بحث خود را در مورد غیبت با آیهای از قرآن آغاز میکنم که میفرماید:" هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند؛ آیا هیچ کدام از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ یقیناً شما همگی از این کار کراهت دارید."
در روایات بسیاری هم این عمل زشت تقبیح شده و عذابهای سختی برایش بیان گردیده است.
از آنجا که این گناه لقلقهی زبان اکثر مردم شده و گناه بودن آن کم رنگ شده و به صورت عادی در میان اکثر جامعهها درآمده و فسق و فجور این گناه به فراموشی سپرده شده، تصمیم گرفتهایم تا در این باره مطالبی را جمع آوری کنیم تا کمی از این شبهات را در این تحقیق پاسخگو باشیم و چون این امر در رشد معنوی انسان تاثیر بسیار چشمگیری دارد و مبتلای به این صفت دچارعذابهای شدید دنیوی و اخروی میشود چه بسا اگر طاعات و عباداتش وسیعتر گردد در صدد توبه و پشیمانی از این گناه برآید و به جبران آن بپردازد.
رسول خدا(صل الله علیه و سلم) میفرماید: از غیبت دوری کنید که غیبت سختتر از زناست زیرا مرد زنا میکند و توبه مینماید و خداوند توبه وی را میپذیرد ولی غیبت کننده آمرزیده نشود مگر آنکه کسی که غیبت او را نموده او را ببخشد.
غیبت یکی از گناهان و لغزشهای بزرگ زبان است که قرآن کریم به شدت از آن نهی کرده و در نکوهش آن احادیث فراوانی به دست ما رسیده است. در روایات غیبت عبارت است از بیان عیب کسی که اگر آن را بشنود ناراحت میشود، همچنین عبارت است از بیان عیب مخفی دیگران.
غیبت از رذایل اخلاقی و از اوصاف ناپسندی است که به دو نوع تقسیم میشود: یکی زبانی و دیگری غیر زبانی.
غیبت گناهی است که بدون شنونده تحقق نمییابد از این رو شنونده غیبت همانند غیبت کننده گناهکار بوده و مرتکب گناه بزرگی است.
در تفاوت غیبت با تهمت آمده که اگر کسی چیزی را بگوید که حقیقت دارد ولی مردم از آن بیخبرند غیبت کرده و هرکس چیزی را بگوید که حقیقت ندارد، بهتان زده است.
در چند موضع تجویز غیبت را داریم: تظلم، اظهار عیوب شرعیه، نصیحت مشورت کننده- هشدار دادن به اهل ایمان شاهد یا راوی، بیان اسم، لقب و عیوب شهود- غیبت فاسق متجاهد.
در بیان ضررهای اجتماعی آن آمده است مسلمانان مامورند به دوست و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت. و آنچه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شروع و مخالف مقاصد اوست که باعث رشد فساد در جمعیت شده و درخت نفاق و دورویی در آنان ایجاد میکند و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته میکند و پایه دیانت را سست میکند و از این جهت بر فساد و قبح آن افزوده گردد.
رسول خدا( صل الله علیه و سلم) میفرمایند: هر که از آبروی برادر ایمانی خود در موقع غیبت دیگران دفاع نماید بر خداوند حق است که او را از آتش دوزخ آزادش کند.
بر اساس مبانی دینی غیبت به عنوان یک رفتار ناهنجار محسوب میشود. این رفتار ضد ارزشی موجب بروز آسیبها و مشکلات متعدد اجتماعی میشود و از آنجا که متاسفانه در جامعه فعلی هم رواج دارد، بازخوانی و بازکاوی این پدیده با توجه به مدلهای متنوع روابط جمعی ضروری به نظر میرسد تا با شناخت آسیبها و درمان آن گامی مهم در مقابل انحرافات برداشته شود.
انسان یک موجود اجتماعی است و برای تامین احتیاجات خویش به زندگی اجتماعی نیازمند است. این نیاز به زندگی جمعی چه بر حسب خطری و چه بر حسب ضرورت اجتماعی باشد؛ در هر صورت امری غیر قابل انکار است. لازمه تامین این نیاز وجود روابط سالم و پایدار است که در ایفای آن دین مهمترین نقش را بر عهده دارد. آموزهها و دستورات دینی هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی درصدد راهنمایی و هدایت انسان است تا در پی آن روابط سالم و پایدار به وجود آید، از این رو آنچه به این رابطه سالم لطمه میزند و موجب خلل و نقصان در روابط جمعی میشود نهی واقع شده و ممنوع گردیده است و آنچه که این روابط را تحکیم میبخشد و از عناصر تحکیم بخش روابط اجتماعی است تاکید و تایید شده است.
امام صادق( علیه السلام) میفرماید: غیبت نکن که غیبتت میکنند، برای برادرت چاه مکن که در آن میافتی چون همانطور که برخورد میکنی با تو برخورد میشود.
از حضرت رسول(صل الله علیه و سلم) روایت شده است که میفرماید: روز قیامت بندهای را در مقام حساب میآورند، کارهای نیکش در یک کفه ترازو و کارهای زشتش را در کفه دیگر ترازو میگذارند، کفه گناه سنگینتر میشود در این هنگام ورقهای بر روی حسنات قرار میگیرد و کارهای نیکش بواسطهی آن عمل زیادتر از گناهانش میشود. عرض میکند: پروردگارا آنچه عمل خوب داشتم در کفه حسنات وجود داشت این ورقه چه بود؟ من که چنین عملی نداشتم. خطاب میرسد این در مقابل سخنی است که درباره تو گفتهاند و از آن نسبت پاک بودی.
رسول خدا(صل الله علیه و سلم) میفرماید: هر که مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند خدای تعالی 40 روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند مگر این کسی که غیبتش را نموده از وی درگذرد.
پیامبر اکرم(صل الله علیه و سلم) یک روز را تعیین فرمودند که همه مسلمین روزه بگیرند و تا وقتی که دستور نداده، افطار نکنند. همه تا شام روزه گرفتند، شامگاه مردم یک یک آمدند و عرض میکردند یا رسول الله تاکنون روزه داشتیم اجازه افطار میفرمایید؟ آن جناب اجازه میداد مردی آمد عرض کرد 2 دختر از خانوادهام روزه گرفتهاند خجالت میکشند خدمت شما برسند، اجازه میفرمایید افطار کنند؟ حضرت از او روی برگردانید در مرتبه دوم نیز مراجعه کرد باز توجه نفرمودند در سومین مرتبه فرمودند از من اجازه افطار میخواهی؟ آن دو روزه نگرفتهاند، چگونه روزهدار است کسی که پیوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده؟ برو بگو اگر روزهدار بودهاند استفراغ کنند. آن مرد برگشت فرمان پیامبر( صل الله علیه و سلم) را رسانید، دختران استفراغ کردند از دهان هر کدام تکه گوشتی خارج شد خدمت پیامبر( صل الله علیه و سلم) برگشت جریان را به عرض آن جناب رسانید. ایشان فرمودند: به حق آن کس که جانم در دست اوست اگر در شکم آنها میماند آتش جهنم آنان را فرا میگرفت.
حضرت علی( کرم الله وجهه) میفرماید: دردناکترین مردم در قیامت غیبت کنندگان هستند.
در شب معراج پیامبر( صل الله علیه و سلم) شگفتیهای بسیاری دید از جمله آنها این بود که عدهای را دید که با ناخنهای خود صورت خود را میخراشیدند و مجروح میکردند از جبرئیل پرسیدند اینها چه کسانی هستند؟ جبرئیل عرض کرد اینها غیبت میکردند و پشت سر مومنین از آنان بدگویی میکردند و آبروی آنها را میبردند سپس پیامبر( صل الله علیه و سلم) فرمود: کسی که گام بر دارد برای بدگویی پشت سر مومنان نخستین گامش را در میان آتش دوزخ میگذارد و کسی که از غیبت کردن توبه کند آخرین نفری است که وارد بهشت میشود و کسی که بدون توبه در مورد غیبت از دنیا برود نخستین کسی است که وارد دوزخ میگردد.
حضرت صادق( علیه السلام) فرمود: رسول الله(صل الله علیه و سلم) فرموده اند: غیبت در نابودی دین مرد مسلمان زودتر کارگر میشود از بیماری خوره در درون او و باز میفرماید: زبانت را نگه دار زیرا نگهداری زبان صدقه ایست که به خودت میدهی و هیچ بندهای حقیقت ایمان را نشناسد تا مقدایر از زبانش را نگه دارد.
طریقت شناسان ثابت قدم
به خلوت نشستند چندی بهم
یکی زان میان غیبت آغاز کرد
در ذکر بیچارهای باز کرد
کسی گفتش ای یار شوریده رنگ
تو هرگز غذا کردهای در فرنک
بگفت: از پس چار دیوار خویش
همه عمر ننهادهام پای پیش
چنین گفت درویش صادق نفس
ندیدهام چنین بخت برگشته کس
که کافر ز پیکارش ایمن نشست
مسلمان ز جور زبانش نرست
چه خوش گفت دیوانهای مرغزی
حدیثی که از آن لب به دندان گزی
من ار نام مرم به زشتی برم
نگویم به جز غیبت مادرم
که داند پروردگار خرد
طاعات همان به که مادر برد
رفیقی که غایب شد ای نیک نام
دو چیز است از او بر رفیقان حرام
یکی آنکه مالش به باطل خورند
دوم آنکه نامش به زشتی برند
هر آنکو برد نام مردم به عار
چشم نکو گویی از وی مدار
که اندر قفای تو گوید همان
که پیش تو گفت از پس مردمان
کسی پیش من در جهان عاقل است
که مشغول خود و از جهان غافل است
سعدی
* مرغزی نام محلی است در حدود غور و هرات
نظرات
محمد
12 مرداد 1395 - 09:32جالب وبجا کاملا پر محتوا