شفیع بهرامیان-روزنامه‌نگار حمله به یک درمانگاه در بندرعباس به ظن نگاهداری چند بیمار کرونایی در آن و به آتش کشاندن این مرکز، حاوی سیگنال‌ها و پیام‌های بسیار خطرناکی است! بفرض صحت خبر نگاهداری و قرنطینه بیماران مشکوک به کرونا در این مرکز، چرا باید عده‌ای از مردم اقدام به آتش زدن آن بکنند! اصولاً کادر پزشکی و بیماران داخل مرکز متعلق به کجا هستند؟ مریخ!؟ اورانوس!؟ آفریقا!؟ آیا همه همشهری و یا هموطن همان حمله‌کنندگان نیستند؟ این درجه از خشم غیرقابل مهار که از ترس و هراس امکان ابتلا به کرونا حاصل شده چه بر سر جامعه‌ای خواهد آورد که برای نجات جان خویش، به شورش کور عمومی و اقدامات خرابکارانه برای پاک کردن صورت مسئله روی بیاورند! در کدام شهر و منطقه‌ی چین کمونیست، مردم نامسلمانش! برای نجات جان خویش راضی به آتش زدن هموطنان بیمار خویش و تخریب امکانات عمومی شده‌اند! این روزها تنها راه مبارزه و مواجهه با این ویروس، همدلی و کنار هم ماندن و در یک کلام انسان بودن و تقویت حس همبستگی ملّی و انسانی است، حداقل از مردم نامسلمان ووهان چین بیاموزیم! بعنوان یک دانشجوی حوزه‌ی علوم اجتماعی احساس خطر می‌کنم نه از کرونا، نه از اپیدمی سریعش، بلکه از تضعیف و یا خدای ناکرده، مرگ حسّ مشترک انسانی و اجتماعی در میان آن تعداد مردمی که اکنون حیات خود را در ممات و مرگ دیگران یافته‌اند! بسیاری از مردم اکنون بشدت ترسیده‌اند، در این روزها مدیریّت ترس و استرس عمومی جامعه بر کنترل و پیشگیری از کرونا ارجعیت دارد! لطفاً بیخیال این مهم‌ترین تهدید این روزهای جامعه‌ی ایرانی نشوییم و سیگنال‌های خطرناک حاصل از این حرکت هیجانی و چند اقدام مشابه دیگر را در سنگباران خودروهای پلاک قم، جدّی بگیریم. اینجاست که باید متخصّصان حوزه‌ی علوم اجتماعی و روان‌شناسی اجتماعی در کنار اساتید حوزه‌ی رسانه، دست به دست هم داده و بدنبال راهکارهای مدیریت و کنترل عمومی هیجان ناشی از ترس و کرونافوبیا و پیشگیری از اقدامات از این دست(حمله به مراکز درمانی و حاکم شدن قانون جنگلی تنازع برای بقا) باشند.