الحمد لله تبارک وتعالى ونصلی ونسلم علی محمد وآله وصحبه وأتباعه ومن دعا بدعوته أجمعین!
یکی از مواردی که تمام صاحب‌نظران مسلمان و دعوتگر بر آن اتفاق نظر دارند، آن است که اساس و ریشه رسالت تمام انبیاء یکی است و آن عبارت است از داشتن اخلاص و توحید در عبادت برای خداوند و کاشت بذر اخلاق نیکو و پسندیده در نفس. دلیل اثبات دو اصل فوق آیات زیر است که هر پیامبری پس از مبعوث شدن در میان قومش آن را ابلاغ نموده است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ» (الأعراف: 59)
«ما نوح را به سوی قوم خود فرستادیم او بدیشان گفت: ای قوم من! پس تنها خدا را بپرستید».
«وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ.» (الأعراف: 65).
«هود را هم به سوی قوم عاد که خودش از آنان بود روانه کردیم، هود به قوم عاد گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید جز او معبودی نیست».
«وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ.» (الأعراف: 85).
«شعیب را هم به سوی اهل مدین که خود از آنان بود فرستادیم بدیشان گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبودی نیست».
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ.» (الأنبیاء:25).
«ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستادیم، مگر اینکه به او و حی کرده‌ایم که: معبودی جز من نیست پس فقط مرا پرستش کنید».
«کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ.» (البقرة: 151).
«و همچنین پیغمبری را از خودتان در میانتان برانگیختیم که آیات (قرآن) ما را بر شما تلاوت می‌کند و شما را پاکیزه می‌دارد و به شما کتاب و حکمت را می‌آموزد و به شما چیزی یاد می‌دهد که نمی‌توانستید آن را بیاموزید.»
«فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلَى أَنْ تَزَکَّى وَأَهْدِیَکَ إِلَى رَبِّکَ فَتَخْشَى.» (النازعات: 18- 19).
«بگو: آیا میل داری از آنچه در آن هستی رها و پاک گردی * و تو را به سوی پروردگارت رهبری کنم تا تو اندیشناک و بیمناک گردی».
با توجه به آیات مذکور و آیات راوان دیگری که در این باره نازل شده است، متوجه زیر ساخت دعوت انبیاء (علیهم الصلاة والسلام) می‌شویم و می‌بینیم که در برنامه‌ی دعوت الهی آنان بعد از دعوت به توحید، تزکیه نفس، مدار نجات و هدایت انسان تلقی شده است. به همین خاطر کلمه‌ی «تزکیه» و مشتقات آن 52 بار در قرآن، چه در سوره‌های مکی و چه در سوره‌های مدنی تکرار گردیده است. همه آنها هم بیانگر دو نکته مهم است: پاکی از آلودگی و آماده‌شدن برای رشد و نموّ در مسیر تعالی وکمال چون بندگی – که فلسفه خلقت است – بدون تزکیه ممکن و مقدور نمی‌باشد.
دوبُعدی‌بودن انسان و قرارگرفتن در میان دو بی‌نهایت – کمال و سقوط – نیازمند تربیت نفس و تزکیه درون است. کلمه‌ی «تزکیه» در آیه‌ی:
«هَلْ لَکَ إِلَى أَنْ تَزَکَّى» (النازعـات: 18).
که معنی تطهیر و پاکی است، مقدمه‌ای برای کمال و آمادگی در مسیر کمال است. چنانچه در آیه: 
«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا» (التوبة: 103). 
«ای پیامبر، از اموال آنان زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را از رذائل اخلاقی پاک داری».
چنین است کلمه‌ی تزکیه در آیه‌ی:
«غُلاماً زَکِیّاً» (مریم: 19) و «نَفْساً زَکِیَّةً» (الکهف: 74) 
نیز بیانگر پاکی در مرحله‌ی اول و فراهم‌نمودن زمینه‌ی رشد در مرحله‌ی ثانی می‌باشد. حتی اخذ زکات، که یکی از ارکان اسلام می‌باشد، ضمن تسلیم و اطاعت و بندگی مرد مسلمان در مقابل خالق، به عبارتی: قرارگرفتن انسان در آزمایشگاه تطهیر و تزکیه است. چون یافتن صفای قلبی، تنها با سیراب‌شدن از دریای ایمانی و اتصال به پروردگار امکان‌پذیر نیست. میدان این عمل قلب مؤمن است: قلبی که مرکز تجلّی هدایت خدای تعالی و نقطه اتصال به پروردگار است. قلب تزکیه‌یافته، برای خود و جامعه منشأ خیر می‌باشد.
فلسفه احکام و عبادت‌ هم در راستای ساختن انسان است و این کار تنها در سایه «تزکیه» فراهم می‌گردد. به همین خاطر «استاد عمر اشقر» در این رساله کوچک و پرمحتوا، با ارائه روشی در سایه قرآن و سنّت راهکار و روش تزکیه نفس را این چنین بیان کرده است: 
1- حلاوت ایمانی و بهره‌مندی از شیرینی ایمان.
2- قطع‌نمودن ریشه‌های فساد که قلب و عقل را نابود می‌سازد.
3- تجدید ایمان، چون ایمان همانند لباس کهنگی‌پذیر است.
4- داشتن علم و معرفت نسبت به آیات و تفکر در آیات آفاق و انفس.
5- شناخت و معرفت نعمتهای الهی و به کارگیری علم در میدان عمل.
6- توبه و بازگشت از گناه و انجام عمل صالح.
«وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى» (طـه: 82).
7- ذکر موت، قبر، حشر، جهنّم و بهشت برای نفسهایی که دست از سرکشی و طغیان برنمی‌دارند.
به امید اینکه با مطالعه‌ی این رساله کوچک و تدبّر در آیات قرآنی و به‌کارگیری روش‌های هفتگانه‌ی ارائه‌شده در درون بیداردلان انقلابی ایجاد شود، ما هم از خدا می‌خواهیم که تربیت و تزکیه‌ نفس را به خوانندگان عزیز عنایت فرماید و ما را هم از نعمت هدایت بهره‌مند فرماید. آمین! 
وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین