سیاست قرآن کریم در قانونگذاری و تشریع احکام، سیاستی بی نظیر ونمونه است. شارع حکیم احکام و دستورات اسلامی را یکباره و پشت سر هم نازل نکرد. مي‌توان گفت اکثر احکام را با ذکر علت و سبب تشریع بیان نمود. اما بیان علت و مقصد تشریع را در قالب اصطلاحات امروزی علماء ذکر ننمود. بلكه مي‌بينيم گاه گاهی بعد از آیاتی که در باره خلقت جهان صحبت می‌کند، صحبت از تشریع احکام می شود بدون اینکه اندک تفاوتی احساس شود که سیاق کلام تغییر کرده باشد.

حتی در بیان مقاصد و علت تشریع احکام، شیوه یکنواختی را در پیش نمی‌گیرد تا سبب ملالت و دل زدگی شود؛ بلکه به صورتهای گوناگون و شیوه های متفاوت، مقاصد را بیان می نماید

مثلا در یکجا وصفی یا صفتی را ذکرمیکند و بر آن حکمی مترتب میسازد که خواننده میفهمد که این وصف، سبب تشریع حکم می باشد و هر جا این وصف در محل ویا واقعه ای، حاصل شود حکم هم باید باشد.

برای مثال: 

الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ " (سوره نور: آيه 2)

 ترجمه: هر يك از زن و مرد زناكار ( مؤمن، بالغ، حرّ، وازدواج ناكرده ) را صد تازيانه بزنيد.

و " وَالسَّارِقُ وَالسَّارِ?