نویسنده‌: حسین کمالی

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود …
در سال 1671 میلادی، ادوارد پوکاک (1648 تا 1727) متنی فلسفی به زبان عربی را همراه با ترجمه لاتینی آن تحت عنوان Philosophus autodidactus، یعنی فیلسوف خودآموخته، منتشر نمود. [1] آن کتاب، در اصل حیّ بن یقظان نام داشت که فیلسوف مسلمانی اهل غرناطه اندلس (گرانادا در اسپانیای امروز)، ابوبکر محمّد بن عبدالملک بن محمّد بن محمّد بن طفیل القیسی الاندلسی الغرناطی الاشبیلی – مشهور به ابن طفیل (درگذشته 581 قمری)- پنج قرن پیشتر، به احتمال زیاد بین سالهای 573 تا 578 قمری/1177 تا 1182 میلادی، در مراکش پایتخت سلسله مؤمنی یا موحّدین نوشته بود.
تأمل در اینکه کدام مفاهیم، نظریه ها، قصه ها یا آثار فرهنگی از زمانی به زمان دیگـر، یا از جایی به جای دیگر، بویـژه از یک بستر تمدّنی به بسـتـری تازه سفـر می کند، و در این انتقال چگونه دگرگون می گردد، دگردیسی می یابد و ابعاد تازه می گیرد، کلید باز گشـودن گنجینه های فکـری و راهنمای سیر نظرورزانه در تاریخ اندیشه است. در اینجا مختصری راجع به سفــر کتاب ابن طفیل از مشرق اندلس به جانب غربی بیان می شود.

نگارنده این یادداشت نزدیک به سی سال پیش در اوان نوجوانی هنگام گشت و گـذار در کتابفروشیهای جلوی دانشگاه تهــران، ترجمه فارسی کتاب ابن طفیل را تحت عنوان زنده بیدار به خامه فخیم استاد استادان بـدیــع الــــزّمان فـروزانفــر (درگذشته 1349 خورشیدی) در مغازه بنگاه ترجمه و نشر کتاب یافت، و با سرگذشت حی (زنده) فرزند یقظان (بیدار) آشنایی به هم رساند: از داستان رهـا ساختن سبد حاوی نوزاد بر روی دریا و رسیدن سبد به جزیره ای در سراندیب، یا زاده شدن طفل از پاره گلی مخمّــر در دل آن جزیره، تا شــیر خوردنش از سینه ماده آهویی زیبا؛ از آزمودن عشق مادر-فرزندی تا مواجهه با مصیبت تاریک و معمـّای مرگ؛ از اندیشه کردن درباره آمدن و رفتن هــر روزه خورشید و ماه و ستارگان تا یافتن نور ایمان و نیاز و نیایش قلبی؛ از دیدار با مرد فرزانه ای به نام آبسال در جزیره، سفر به خشکی و اقامت کوتاه مدت نزد فرمانروایی پارسا به نام سلامان، تا بازگشت به موطن و بریدگی از مردمان در زندگانی بیدارانه. آن نوجوان در آن موقع نمی دانست که شش هفت سال پس از آن گردشها در جستجوی کتابهای گوناگون، ناشری که ادامه دهنده راه بنگاه ترجمه و نشر کتاب شده بود با راهنمایی و سرپرستی جناب دکتر سروش و حمایت کارساز استاد بهاء الدّین خرمشاهی، ترجمه ای را از یک متن فلسفی به قلم نوآموز او منـتـشــر خواهد ساخت.

کتاب ابن طفیل را گاه “رمان فلسفی” خوانده اند. نکته های حکمی که در این قصه دلکش آمده است، نزد هر کس که مفهوم فطرت را در بحث از قرآن و حدیث شنیده، و از آراء ابوحامد غزالی (درگذشته 505) و فلسفه بوعلی سینائی سررشته ای داشته، و بویی از تصوّف به مشامش رسیده باشد، همگی آهنگی آشنا دارد. استناد به آثار غزالی و ابن سینا در کتاب هویداست. محققان معاصر از تأثیر برخی آموزه های معتزلی، رسائل اخوان الصفا، و شرح فارابی بر بوطیقای ارسطو نیز در صورتبندی قصه نشانی جسته و ردّی یافته اند: و اینها نــزد پژوهندگان اندیشه در سنت اسلامی بیگانه نیست. در اروپای سده هفدهم و هجدهم اما، بسیاری از مبانی و مقتضیات آن سخنان تازگی داشت. ادوارد پوکاک جوان، مترجم بیست و اند ساله کتاب، در شناساندن رساله فیلسوف خودآموخته با شوق و شعف اعلان می کرد که این کتاب ثابت می کند توان عقل بشری چندان است که از طریق تأمل و تدبـّـر در امور اینجهانی به معانی عـِـلوی راه می بـرد. چنین برداشتی از عقل در انگلستان سده هفدهم که در عصر روشنگری گام می نهاد نزد اهل اندیشه خواهندگان و خوانندگان بسیار داشت.

اکنون نزدیک به دو دهه می گذرد که باب نوینی در مطالعه زنده بیدار گشوده گشته و این نکته مورد اشاره و تأکید قرار گرفته که ترجمه این کتاب ابن طفیل به زبانهای لاتینی، انگلیسی، و هلندی در سده های هفدهم و هجدهم میلادی، تأثیر تعیین کننده ای در جهت بخشیدن به پاره ای از بحثهای فکری و فلسفی در اروپای آن دوران داشته است.[2]

زمان معـرّفی زنده بیدار به اروپاییان، بویژه در انگلستان، بسیار گویاست. در سال 1671، هنوز شاهکار دورانساز آیزاک نیوتن (1642 تا 1727) با عنوان اصول ریاضی فلسفه طبیعت (Principia Mathematica) پانزده سال تا انتشار فاصله داشت. در سالهای پس از جنگهای داخلی انگلستان (1642 تا 1654) پیش از “انقلاب شکوهمند” سال 1688 و استقرار نظم نویـن در آن سرزمین، بحث از حقوق طبیعی، وضع طبیعی، و مبانی الوهی حکومتداری در کانون توجهـات اهل اندیشه بود. بر پیشانی رقبای سیاسی پادشاه انگلستان که ریاست کلیسای آنگلیکان را بر عهده داشت، بویژه هواداران پاپ (کاتولیکها) و طائفه نوظهور موسوم به لرزندگان یا محفل اولیا انگ الحاد و بی خدایی می کوبیدند، و دعوی می کردند که آنها همه هواخواه و بل تابع ترکها و مسلمانها هستند! ترجمه و نشر حکایت حکمت آمیز ابن طفیل را در این فضای فکری و سیاسی باید ارزیابی نمود.

نسخه ای از کتاب حیّ بن یقظان در کنار شمار بسیاری از نسخه های خطی دیگر را ادوارد پوکاک ( 1604تا 1691) – پدر مترجم فیلسوف خودآموخته – در حین اقامت ده ساله اش در مناطق شام و قلمرو عثمانی تهیه کرده و با خود به انگلستان برده بود –شماری از آن نسخه ها اکنون در کتابخانه بادلیان محفوظ است. ادوارد پوکاکِ پدر در زمان خود دانشوری سرشناس و به دانایی نامبــردار بود. حتی در کتاب اصول ریاضی نیوتن یادکردی از او آمده، و این نشانه برجسته ای از اعتبار علمی وی در آن زمانه است. او را دکتر پوکاک بسیاردان لقب داده بودند، و در دانشگاه آکسفورد نخستین کرسی تدریس عـربی و عبـری که در سال 1636 تأسیس گشت – و همچنان تا امروز دایر است- از آن او بود. پیشگفتار تاریخی ترجمه لاتین پسرش از زنده بیدار به قلم اوست، و بی گمان توصیه پدر به آشنایان در گسترش توجه به کتاب فرزند نقشی بسزا داشته است.

یکی از دیپلماتهای سفارت انگلستان در فرانسه که با ادوارد پوکاکِ بسیاردان دوستی داشت، کوششی بلیغ در پخش نسخه های ترجمه فیلسوف خودآموخته به ویژه در میان سـوربونیســتـهـا می نمود، و حتی نسخه شخصیش را به عالم ذوفنون هلندی کریستیان هویگنس (1629 تا 1695) که از پاریس می گذشت پیشکش داد. گوتفرید ویلهلم لایبنیتس (1646 تا 1716)، فرزانه نامدار آلمانی، کتاب را دیده و آن را نمونه ای از سنت ممتاز فلسفه نزد مسلمین خوانده بود، و نابغه دوران، باروخ بندیکت اسپینوزا (1632 تا 1677) مشوّق انتشار ترجمه هلندی کتاب در سال 1672 شد.

احتمال قوی می رود که جان لاک (1632 تا 1704)، پرچمدار پرآوازه تجربه گرایی و “پدر لیبرالیسم” در انگلستان، کتاب فیلسوف خودآموخته پوکاک را می شناخته است و شاید آن را خوانده، و ای بسا در تدوین سخنی در باب فهم آمیان (An Essay Concerning Human Understanding) از مبانی فلسفی ابن طفیل تأثیر پذیرفته باشد. لاک، ادوارد پوکاکِ بسیاردان را از سالهای دانشجویی در دانشگاه آکسفورد می شناخت و حرمت می نهاد و نزد او تقـرّب داشت. همچنین، ادوارد پوکاک جوان – مترجم فیلسوف خودآموخته- چنانکه بین دانشجویان سالهای بالاتر و پایین تر در آن دانشگاه رسم بوده، و این رسم تا امروز برقرار است، پیش لاک درس خوانده و درس پس داده بود، و عجیب نیست اگر لاک از اثر قلمی همدوره ای جوانتر خود خبر داشته ولی به ملاحظاتی تصریح به خواندن آن نکرده باشد.

بین 1671 – سال انتشار کتاب پوکاک- تا 1690 – سال انتشار سخنی در باب فهم آمیان – تغییری در رویکرد لاک پدید آمده و در آثار او بازتاب یافته است، و شماری از پژوهندگان این دگرگونی را نتیجه تأثیر پذیرفتن لاک از کتاب فیلسوف خودآموخته دانسته اند. چنین تأثیر مستقیمی از ابن طفیل بر لاک را متخصصان اندیشه لاک تاکنون صحه قطعی ننهاده اند، ولی این قدر را به صراحت تأیید می کنند که درست در آن دوره زمانی، توجه لاک از پرسشهای فلسفه سیاسی، بویژه نقد بنیاد الوهی حق حاکمیت، بر جنبه های معرفت شناسانه و طبیعت شناسانه معطوف گشته است. این گردش در تأکید و تمرکز با مقایسه رساله نخست در حکومتداری با رساله دوّم لاک در این باره و نیز با سخنی در باب فهم آمیان آشکار می گردد. مقایسه شالوده های معرفت شناسانه و طبیعت شناسانه ابن طفیل در زنده بیدار و تأمل در پیامدهای اخلاقی، سیاسی، حقوقی و فلسفی آن نگرش کوششی مفید و روشنگر است.

اینکه متفکـّر بزرگ روحانیت شیعه، آیت الله مرتضی مطهـّری، جایی کتباً یا شفاهاً مبانی لیبرالیسم را با فلسفه اسلامی تا حدودی همخوان یا قابل جمع شمرده اند، بر پایه آنچه تا اواسط دهه 1350 خورشیدی از فلسفه تجربه گرایی و هم اندیشان لاک به فارسی ترجمه شده بود و بدان اشراف داشته اند – بیشتر به واسطه شادروان منوچهر بزرگمهـر از اعضای حلقه درس و مباحثه ایشان- تشخیص تیزبینانه ای بوده است. آن سخن اینک با توجه به تأثیــر احتمالی کتاب زنده بیدار بر لاک معنایی روشنتر می یابد و بر نقطه اتکایی تاریخی مبتنی می گــردد. (نویسنده این یادداشت متأسفانه به مجموعه آثار استاد شهید مطهــری و صورت دقیق آن سخن دسترسی ندارد، و از جستجوی در اینترنت نیز نتیجه ای به دست نیامد؛ اگر نقل چنان قولی از ایشان خطا بوده است، ناشی از فتور حافظه نگارنده و سهـو در نقل مطلبی است که بیش از بیست سال پیش از این خوانده، و آنگاه این بند را باید نادیده گرفت.)

تشبیه ضمیر آدمی به لوح ساده یا دفتر سپیدی (tabula rasa) که تأثرات وارده از مجـرای حواس پنجگانه را به پشتوانه بدیهیات فطری با هم می پیوندد و از طریق تداعی به معانی تازه راه می برد، بنیاد اصلی تجربه گرایی لاک است. تناسب چنین برداشتی از سازوکار فهم نــزد آدمیان با آنچه ابن طفیل از مسیر رشد و دانش اندوزی زنده بیدار بازنموده روشن است.

نکته دیگر تفاوت کلیدی و تباینی است که میان برداشت لاک از مفهوم طبیعت و وضع طبیعی با تلقی تامس هابـز (1588 تا 1679) وجود دارد. هابـز که آدمیان را مثل گرگ به خون یکدگر تشنه می دید، و سنگ بنای اخلاق و سیاست را بر ترس و پریشانحالی می نهاد، وضع طبیعی حیات بشری را عین تنازع بقا و توحش می دید، و تصیف آن را در این چند حرف خلاصه می شمرد: “تنهایی، تلخی، بی سروسامانی، و درنده خویی در عین کوتاهی عمر.” [3] این کجا و شناخت لاک کجا که وضع طبیعی را چنان معـرفی می نمود و به تصویر می کشید که “آدمی در آن مطلقاً آزاد و گشاه دست است تا کردار و دارایی و رفتار خویشتن را چنانکه شایسته می یابد، به مقتضای قوانین و نوامیس طبیعی، سامان بخشد، بی آنکه مجبور به پیروی از اراده انسانی دیگر باشـد یا محتاج به کسب اجازه از او”؟[4] برداشت نوین لاک از طبیعت و وضع طبیعی بشر با روایت زنده بیدار کاملاً همسوست که سبکبارانه در وضع طبیعی بی نیاز و آزاد از جبر جامعه بشری در جزیره ای دوردست می بالد و از راه تجربه و تعقل به تعالی می رســد.

فراتر از تأثیر محتمل بر معرفت شناسی تجربه گرایانه لاک و اندیشه لیبرالیسم، نفوذ راسخ زنده بیدار در گفتمان دینی سده هفدهم و هجدهم مسیحیت امری محقـَّـق و مسلم است. [5] نشان این امر را در دین شناسی محفل اولیاء (Society of Friends) یا نحله لرزندگان (Quakers) باید جست.

نخستین ترجمه انگلیسی زنده بیدار را جورج کیث (1639 تا 1716)، از رهبران نحله لرزندگان در سال 1674 بر اساس فیلسوف خودآموخته پوکاک فراهم ساخت، و عنوان ترجمه خود را ارتقاء عقل بشری (The Improvement of Human Reason) قرار داد. آماده کردن این ترجمه مقارن بود با همقلمی جورج کیث با رابرت بارکلی (1648 تا 1690)، مصلح دینی اسکاتلندی، در نگارش آیین لرزندگان که آن را در زمره عالیترین نوشته های خداشناسانه سده هفدهم شمرده اند. اقتدا و اتکا به انوار درونی و استغنا جستن از واسطه ها و نهادهای رسمی دین، بنیان کیش لرزندگان است، و از نگاه رهبران این نحله مذهبی در سده هفدهم میلادی، زنده بیدار روایتی مؤید و مقوّم همین برداشت از سلوک روحانی آدمی به دست می داد.

دوّمین ترجمه انگلیسی از کتاب زنده بیدار ابن طفیل را سایمون اوکلی (1678 تا 1720) کشیش آنگلیکان از روی متن عربی درسال 1686 تدوین نمود، بدین انگیزه تا “اکاذیب و اغلاط عـده ای گمراه” را بر ملا سازد. او لـرزندگان را به “عــربــزدگی” متهـم و ملامت می نمود، و آنان را همچون مسلمانان به باد توبیخ می گرفت چون می پنداشــتند از راه عقل بالاستقلال می توان بهره ای از معرفت الهی یافت، از رستگاری نصیبی برد، و به لقاء الله (برابر نهاده شاید نادقیق نگارنده یادداشت حاضر برای مفهوم مسیحی “ Beatifick Vision” – با همین املاء در سده هفدهم) نائل آمد. اوکلی راه نجات را منحصر در تمسک به کلیسای آنگلیکان می دانست.

باری، پس از حدود نیم قرن، با منتشر شدن شـرح ماجراهای رابینسون کروسو در سال 1719 کتاب ابن طفیل در انگلستان و اروپا ناگهان به محاق رفت. دنیل دفو (1660 تا 1731) نویسنده آن کتاب داستان گم شدن کشتیبانی را در توفان دریایی و تلاش او برای بقا را در جزیره ای ناشناخته به دست می داد،[6] و سرگذشت زنده بیدار تحت الشعاع آن قصه نو قرار گرفت. تا آن زمان نه تنها چند ترجمه متفاوت، بلکه چند روایت مشابه با دگرگون کردن نام افراد و جاها یا دست بردن درسایر جزئیات داستانی با حفظ چارچوب اصلی از روایت ابن طفیل در سراسر اروپا منتشر شده بود.

اضطرار و اضطرابی که در صفحات رابینسن کروسو موج می زند، یکسره با آرامش و فراغتی که بر وجنات زنده بیدار سایه افکنده متفاوت است. جستجوی امر قدسی و تعالی روحانی در قصه رابینسون کروسو جایی ندارد، و توان گفت بازتاب واضحی از تلقی هابزی از وضع طبیعی بشر در آن آمده که با دغدغه های عده بیشتری از اهل زمان هماهنگی داشته است. با این حال، پاره ای از پیامدهای فلسفی مندرج در زنده بیدار با ورود به جریان اندیشه دینی و تجربه گرایی انگلستان فراتر از دوره شهـرت این کتاب در کانون فکر جدید زنده ماند.

نزدیک به دویست سال بعد از ابتدای پرجوشش عصر روشنگری در انگلستان، کتاب زنده بیدار به اهتمام مستشرقان، خاصه لئون گوتیه در فرانسه، از زاویه تتبعات مستشرقانه دوباره مطرح گشت. [7] در سه دهه اخیر پژوهشهای متنوعی در باره این کتاب انجام شده، و اکنون ترجمه های روزآمدی به زبانهای انگلیسی،[8] اردو، ایتالیایی، چک، ترکی، روسی، لهستانی و هلندی از آن موجود است. گفته اند که بعد از کتاب هزار و یکشب قصه زنده بیدار ابن طفیل گسترده تر از هر اثر ادبی-داستانی دیگر از عربی به زبانهای دیگر ترجمه شده است.

===

در ختام این یادداشت که به مثابه برگ سبزی به استاد سروش تقدیم می شود، جا دارد نگارنده از استاد دیگری نیز به ادب یاد کند که حق تربیت بر گردنش دارد، و اکنون بیست و چند زمستان می گذرد که او به دیار باقی شتافته است.

نامش به خیر و عزت بلند باد، شادروان دکتر یدالله شکـری، استاد فـرهیخته دانشگاه که در وقت انقلاب فرهنگی و تعطیل آموزش عالی، هفته ای دو ساعت تدریس را در دبیرستان منـتـظـری قــلهـک افتخاراً بر عهده گرفته بود، و با دانش آموزان مـغــرور شاخه ریاضی-فیزیک غیرتمندانه از اهمیت و پرمایگی ادبیات می گفت، و خواندن و فهم درست حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی و سایر اختــران چرخ ادب ایرانی را با تسلطی شگرف تعلیم می فرمود. راه یابیهای نخستین نگارنده در جهان ادبیات فارسی، از جمله آشنایی با ترجمه زنده بیدار به دستگیری او میسر گردید.

دکتر شکری که محضر تــقــی زاده، فــروزانـفــر، هـمـایی، مینــوی، معـین، صفــا، خانلـری، یارشاطر، زریاب، زرّین کوب، و بزرگان دیگر را درک کرده بود، از بی ادبیها و ناسپاسیها و بی رسمیها در حق چنان استادانی گلایه داشت و شکوه می نمود. همیشه سفارش می کرد که قدر فــرزانگان و پیشداران حقیقی فرهنگ را بشناسیم و حقگزار باشیم. نام استادانمان را بزرگ داریم و به نیکی یاد کنیم. من همچنان بر آن عهد و پیمانم که با او بستیم: رحمت خدا بر او.

متبــرّک و مستدام باد حیات بیدار و بیدارگــرانه استاد عبدالکریم سروش.

پی‌نوشت‌ها
--------------------------------------------------------------------------------
[1]-Philosophus autodidactus, sive epistola Abi Jaafar, Ebn Tophail de Hai Ebn Yokdhan. In qua Ostenditur, quomodo ex Inferiorum contemplatione ad Superiorum noti-tiam Ratio humana ascendere possit (Oxford: H. Hall, 1671)

[2]-مقاله کلیدی در این باره این است: “The Influence of The Philosophus Autodidactus: Pocockes, John Locke, and the Society of Friends,” ، نوشته G.A. Russell مندرج در صفحات 224 تا 277 مجموعه The “Arabick” Interest of the Natural Philosophers in Seventeenth-Century England (Leiden: E.J. Brill, 1994).

[3]-Hobbes, Leviathan, chapter XIII: “Of the Natural Condition of Mankind, as concerning their Felicity, and Misery.”

[4]-John Locke, Political Writings, edited with introduction by David Wootton, see pp. 262ff.

[5]-B. W. Young. Religion and Enlightenment in Eighteenth-Century England. Theological Debate from Locke to Burke (Oxford: Clarendon Press, 1998).

[6]-Daniel Defoe, The Life and Strange Surprising Adventures of Robinson Crusoe )1719(.

[7]-Léon Gauthier, Ḥayy ben Yaqdhān, roman philosophique d’Ibn Thofail, texte arabe publie d’apres un nouveau manuscrit avec les variantes des anciens textes et traduction français (Algiers: P. Fontana, 1900); idem, Ibn Thofail: sa vie, ses oeuvres (Paris: Ernest Leroux, 1909); idem, Ḥayy ben Yaqdhān: roman philosophique d’lbn Thofail, texte arabe avec les variantes des manuscits et de plusieurs editions et traduction franchise, 2e edi­tion, revue, augmentee et completement remaniee (Beirut: Imprimerie catholique, 1936).

[8]-Lenn Evan Goodman, Ibn Tufayl’s Hayy ibn Yaqzān: A Philosophical Tale (New York, 1972).