دکتر جلالی‌زاده‌ فعال سیاسی و نماینده‌ی پیشین مجلس در نامه‌ای سرگشاده‌، به‌ دکتر سید مصطفی تاجزاده‌، مسائل مهمی در رابطه‌ با اهل سنت مطرح و بر اعطای حقوق آنان در کشور تأکید نمود.
 بنا به‌ گزارش پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح، در پی انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ی مصطفی تاجزاده فعال سیاسی و معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات‌ به‌ رییس‌جمهور، درباب رعایت حقوق اهل سنت، جلال جلالی‌زاده‌ فعال سیاسی- مذهبی و نماینده‌ی پیشین مجلس از حوزه‌ی انتخابیه‌ی سنندج، کامیاران و دیواندره‌ در نامه‌ی سرگشاده‌ای، ضمن تأکید استیفای حقوق حقه‌ی یک چهارم ایرانیان اهل سنت، پرده‌ از برخی تبعیضات، تضییقات و تعصبات مذهبی پاره‌ای از اصلاح‌طلبان بر گرفت.


 متن نامه‌ی دکتر جلالی‌زاده‌ به‌ شرح زیر است:
برادر گرامی جناب آقای دکتر مصطفی تاجزاده‌ی دریا دل:
سلام علیکم وقلبی لدیکم
یادداشت زیبا و پرمحتوای جنابعالی را درباره دو موضوع جرم سیاسی و مشکلات اهل سنت مطالعه کردم. بدون شک حضرتعالی در تمام مراحل زندگی خود مدافع حقوق حقه‌ی هموطنان خود بوده‌اید. طبیعی است که آزاداندیشی آزادمردی چون شما مرزهای مذهبی، قومی و خط‌کشی‌های سیاسی را به رسمیت نمی‌شناسد و همه‌ی ساکنان کره‌ی خاکی را در بر می‌گیرد. بنابراین دور از انتظار نیست که شما بزرگمرد دربند، علی رغم همه‌ی مشکلات جسمی و روحی به فکر هموطنان مظلومی باشید که به نام اسلام و اهل بیت مکرم، مکرر بر آنان جفا می‌رود. شاید اگر ندای آزادیخواهی معدود کسانی مانند شما نبود وضع اهل سنت ایران خیلی بد‌تر از این می‌شد. الطاف جنابعالی در مورد اینجانب که بدون توصیه و هماهنگی قبلی از حق تضییع شده‌ی من در اولین انتخابات شورای اسلامی شهر سنندج دفاع کرده بودید تنها یکی از چندین نمونه عدالت‌پیشگی شماست. نامه‌ی پنج صفحه‌ای شما به آقای موحدی ساوجی که در آن در باره‌ی رد صلاحیت اینجانب در انتخابات اولین شورای شهر سنندج نکات قابل ملاحظه‌ای را گوشزد فرموده بودید و نیز انتصاب فرمانداران وانتخاب شهرداران اهل سنت در مناطق مذکور از دیگر نمونه‌های خدمت خادمانه‌ی شما به این آب و خاک است.
برادر بزرگوار! کاش انقلابمان تا سر منزل نهایی مقصود پیش می‌رفت و گرد اینهمه ندانم‌کاری و بی‌عدالتی بر دامن کبریائی‌اش نمی‌نشست.‌ای کاش اینگونه اخلاق و اسلاممان روز به روز ضعیف‌تر نمی‌شد و مرز‌ها و حریم پاکی و پارسایی شکسته نمی‌شد. بنده بر این باورم تا زمانی که حجاب تاریک تعصب، دیده‌ها را پوشانده و تبعیض‌ها و تحقیر‌ها روا داشته می‌شود، مملکت ما روی آزادی وعدالت به خود نخواهد دید. دور نیست روزی که آه مظلومانی چون دانشجویان ستاره‌دار و متخصصان بی‌کار که خود معلول گزینش‌های قرون وسطایی هستند، چشم ظالمان را کور کند.
آقای تاجزاده شما فکر نکنید که این ظلم‌ها و حق‌کشی‌ها در حق کسانی است که نسبت به نظام و یا انقلاب بی‌تفاوت بوده‌اند، بلکه نارضایتی بیشتر در بین کسانی است که در پیروزی انقلاب نقش اساسی داشته و عزیز‌ترین افراد خانواده‌شان فدای دفاع از انقلاب وایران شده‌اند. کسانی که امروز یا جلای وطن نموده، ممنوع الخروج شده و یا گوشه‌ی عافیت را از بیم مسائلی که خود می‌دانید اختیار کرده‌اند. شما بهتر از ما عملکرد شورای نگهبان را در رد صلاحیت افرادی که دلسوز ملت هستند و جایگاهی در بین مردم دارند می‌دانید. عملکردهایی که صرف نظر از همه‌ی تأکیدهای آیت‌الله خمینی در حفظ حرمت خانواده‌ی شهیدان و امثال آنان رخ داده است.
اما این تعصب سنی‌ستیزانه و نامحرم تلقی کردن آنان البته مخصوص اصولگرایان نیست. کافی است که سه نکته از مجلس ششم را برایتان بازگو نمایم تا بدانید که فاصله‌ی اصلاح‌طلبان اسمی با اصلاح‌طلبان واقعی از زمین تا آسمان است.
1-    در اولین مراحل تشکیل کمیسیون‌های مجلس اینجانب علاقه‌مند بودم در کمیسیون سیاست و امنیت ملی باشم اما دوستان اصلاح‌طلب به من رأی ندادند.
2-    در کمیسیون فرهنگی علی رغم میل اینجانب به اصرار آقای دکتر احمد ‌پورنجاتی نامزد شدم اما در ‌‌نهایت دوستان به یک نماینده‌ی غیر مسلمان رأی دادند و از رأی دادن به این حقیر امتناع کردند.
3-    در انتخاب هیأت رئیسه‌ی مجلس که اینجانب از کاندیداهای تصدی آن بودم، داستان کفن‌پوشی و امثال این‌ها مطرح شد در حالی که یکصد سال پیش از این در دوره‌ی دوم مجلس شورای ملی، میرزا اسدالله خان کردستانی نماینده‌ی سنندج عضو هیأت رئیسه‌ی مجلس بوده است. بگذریم از داستان انتصاب رئیس سازمان آب و فاضلاب در یکی از مراکز استانها واعتراض‌هایی که پس از آن به وجود آمد. غرض از یادآوری این مسائل تذکر این نکته است که تا زمانی اصلاحات مذهبی در ایران انجام نشود وهمگی با عینک تعصبات پوچ به حقوق شهروندان بنگرند هیچگونه تغییری در اوضاع صورت نخواهد گرفت و کشور عزیز ایران با محروم کردن یک چهارم از ساکنانش راه رشد و توسعه را طی نخواهد کرد، اما صرف نظر از تصمیمات مسؤولان سؤال بنده از جنابعالی این است که آیا درست است که عده‌ای از هموطنان ما قربانی تبعیض و بی‌عدالتی بعضی دیگر باشند و همه‌ی این ظلم‌ها به نام حضرت زهرا (رضی الله عنها) تمام شود؟ من کاری به دولت احمدی‌نژاد ندارم که کارنامه‌ی اعمال آن دولت در تمامی ابعاد برای ایرانیان آشکار است. مخاطب خاص بنده آقای روحانی و تیم همراه ایشان است که حداقل شش میلیون از آرای ایشان متعلق به اهل سنت است. آیا در یک کشور غیر اسلامی که عدل را از اصول مذهبی خود به شمار نمی‌آورد، حزبی که پشتوانه‌ی شش میلیون رأی داشته باشد حق شریک شدن در قدرت را ندارد؟ به نظر جنابعالی اگر آقای خاتمی هم برخی ملاحظات را اعمال نمی‌کردند اصلاح‌طلبان وضعیت بهتری نمی‌داشتند؟ در عربستان سعودی با آن حکومت استبدادی و متعصب، شیعیان اسماعیلیه از زندگی مطلوبی برخوردارند، اما بر عکس در نظام جمهوری اسلامی که درخت آن با خون هموطنان سنی و شیعه آبیاری شده برخی از افراد متعصب ناآگاه به مقتضیات زمان می‌پندارند که با اعمال فشار بر پیروان دیگر مذاهب می‌توان بر تعداد شیعیان افزود؟ آیا به فرض موفقیت وجود چنین اعتقادی که به خاطر کسب نان و حفظ جان بوده ارزشمند است؟ در طول تاریخ پیروان راستین اهل بیت مفتخراند که در مقابل ظلم واستبداد ایستادگی کرده‌اند و به پیروی از مشی ائمه طرفدار مظلومان بوده‌اند اما با چنین منشی کسی می‌تواند از سیاست صفویان دفاع و یا به آن افتخار کند؟ امروز دنیا به دهکده‌ی کوچکی تبدیل شده که هیچ چیزی از دیده‌های تیزبین پوشیده نمی‌ماند و حقایق چنان عریان شده‌اند. که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بپوشاند، برادر ارجمند، من وامثال بنده نه در فکر مقامیم و نه در پی انباشتن جیب‌های خود از بیت‌المال، بلکه درد دین‌گریزی جوانان اهل سنت بویژه در کردستان که معلول سیاست‌های نادرست و برخوردهای نامعقول برخی از مسؤولان و معرفی اسلام به عنوان نماد تعصب و سختگیری و تبعیض است امان از ما بریده است که گذشته از تأمین نان ومعاش ساده‌ی آنان و پرهیز از افتادن به دام‌های گوناگون مانند اعتیاد و افراط‌گرایی باید شب وروز در اندیشه‌ی نجات ایمان آنان بود که هم‌اکنون هزاران نفر از آنان در پی تأمین معاش در داخل و خارج کشورآواره‌اند، پرسش دیگری که باز هم دلها را به خود مشغول کرده این است که آیا پس از سی و پنج سال جمهوری اسلامی نتوانسته است از میان پانزده ملیون اهل سنت امام جمعه‌ای، وزیری، سفیری، استانداری، رئیس دانشگاهی و مدیرکل آموزش و پرورشی را تربیت کند و در این زمینه افغانستان و یا عربستان سعودی را در انظار جهانیان الگوی خود قرار دهد. امید است سخنان اینجانب شما را بیش از پیش آزرده خاطر نگردانده باشد و مسؤولان هم از باب «النصیحة لأئمة المسلمین و امر به معروف و نهی از منکر» توصیه‌ها را مد نظر قرار دهند.