عبدالمنعم صالح العلي العزي اندیشمند و نظریه‌پرداز بزرگ دنیای اسلام در تاريخ  ٢٧ اوت ٢٠٢٤ م در سن ٨٦ سالگى در كشور مالزى از سرای فانی به سرای باقی پر کشید. ایشان در جمع دعوتگران و دوستدارانش به نام محمد احمد الراشد شناخته می‌شد. بدون شک نام نیک و راه ایشان هميشه ماندگار، ديدگاه و کتاب‌هایش پيوسته در محافل اهل علم و دعوت مدارسه خواهد گردید. 
   محمد احمد الراشد علوم شرعى را در نزد بزرگِ علماى عراق شيخ امجد زهاوى و ديگر علما فرا گرفت. تحصيلات دانشگاهى را در دانشكده‌ی حقوق دانشگاه بغداد پشت سر گذاشت. با مطالعه‌ی «وحى القلم» و ديگر آثار اديبان جديد و قديم، استعداد و ذوق ادبى خود را تقويت نمود. 
   با تٲثيرپذيرى از شخصيت شیخ محمد محمود صواف و شاعر دعوت اسلامى وليد الأعظمى در سن ١٣ سالگى به عضو يت تشكيلات اخوان‌المسلمين در آمد. در سن ٣٢ سالگى  در سال ١٩٧٠ م بەدلیل استبداد سیاسی حاکم در عراق مجبور به ترک زادگاه خود گردید، سال‌ها در کویت به‌عنوان عضو هيأت تحریریه‌ی مجله‌ی المجتمع فعاليت و مقالات خود را در اين مجله به چاپ مى‌رساند. در امارات بيشتر از يك سال زندانی و بعد از آزادى تقریباً در اين سه دهه‌ی آخر عمر، در بین کشورهای سودان، مالزی و ترکیه در رفت و‌ آمد بود. 
   همّت عالى ايشان در مطالعه‌ی متون، تفسير و تاريخ، نگاه تيزبين ايشان در صيد حكمت‌هاى پراكنده در ميراث اسلامى و تجارب ميدانى متنوع، از ايشان صاحبنظرى توانا و عميق ساخته بود كه حاصل عمر خود را بى‌مضايقه در اختيار فرزندان بيدارى اسلامى قرار مى‌داد. 
   ايشان پروژه‌ی اصلی خود را زنده کردن فقه دعوت و ساختن دعوتگران قوی و‌ توسعەیافته تعريف كرده بود و در اين مسير، مجدّانه قدم برمى‌داشت. می‌توان ادعا کرد در نسل گذشته تقریباً همه‌ی فعالان میدان دعوت و اصلاحگری به نحوی از چشمه‌ی زلال اندیشه‌های ایشان بهره برده‌اند. اما اين امر در نسل جديد كمتر اتفاق افتاده است، اين در حالى است كه نسل جديد داعيان حق با توجه به پيچيدگى و سختى‌هاى مسير دعوت بيشتر از قبل به اين گنجينه‌ی كم‌نظير نيازمند مى‌باشند. 
   محمد احمد الراشد در سپهر انديشگى در حقيقت نه آفتابی است که به نسبت ايشان حضور و غیبت اتفاق بيفتد و نه جرقه‌اى است كه با وفاتش، يادش به خاطره‌اى تبديل يا به فراموشى سپرده گردد، بلكه نگارنده بر این باور است که انديشه‌هاى دعوى اين شخصيت بزرگ توسط دوستداران و ميراث‌بران علم و انديشه‌ی ايشان ماندگار و در تٲسيس و فربهى علم دعوت نقش ايفا خواهد نمود. 
بدون شك در تجربه‌ی زيست دعوى و محصولات فكرى و فرهنگى محمد احمد الراشد، گهرهاى فراوانى وجود دارد كه لازم است توسط كارشناسان و متخصصانِ دعوت و تربيت، نقاب از چهره‌ی آن برداشته شود. در همين راستا به چند ويژگى و رهيافت دعوى از ايشان اشاره مى‌گردد كه مى‌تواند در دستور كار مؤسّسات پژوهشى و اهل تحقيق قرار بگيرد.  

اهتمام به تأصیل شرعی، اصرار بر اسناد نظريات به دليل و پيدا كردن ردّ پاى در ميراث اسلامى براى آن؛
شروع و اقدام به دعوت از محراب عبادت، هم‌آوايى و همراهى با جهان هستى در تسبيح پروردگار؛
تٲكيد بر تربيت جهادى، همّت بلند، نفى راحت‌طلبى و تقويت روحيه‌ی فداكارى و از خود گذشتگى؛
باور به زندگى‌سازى و همراهى با حركت زندگى، تربيت در ميدان عمل و ابداع و نوآورى در دعوت؛
باور عميق به آزادی و آزادگى و اولويت‌بخشى به استقرار آن و نفى استبداد به‌عنوان شرط استقرار شريعت؛
توجّه ويژه به ذوق عالی و طبع بلند و تٲكيد بر احسان و اتقان و استفاده از رقائق، مواعظ و اشعار در دعوت؛
باور و التزام به تنظیم و تشكيلات به جاى نظريه‌ی نهضت و جريان‌سازى در مسير دعوت و اصلاحگرى؛

خداوندا! محمد احمد الراشد فقيد امّت اسلامى را در كنف عنايت و رحمت خود قرار ده و روح ايشان را با انبيا، صدّيقين، شهدا و صالحين محشور بفرما.