یک. داوریای در کار نیست. رستگاری و تیرهروزی ما در بندِ نیکخواهی یا بدخواهی ما نیست. سرنوشت یکسانی برای خوبان و بدان رقم میخورد. مبارزِ ازجانگذشتهای که در زجر و شکنجهٔ بیحد میمیرد، به پایان میرسد. و ستمکاری که آسودهخاطر جنایت میکند نیز. در پایان، همه یکسانیم.
دو. بنای کارِ جهان، بخشش بیحساب است. چه نیکی آوری و چه بدی، به یکسان از عطای او برخورداری. مهربانی او رافع مسؤولیت ماست. مکافاتی در کار نیست. جرم ما در برابر عفو او اعتباری ندارد. پس بیپروا باید بود و درخورِ فضلِ بیکران او گناه باید کرد. بدان و نیکان بهیکسان از عطا و دهش او برخوردارند.
سه. برپادارنده و روشنیبخش هستی جز به عدالت و دادگری رفتار نمیکند. آنکه نیکی کند، نیکی میبیند و آنکه بدی کند، بدی میبیند. پاسخ او تنها بر اساس عدالت و حق است. در سرای واپسین، میزان و مبنا، تنها عدالت است و بس.
چهار. زندهای همیشه پاینده، کار و بار جهان را به دست دارد. او مهربانی را بر خود واجب گردانیده، اما آن را شاملِ کسانی میکند که طالبِ خیرند و رو به نیکی دارند. هر که بدی کند، بدی میبیند و رحمتِ او منافاتی با مسؤولیت فردی و درکِ نتیجهٔ سوء عمل ندارد. بدی گُم نمیشود و کسی نباید با تکیه بر فضل و رحمت خدا گرفتار فریب و غرور شود. مدار جهان بر آرزوهای آدمی نیست و آنکه درخت بدی میکارد میوهٔ بدی و تلخکامی میچیند. با این حال، گردشِ جهان یکسره بر وِفق عدل نیست. او با آنان که رو به نیکی دارند با فضل و کرم رفتار میکند. هر نیکی را ده برابر قدر مینهد. آنان که از خطاهای چشمگیر بپرهیزند، خطاهای کوچکشان را میآمرزد. نکوبخشیِ او فزونتر از آوردههای نیک ماست. از مساعیِ مؤمنان، بهترین و زیباترینها را برمیگزیند و آنان را به نیکوترین کارهایشان جزا میدهد. آنچه در آن بهتر درخشیدهاند مبنای داوری اوست. برای آنان که خود را به بدی فروختهاند نیز درهای او هرگز بسته نیست. نوید داده که همهٔ گناهان را میآمرزد اگر بندهای بازگردد و رو به او کند. مژده داده که خوبی توانِ زدایشِ بدی را دارد. آنکه بدی کرده، میتواند با انجام خیر، آثارِ سوء اعمال خود را بزداید. و فراتر از آن، بشارت داده که گذشتهٔ آکنده از بدعملی را به شرطِ بازگشت صادقانه و اصلاحکاری، تبدیل به نیکی میکند. تنها محوِ بدیِ گذشته نیست، بلکه تبدیلِ بدیِ گذشته به نیکی است. و این کیمیاگریِ لطیف اوست. آری، همزمان که مسؤولیت فردی برجاست، همچنان که بدی، پاسخ متناسب در پی دارد، همچنان که آدمی باید بیمناک از نیات و اعمال خود باشد، اما رأفت و مهر او گسترده است. و این تلقّی، ما را در بیم و امیدی توأمان که رشددهنده و تعالیبخش است به پیش میراند. بیمناک از انتخابهای خودخواهانه و بیمبالات خویش و همزمان دلگرم به رحمتِ بخشایشگر او.
تلقّی قرآن، تلقّی چهارم است. خداوندی که بدی را مکافات میکند تا آزادی ارادهٔ ما ارزشمند باشد و نیکی را مساعدت میکند و دوچندان میسازد تا لطف و کرمِ او شوقانگیز بماند:
✓ نه به آرزوهای شماست و نه به آرزوهای اهلِ کتاب، هر که بدی کند بِدان مجازات میشود.(۴: ۱۲۳)
✓ هر کس به اندازهٔ سنگینی ذرّهای کار نیک انجام داده باشد آن را میبیند، و هر کس به اندازهٔ سنگینی ذرّهای کارِ بد انجام داده باشد آن را میبیند.(۹۹: ۷-۸)
✓ اگر کرداری هموزنِ دانهٔ خَردلی در دل سنگی یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را [به حساب] میآورد.(۳۲: ۱۶)
✓ و ترازوهای داد را در روز رستاخیز مینهیم، پس هیچ کس (در) چیزی ستم نمیبیند، و اگر (عمل) هموزن دانهٔ خردلی باشد آن را میآوریم.(۲۱: ۴۸)
✓ بیگمان، خدا هموزن ذرهای ستم نمیکند، و اگر [آن ذره، کار] نیکی باشد آن را چند برابر میکند.(۴: ۴۰)
✓ هر کس کار نیکو آورَد، ده برابر آن، او را پاداش باشد.(۶: ۱۶۰)
✓ برای کسانی که نیکی کردهانند [پاداش] نیکوتر و [چیزی] افزونتر است.(۱۰: ۲۶)
✓ کیست آن که به خدا وامی نیکو دهد، تا آن را برایش چند و چندین برابر کند؟(۲: ۲۴۵)
✓ آنانند که نیکوترین اعمالشان را از آنها میپذیریم.(۴۶: ۱۶)
✓ اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید، بپرهیزید، گناهان [کوچک]تان را از شما میزداییم.(۴: ۳۱)
✓ نیکیها بدیها را از بین میبَرَد.(۱۱: ۱۱۴)
✓ کسی که توبه کند و ایمان آوَرَد و کاری شایسته انجام دهد خدا بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند.(۲۵: ۷۰)
✓ ای بندگان من که دربارهٔ خویش [در گناه] زیادهروی کردهاید، از رحمتِ خدا ناامید نشوید، که خدا همهٔ گناهان را میآمرزد، همانا اوست که آمرزندهٔ مهربان است.(۳۹: ۵۳)
✓ پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است، که: هرکس از شما از روی نادانی کاری ناپسند انجام دهد و پس از آن، توبه کند و [اعمال خود را] به صلاح و سامان آرد، [بداند که] اوست آمرزگارِ مهربان.(۶: ۱۲)
نظرات