ أَخِي٣٠ ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِي٣١ وَأَشۡرِكۡهُ فِيٓ أَمۡرِي٣٢﴾ [طه: 29-32]
یعنی: «و برای من (یاور و) وزیری از خاندانم قرار ده. برادرم هارون را. به (وسیله) او پشت مرا محکم کن. و او را در کار (رسالت) من شریک ساز».
آيات فوق نشان میدهد كه موسی÷ با آنكه پيامبر بود، از خداوندأ میخواهد هارون برادرش را همكار وی سازد تا با همكاری، هماهنگی و با تفاهم و مشوره با یكدیگر امور را به پیش ببرند.
همچنان در جای دیگری از قرآن كریم به مشورت میان زن و شوهر در امور مربوط به زندگی مشترکشان چنین تأكید شده است:
﴿وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ يُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَيۡنِ كَامِلَيۡنِۖ لِمَنۡ أَرَادَ أَن يُتِمَّ ٱلرَّضَاعَةَۚ وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَكِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ لَا تُكَلَّفُ نَفۡسٌ إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَا تُضَآرَّ وَٰلِدَةُۢ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوۡلُودٞ لَّهُۥ بِوَلَدِهِۦۚ وَعَلَى ٱلۡوَارِثِ مِثۡلُ ذَٰلِكَۗ فَإِنۡ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٖ مِّنۡهُمَا وَتَشَاوُرٖ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِمَاۗ وَإِنۡ أَرَدتُّمۡ أَن تَسۡتَرۡضِعُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُمۡ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا سَلَّمۡتُم مَّآ ءَاتَيۡتُم بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ٢٣٣﴾ [البقرة: 233]
ترجمه: «و مادران (باید) فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند. (این دستور) برای کسی است که بخواهد دوران شیر خوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر) لازم است خوراک و پوشاک آنان (= مادران) را بطور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد) هیچ کس جز بهاندازه تواناییاش مکلف نمیشود. نه مادر به خاطر فرزندش و نه پدر به سبب فرزندش باید زیان ببیند. و مانند همین (احکام) بر وارث (نیز) لازم است، پس اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند. (کودک را زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست، و اگر خواستید که برای فرزندان خود دایهای بگیرید، گناهی بر شما نیست؛ به شرط اینکه آنچه را که مقرر کردهاید، بطور شایسته بپردازید. و از الله بترسید، و بدانید که الله به آنچه انجام میدهید؛ بیناست».
به همین گونه، در جای دیگری از قرآن كریم نیز به زن و شوهر سفارش شده تا بعد از مشورت با یكدیگر، در امور مربوط به فرزندانشان تصمیم بگیرند:
﴿فَإِنۡ أَرۡضَعۡنَ لَكُمۡ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأۡتَمِرُواْ بَيۡنَكُم بِمَعۡرُوفٖۖ وَإِن تَعَاسَرۡتُمۡ فَسَتُرۡضِعُ لَهُۥٓ أُخۡرَىٰ٦﴾ [الطلاق: 6]
ترجمه: «پس اگر (فرزندتان را) برای شما شیر میدهند، مزدشان را بپردازید، و (این کار را) به نیکی و با مشورت همدیگر انجام دهید، و اگر به توافق نرسیدید، پس زن دیگری (به درخواست شوهر) او را شیر دهد».
نظرات