به باور من از میان دانشمندان و متفکرین گذشته هیچ کس به اندازە ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ و در عصر کنونی نیز کسی همچون سید قطب ـ رحمه الله ـ مورد ظلم و ستم قرار نگرفته‌اند، زیرا هر دوی این بزرگواران از سوی سه گروه مورد ستم قرار گرفته‌اند:
۱ـ دوستدارانی مقلد، غلو و زیاده‌روی این دسته بدین شیوه است که خود را ملزم به تسلیم مطلق در برابر گفته‌های ایشان‌ می‌دانند بدون رعایت و ملاحظه تغییر زمان و ظروف.
۲ـ دوستدارانی آزاد اندیش، اینان آراء و دیدگاه‌های ایشان را در همه زمینه‌های اجتهادی نوظهور بکار می‌گیرند و می‌خواهند ـ و لو با تکلف و ارتباطی هم بدانها نداشته باشد ـ، احکام لازم برای دنیای معاصر را از لابلای گفته‌هایشان استنباط و استخراج نمایند.
۳ـ مخالفانی کینه‌توز، این عده در میان نوشته‌های مرحوم این تیمیه و سید قطب همواره دنبال گفته‌هایی هستند که به زعم آنان انحراف ایشان را اثبات می‌نماید تا شخصیت و منزلت ویژه‌شان را از دست داده و گناه و خطای دیگران را نیز به گردنشان بیندازند.
 
ظلم و ستم فکری اعمال شده از سوی گروه‌های سه‌گانه فوق، در نکات زیر نمود پیدا می‌کند:
۱ـ‌ استفاده گزینشی ـ اعم از اینکه عمدی یا از روی خطا و اشتباه باشد ـ از گفته‌هایشان و خارج کردنش از سیاق و زمینه خود به منظور توجیه رای و دیدگاهی مورد نظر و بهره‌برداری مثبت و منفی از جایگاه و منزلت خود و دیدگاه‌هایشان. البته بی‌تردید برخورد گزینشی و قیچی کردن متون چیز تازەای نیست بلکه حتی نصوص کتاب و سنت نیز از آن مصون نمانده چه رسد به کلام و گفته‌های بشری!!.
۲ـ غفلت ورزیدن و بی‌توجهی به ظروف و شرایط تاریخی، موضوعی و نوع مشکلات دوران حیات آن دو بزرگوار که با آن مواجه بوده و به حل و گره‌گشایی‌اش پرداخته‌اند؛ یعنی بدون لحاظ کردن تغییر و تحولات تاریخی سخنان ایشان را کپی‌برداری نموده و آنها را به همان شکل و صورت به این دوران انتقال می‌دهند.
۳ـ تغییر مفهوم عام و کلی گفته‌های ایشان به مفاهیم خاص و جزئی و تعیین مصادیق، چنانچه عده‌ای آراء کلی ابن تیمه پیرامون بدعت‌گزاران را بر افرادی معدود و معین تطبیق می‌نمایند؛ و یا سخنان سید را در زمینه جهاد و ترک روابط با دیگران را نقل و بر تعامل و برخورد فقهی با شرایط کنونی انطباق می‌دهند.
۴ـ نادیده گرفتن انگیزه‌های بشری و تاثیر پذیری از جو و محیط زندگی که بدون شک بر آن دو عالم نستوه و ربانی اثر گذاشته است، چرا که هر دوی ایشان با شرایط سخت و غیر طبیعی مبارزه، زندان و بحرانهای زمان خود دست و پنجه نرم کرده و به طور طبیعی بر آراء و دیدگاه‌های اجتهادی‌شان نیز تاثیر گزار بوده است.
۵ـ هیچ‌گاه به ذهن سید و ابن تیمیه خطور نکرده بود که روزگاری فرا می‌رسد کسانی از طریق آراء و نقطه  نظرات ایشان به تکفیر و کشتار مردم بپردازند و یا بر حکم اجتهادی موقتی قیاس نموده و به عنوان قاعده‌ای عام و فراگیر تلقی گردد ـ چنانچه با دیدگاه‌های ابن تیمیه چنین تعاملی صورت گرفته است ـ و همچنین گفته‌های ادیبانه سید به عنوان حکم و فتوی مبنا قرار داده شده است حال آنکه هیچگاه بر مسند فتوا و صدور حکم تکیه نزده است.
۶ـ این بزرگ‌مردان والامقام از سوی افرادی سطحی‌نگر و کینه‌توز متهم شده‌اند که ایشان عامل و منشٲ مشکلات و انحرافات فکری کنونی‌اند ولی چون این انتقاد ارزش علمی ندارد و پاسخ بدان در چارچوب اصل قرآنی " مجادله و گفتگو به بهترین شیوه " نمی‌گنجد، از پرداختن بدان صرف نظر می‌نماییم.