امام جمعه روستای بالکان خطبه‌ی جمعه ۱۳ دیماه‌ برابر با اوّل ربیع الاوّل ۱۴۳۵ هجری قمری، را با تبریک و تهنیت ماه ربیع الاوّل، ماه مولود رحمت للعالمین ختم رسل و فخر انبیا و مرسلین حضرت محمد (ص) شروع نمود.

وی ولادت پیامبر را مقارن با دوران ظلمت و تاریکی جهان بیان نمود و در ادامه خاطر نشان نمود زمانی که حضرت محمد به دنیا آمد که دو امپراتوری بزرگ روم و فارس بر جهان حکمفرما بودند. جامعه آن روز جامعه‌ی طبقاتی بود و مردم به دو طبقه‌ی اشراف و درباریان که در اوج رفاه و برخورداری و طبقه‌ی مردم مظلوم و ستمدیده که زندگی را در ‌‌‌نهایت فقر و تنگدستی به سر می‌بردند، تقسیم می‌شدند. طبقه‌ی مرّفه دارای تفرّج‌گاه، ورزشگاه و... بودند و در این اماکن برده‌ها و فقرا را به مسابقه وا می‌داشتند و به تماشای آن‌ها می‌نشستند، چه بسا که کسانی در این مسابقات جان خود را از دست می‌دادند امّا آنچه اهمیّت نداشت جان و زندگی فقرا بود. نظام حاکم بر ایران نیز، ستمگری و ظلم و جهالت و بت پرستی و آتش پرستی را برای مردم به ارمغان داشت. اروپای آن زمان در توحّش زندگی می‌گذراند به طوری که جنگهای طولانی و نسل کشی در میان آن‌ها رایج بود. 

ماموستا خالد در ادامه خاطرنشان نمود: در آن دوران در شبه جزیره‌ی عربستان که زادگاه رسول الله (ص) است زن حرمت و احترامی نداشت و بادیده‌ی حقارت به آن می‌نگریستند آن چنان که وقتی پدری صاحب فرزندی دختر می‌شد به شهادت قرآن که می‌فرماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ»‏ ( ۵۸ نحل) و هنگامی که به یکی از آنان مژده‌ی تولّد دختر داده می‌شد صورتش سیاه می‌گردید و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه می‌شد. و درمیان مردم حضور نمی‌یافت تا مورد طعن و سرزنش قرا نگیرد وی یا می‌بایست خفت و خاری دخترداربودن را قبول کند و یا باید دختر بیچاره را زنده به گور می‌کرد. «وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ. بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ»  (۸ و ۹ تکویر)، درآن روزگار مسأله‌ی نکاح دچار لغزش شده بود. زن را در ازای زن به نکاح همدیگر در می‌آوردند. تعدد زوجات جایز بود، مرد می‌توانست هر اندازه که دلش می‌خواست زن اختیار کند. طلاق حد و مرزی نداشت هر کس می‌توانست زنش را چند بار طلاق و دوباره به همسری انتخاب نماید. پسر بزرگ پس از مرگ پدر می‌توانست با نامادریش ازدواج کند و یا او را برای همیشه ممنوع الازدواج کند. جنگ و غارت، تعدی به حقوق دیگران، عدم تعلّق ارٍث به فرزندان کوچک، شرابخواری و بداخلاقی از افتخارات عرب آن دوره بود هرچند که عرب جاهلیت دارای صفاتی پسندیده از جمله مهمان‌نوازی، وفای به عهد، سخاوت، بخشش، شجاعت و پناه دادن بود. 

خطیب جمعه روستای بالکان در ادامه افزود: پیامبر اسلام در آن اوضاع و احوال در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل سال ۵۷۰ میلادی مشهور به عام الفیل که خداوند در آن سال توسط پرستو‌ها سپاه فیل را نابود نمود، به دنیا آمد، پدرش عبدالله قبل از تولّد و به روایتی در‌‌‌ همان زمان تولد محمد (ص) از دنیا رفت. تا ۵ سالگی دایه‌اش حلیمه‌ی سعدیه ایشان را در صحرا پرورش داد، مادرش آمنه دختر وهب یک سال پس از برگشتن محمد (ص) از صحرا یعنی در ۶ سالگی او، از دنیا رفت از آن پس و تا ۸ سالگی پدر بزرگش عبدالمطلب سرپرستیش را عهده دار شد و پس از مرگ عبدالمطلب عمویش ابوطالب سرپرستی اورا به عهده گرفت. محمد (ص) در دوران نوجوانی و جوانی چوپانی و تجارت نمود. و در همین تجارت‌ها بود که صداقت و امانتداریش برای خدیجه (س) بیش از پیش آشکار‌تر گردید، پس به آن حضرت پیشنهاد ازدواج داد. پیامبر (ص) قبل از بعثت در دو کار مهم شرکت نمود ۱- شرکت آن حضرت در پیمانى به منظور دفاع از مظلومان و ستمدیدگان بود که در تاریخ اسلام به نام «حلف الفضول‏» مشهور است. ۲- حضور و مشارکت آن حضرت در بازسازی و تجدید بنای کعبه. 

ماموستا خالد به علّت کمبود وقت ادامه‌ی زندگی نامه‌ی پیامبر (ص) را به جمعه‌های بعد موکول نمود. ایشان در پایان خطبه‌های این جمعه، احکام اذان و اقامه را برای نمازگزاران به اختصار توضیح داد. 

لازم به ذکر است روستای بالکان در ۷ کیلومتری شهر جوانرود در مسیر شروینه قرار دارد که هر جمعه شاهد حضور عدّه‌ی کثیری از نمازگزاران زن و مرد این شهرستان می‌باشد.