نگاهی به كتابهای اهل اندیشه ایران درباره كرونا محسن آزموده|شواهد و قراین نشان میدهد كه گویا هنوز قرار نیست از پایان كرونا سخن بگوییم و این بلای مهلك فعلا دست از سر ما بر نمیدارد. البته با تولید واكسن و شروع واكسیناسیون در گوشه گوشه جهان، امیدهایی برای غلبه بر این ویروس مرموز و پیچیده در انسانها پدید آمده، اما همچنان به صورت روزانه، افراد زیادی از گروههای اجتماعی گوناگون به كرونا مبتلا میشوند و با كمال تاسف، هر روز تعدادی نیز بر اثر آن از دنیا میروند. كرونا تنها یك پدیده پزشكی نیست و این تنها پزشكان و كادر درمان نیستند كه فداكارانه و ایثارگرانه با آن درگیرند. این بیماری همهگیر، چنان كه از نامش پیداست، همه بشریت را درگیر كرده و سویههای گوناگونی از زندگی فردی و جمعی بشر را متاثر ساخته است. از همان روزهای ابتدایی فراگیر شدن خبر شیوع كرونا، بسیاری از اهل اندیشه اعم از روشنفكران، استادان دانشگاه در رشتههای گوناگون علوم انسانی، دانشجویان، پژوهشگران و ... دست به كار شدند و به صورت فردی یا گروهی، متناسب با تخصص خود و از منظرهایی متفاوت به تامل و تحقیق و پژوهش درباره ابعاد متفاوت این بیماری پرداختند. حاصل این تلاشها، عمدتا به صورت مقالات و گفتارها و نوشتارهایی در رسانهها و مطبوعات مختلف بازتاب داشت. شماری نیز با همت والا و احساس مسوولیتی شایان ستایش، حاصل تلاشهای خود را به صورت كتابهایی عرضه كردهاند. در صفحه پیش رو، به معرفی مهمترین این آثار در حوزه اندیشه خواهیم پرداخت. «سیاست كرونا: مابین رتروپیا و اتوپیا» نوشته محمد تقی قزلسفلی، یكی از جدیدترین كتابهای فارسی در حوزه اندیشه است كه در آن نویسنده به موضوع كرونا پرداخته است و نشر امید صبا آن را در 272 صفحه با قیمت 53 هزار تومان منتشر كرده است. نویسنده كتاب عضو هیات علمی دانشگاه مازندران و از استادان شناختهشده علوم سیاسی در ایران است كه تاكنون كتابهای فراوانی در زمینه اندیشه سیاسی و توسعه منتشر كرده است كه از آن میان میتوان به این عناوین اشاره كرد: بنیادهای عدالت فضیلتمند و الگوی ایرانی اسلامی عدالت (1397)، ایدئولوژی داو قدرت: روشنفكران و سیاست در ایران (1396)، توسعه نوسازی با نگاهی به نظریهها و تجربهها (1396) و امپریالیسم چیست؟ (1394). میان كرونوس و كایروس كتاب حاضر از یك پیشگفتار با عنوان «به جای مقدمه»، چهار فصل و بخش كوتاهی با عنوان به جای نتیجهگیری تشكیل شده است. بخش نخست كتاب یعنی به جای مقدمه با عنوان فرعی «كرونا، كرونوس و كایروس» به بیان انگیزه نویسنده و شرایط او برای نگارش كتاب حاضر و رویكرد كلی او در این كتاب اختصاص یافته است. در این بخش قزلسفلی پاندمی كرونا را «تا این جای هزاره جدید، مهیبترین بیان معوج بودگی دنیا و تهدیدآمیز شدن آن» میخواند و با وامگیری از یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی، معتقد است «كرونا بشر امروزی را به جد با معنای واقعی ناامنی اگزیستانسیالیستی آشنا و مواجه كرده است». از دید نویسنده در این «موقعیتهای مرزی مواجهه با رنج و مرگ» باید «امر نویسا و تفكر را به امكانی برای یافتن كاهش آلام بشری تبدیل كرد» به عبارت دقیقتر از نظر قزلسفلی «فلسفیدن باید شكل بیان رنجهای بشری باشد تا بتواند رنج جهان را در قالب زبان گویا بریزد.» و از این رو كتاب حاضر كوششی است برای ارایه ایدههایی برای برونرفت از وضع سخت و ناموزون به منظور وصول به شرایطی درخور آدمی. نویسنده در مقدمه میان كرونوس و كایروس (دو اصطلاح یونانی كه در زبان انگلیسی time ترجمه میشوند) تمایز میگذارد. كایروس بر مفهوم كیفی زمان دلالت دارد مثل زمان مناسب برای انجام كاری در حالی كه كرونوس عمدتا یك مفهوم كمی از زمان ارایه میكند. او با این تمایز میخواهد بگوید اگر كرونا در بستر كرونوس (زمان كمی متداوم) پدیداری از صورتی از رنج و درد بشری است، وظیفه روشنفكر آن است كه با تامل بر این پدیدار و بازاندیشی آن، انقطاع و گسستی و كایروسی (زمانی كیفی) پدید آورد. تا جایی كه این تامل به هدف ایجاد گسست در تداوم و تبدیل كرونوس به كایروس، به كرونا مربوط میشود، حاصل آن سیاست كروناست، یعنی ارایه فلسفهای سیاسی برای اراده یا برنامهای سیاسی. كوتاه سخن كتاب سیاست كرونا، كوششی است برای پیشنهاد طرحی برای زندگی خوب، در خلال بحران كرونا. فقر بزرگتر میشود فصل نخست كتاب با عنوان «نویسای رنج به سال 2020»، به مساله درد و رنج بشری به ویژه در دوران كرونایی میپردازد و به این پرسش پاسخ میدهد كه چرا و چگونه تاریخ رنج، پایه اصلی زندگی امروزی شده است. در این فصل تداوم رنج در عصر پساها، به واسطه گزارش موسسه خیریه آكسفام، یك نهاد بینالمللی حامی اقدامات بشردوستانه تصویر میشود: «آكسفام آورده است: در حالی كه ثروتمندان با سرعت نور ثروتمندتر میشوند، وضعیت اقتصادی نیمهفقیر جمعیت رو به سقوط است». در ادامه نویسنده به متفكرانی چون بودا، اپیكور، سنكا، شوپنهاور، نیچه، اونامونو، بودلر و آلبركامو پرداخته كه به وضعیت رنجآمیز زندگی بشری اندیشیدهاند. از دید نویسنده «در جهان سرشار از سختی و مرارت كه بیگمان در دنیای پساها دیگر بار به اشكالی رخ خواهد نمود، مهمترین وظیفه انسانی ما پرهیز از دامنه رنجهایی است كه توش و توان بهزیستن را از ما دریغ میكند.» موقعیت زیست- مخاطرهآمیز فصل دوم كتاب با عنوان دلهرههای زیستن در سیاره كووید 19 با شعری از نیما یوشیج و این گزینگویه از والتر بنیامین آغاز میشود: «در سیمای طبیعت، تاریخ با نشانها و حروف زوال نگاشته شده است». در این فصل ابتدا تاریخچهای از بیماریهای اپیدمی/ پاندمی ارایه میشود و سپس به كروناویروس و پیامدهای ناشی از آن بهطور خاص توجه میشود. به اعتقاد نویسنده ما در دنیای معاصر در موقعیت زیست- مخاطره زندگی میكنیم و كروناویروس یكی از این زیست- مخاطرات است در كنار تكثیر سلاحهای میكروبی و هستهای، احتمالات فاجعههای زیستمحیطی و... در پایان این فصل نویسنده ناظر به این زیست- مخاطرات، سه نكته اساسی طرح میكند: 1. نگرانی از لویاتانی شدن قدرت و دولتها، 2. فراگیر شدن مشكلات زیست محیطی و 3. ضرورت حركت به سوی یك جامعه جهانی با زیست سیاست عادلانه و ساختاری مستحكمتر. فصل سوم كتاب با عنوان كار روشنفكری و مساله كرونا، به پراتیك فكری روشنفكری در عرصه عمومی اختصاص دارد. در این فصل با تمركز بر دو متفكر عمده یعنی میشل فوكو و یورگن هابرماس و اختلاف نظر آنها، دو نحوه مواجهه با مخاطرههای دلهرهآمیز بررسی میشود. نویسنده پس از معرفی دو تیپ روشنفكر نیهیلیست و روشنفكر ایدئولوگ و نقد ایشان، از روشنفكر پرسشگر درگیر دفاع میكند، كسی كه خود را با نقد در حوزه عمومی و مشاركت فعالانه در سرنوشت جامعه و مردم تعریف میكند. از دید قزلسفلی «كار و عمل روشنفكری یك نوع پراتیك جمعی و مشاركتی، آن هم در بستر عمومی است نه امری خودمدارانه یا خودخواهانه كه یا دامگه ایدئولوژی باید یا افتادن به بیابان بیانتهای هیچانگاری. این پراتیك همانا منش اخلاقی معطوف به پروبلماتیزه كردن فرهنگ و سیاست زمانه پساهاست، تا جایی برای نوآوری، خلاقیت و صورتهای جدید اندیشه و عمل رهایی بخش فراهم گردد». ما بین رتروپیا و اتوپیا عنوان فصل چهارم كتاب اندیشیدن به توسعه است، مفهومی كه به تعبیر مارتا نوسباوم، پركاربردترین مفهوم برای اندیشیدن در باب تغییرات عظیمی است كه در سراسر جهان در حال وقوع است. در این فصل معناهای عمده این مفهوم و راهكارهایی كه بشر برای آن ارایه كرده مورد بررسی قرار میگیرد. از دید نویسنده «موتور توسعه و پیشرفت اقتصادی در جهان از جنبههای مختلف دچار ویروس ناكارآمدی شده است» به همین دلیل متفكرانی چون آمارتیا سن، دنیس گولت، توماس گلد، پیتر ایوانز، آدریان لفت ویچ، جوهانا وارتیانن و .. به انتقاد از این راهكارها و ارایه پیشنهادهایی برای عصر پساتوسعه پرداختهاند. بالاخره فصل پایانی كتاب با عنوان «مابین رتروپیا و اتوپیا، به سوی فلسفه سیاسی پساكرونا» به طرح فلسفه سیاسی مورد نظر نویسنده برای مواجهه با كرونا اختصاص دارد، از دید او ما در عصر پساها به سر میبریم و طرح فلسفه سیاسی هنجاری- انتقادی جدید ضرورت پیدا كرده است. سیمای ایدئولوژیك جهان دگرگون شده و ما وارد ساحت پارادایم معرفتی جدید شدهایم كه قزلسفلی آن را «دیدگاههای پسااثباتی» میخواند. از دید او «فلسفه سیاسی عصر پساها (عصر كرونا) نه با خصلت اتوپیایی یا رویكرد «نظریه حقیقت» میتواند فلسفهگرایی و انتزاعمحوری را بر زندگی روزانه تحمیل كند و نه میتواند به سیاق تجربه قرن بیستم به بهانه تاسیس نظام سیاسی آرمانی در خدمت ایدئولوژیهای مهلك درآید.» او در برابر دیدگاههای اتوپیایی كلاننگر و ناظر به آینده و نگرشهای رتروپیایی (واپسنگر و گذشتگرا) از میكرواتوپی سخن میگوید. آرمانهای این میكرواتوپی عبارتند از: اقتصادی كه وسایل مادی و خدمات عمومی لازم برای شأن و مقام انسان فراهم كند؛ احساس مسوولیت برای ایجاد رفاه و شادكامی و حفظ سلامت دیگران، به خصوص نسلهای آینده؛ تعهد و پایبندی به برابری وضعیت و فرصت؛ نوعی احترام به گوناگونی، یعنی اعتقاد به اینكه دیگران حق دارند از گونه دیگری باشند؛ تعمیق دموكراسی چونان فرآیندی سیاسی كه جامع و مشاركتی باشد؛ پایبندی به عدم خشونت و اعتقاد به اینكه اختلافات را میتوان با اخلاق گفتوگو حل كرد. البته نویسنده خود نیز اذعان دارد كه «این اصول فقط مقدمه فراهم میكند و چالش اصلی، ابداع فرآیندی است كه بتواند نتایج و كاربردهای این مشاركت را برای مبانی هنجاری- انتقادی فلسفه سیاسی میكرواتوپی تعریف كند».كتاب سیاست كرونا، حاصل تاملات متعهدانه و دلسوزانه و روشمند یك استاد علوم سیاسی درباره روزگار فراگیری بحران كرونا و نشانگر تلاش اوست برای مواجههای منطقی، خردمندانه و معطوف به كاهش رنج و درد بشری با این معضل. محمد تقی قزلسفلی در این كتاب روشنفكرانه كوشیده با بازخوانی گسترده و عمیق اندیشههای متفكران پیشین، راهحلهای ارایه شده پیشین را نقد و پیشنهادی تازه و متناسب با آنچه عصر پساها (عصر كرونا) میخواند، ارایه دهد. فلسفه سیاسی میكرواتوپی او تلاشی است برای ایجاد گسست در كرونوس (زمان كمی متداوم) و خلق یك كایروس (زمان كیفی یا زمان مناسب عمل) . به نظر او باید «دیدگان اندیشه را به درستی گشود و به سیاره به خطر افتاده از روی مسوولیت، نسبت به نسل آینده، نگاه كرد.» اما مساله این است كه چقدر این تاملات میتواند مبنای عمل قرار گیرد و بهطور عینی در زندگی موثر باشد؟
نظرات