روزهای شنبه و یکشنبه هفدهم و هجدهم دسامبر، مصادف با 26 و 27 آذرماه گذشته نشست مشورتی رهبران مسلمان، به میزبانی مؤسسهی پژوهشهای سیاسی، اقتصادی (ESAM) در استانبول ترکیه برگزار شد. در روز اول همایش، بعد از سخنرانی استاد رجایی کوتان به عنوان دبیرکل پیشین حزب سعادت و رییس مؤسسهی اسام و آقای مصطفی کمالاک دبیر کل حزب سعادت، آقایان ابراهیم منیر سخنگوی جنبش اخوانالمسلمین در اروپا، علی صدرالدین بیانونی از رهبران اخوان سوریه، استاد جمعه امین از رهبران اخوان مصر، عبدالله آوانگ دبیر کل پاس (حزب اسلامی کلانتان مالزی)، لطفی اسحق حسن از اخوان اندونزی، حمزه منصور از رهبران حزب عمل اسلامی اردن و عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت دعوت و اصلاح ایران به ایراد سخن پرداختند.
گفتنی است شخصیتهای دیگری ازجمله استاد مصطفی طحان از رهبران قدیمی جنبش دانشجویی اسلامی، اسامه تکریتی از حزب اسلامی عراق، ابراهیم المصری دبیرکل جماعت اسلامی لبنان، شیخان الدبی از یمن و منیر الشفقة حضور داشتند.
ترجمهی سخنرانی استاد پیرانی که با تقدیر و استقبال محسوس حضار همایش مواجه شد، در پی میآید.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله والصلوة والسلام علی رسول الله وعلی آله وأصحابه ومن والاه.
با نهایت خوشوقتی و سرور در این جلسه که به منظور بحث و بررسی جدیدترین مسائل امت اسلامی، بعد از قرنها تلاش و رنج و بردباری منعقد است، حضور یافتهام و مراتب سپاس خود را به حضور برادران عزیزم در مؤسسهی پژوهشهای سیاسی، اقتصادی(ESAM) برای دعوت ما به چنین همایشی را تقدیم مینمایم. این نشست، یادآور رهبر بزرگ و دعوتگر سترگ زمانه، مرحوم استاد نجمالدین اربکان و تلاشهای فرخندهی او در خدمت به امت است. اجازه میخواهم سلامها و درودهای برادران و خواهرانم در جماعت دعوت و اصلاح ایران را که یک جماعت اسلامی فعال در استانهای پانزدهگانهی محل سکونت اهل سنت است، به حضور شما تقدیم نمایم.
عالیجنابان! برادران و خواهران! استادان!
قبل از انقلابات اخیر در بعضی کشورهای اسلامی، برخی از روشنفکران، قصد نادیده گرفتن علما و حرکات اسلامی و کاستن از ثقل آنان را داشتند و به پراکندن حس ناامیدی و خود کمبینی در بین فرزندان امت اقدام میکردند و تا حدودی هم توفیق یافتند. اما خواست خداوند بر این تعلق گرفت که بر علما و اندیشمندان امت و جنبشهای اسلامی و دعوتگران دین منت نهد و نقش مهمی را در میدان تعیین سرنوشت ملتها و مشارکت در تأسیس حاکمیتهای جدید و متفاوت از گذشته به آنان واگذار نماید، تا از این راه مطالبات ملتها را بر آورده سازند و حقوق و آزادیهای اساسی آنان را بازپس گیرند و زمینهی حیات شایستهی انسانی را فراهم سازند.
این تحول بزرگ و این انقلابهای باشکوه، که از تونس و مصر و لیبی آغاز شد و سپس سوریه و یمن را نیز دربرگرفت، ما را به یاد سخن عبدالمطلب، جد پیامبر گرامیمان حضرت محمد -صلی الله علیه وسلم- میاندازد که خطاب به ابرهه فرمود: «این خانه خدایی دارد که آن را پاس خواهد داشت» میتوان گفت این انقلابات از نقطهی یأس آغاز شدند. استیلای ناامیدی بر ملتها از اصلاح امور با مکانیسمهای عادی شناخته شده یکی از عوامل زمینهساز این انقلابها بود. از دیگر عوامل، میتوان توهین به ملتها و حقوق و کرامت آنان و نیز سلطهی گروه اندکی از مستبدان وابسته به بیگانه بر مقدرات کشورها و ثروتها و فرصتهای ملل را ذکر کرد؛ بخش قابل توجهی از مردم در فقر به سر میبردند. کمکم فساد در اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی گسترش یافت و ارزشها و رویکردهای دونمایه، ارتجاعی و نوعاً وارداتی مسلّط شدند. در چنین شرایطی «بوعزیزی» آتشی در جسم خود افکند که شعلههای آن حکّام ستمگر را در تونس و دیگر کشورها دربرگرفت. برخی از این ملتها در کنار زدن زمامداران مستبد و ستمگر و تشکیل مجلس مؤسسان توفیق یافتهاند و یا انتخابات پارلمانی برگزار کردهاند و برخی در انتظار چنین مراحلی به سر میبرند. پاک و منزه است خدایی که زنده را از مرده بر مىآورد و مرده را از زنده.
برادرانم! خواهرانم! اساتید گرامی!
این انقلابها هدیهای الهی هستند برای ملتهایی که دههها در معرض تضییع حقوق و سرکوب آزادیها بودهاند و اندیشمندان، علما و رهبرانشان با زندان و اخراج از کشور و احیاناً اعدام مواجه بودهاند.
هدیهی الهی هستند از آن رو که کاملاً مردمی بوده، و با مشارکت شهروندان، احزاب، طیفها و جریانهای گوناگون تحقق مییابند.
هدیهی الهی هستند از آن رو که صحنههای فراوان زیبایی را از تربیت جهادی و برکف نهادن ارزشمندترین داشتهها آفریدند و همبستگی و وحدت نظر نسبی را حفظ نمودند و ارادهی راسخی را برای تأسیس آیندهای متفاوت با مشارکت همهی شهروندان از اسلامگرا تا لیبرال و از مسلمان تا مسیحی و... به نمایش گذاشتند؛ حادثهی عظیمی بود و نتایج عظیمی دربرداشت.
هدیهی الهی هستند، از آن رو که درونمایهی اسلامی دارند، از مساجد آغاز شد و شعارهای اسلامی مانند «الله اکبر» و «الشهید حبیب الله» سر دادند و در میدانهای تحریر نماز جمعه برپا نمودند.
برای همهی اینها و به سبب این که جنبشها و جریانات اسلامی در کشورهایی که انتخابات در آنها برگزار شده است، توانستهاند رأی اعتماد بخش عمدهی شهروندان را به دست آورند، مسؤولیت، بزرگتر و امانت بر دوش آنان سنگینتر از گذشته شده است. از همین جا اجازه بدهید بگویم جنبشهای اسلامی در پرتو سنت ابتلا موفق به تحمل مشکلات فراوان و خلق بزرگترین جلوههای فداکاری شدند و با بردباری و پایمردی و همیاری، توانستند پیروز شوند. از همین رو فرهنگ محنت و تحمل سختیها نزد آنان بر فرهنگ برخورداری چیره است و صبر آنان بر شدائد، قویتر از صبر بر برخورداریها است.
از این رو لازم است این جنبشها صفحهی جدیدی بگشایند و بدانند که امروز در برابر آزمونی قرار دارند که از آزمون زندان و بازداشت دورهی طولانی گذشته بسی خطیرتر و دشوارتر است. در آزمون شدائد فرد مستقیماً به خدای خود پناه میبرد؛ اما در فتنهی قدرت و ثروت و برخورداری آزمونی بس بزرگتر و دشوارتر نهفته است: «... وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ.» (الأنبیاء/۳۵)
اعتماد ملتها به جنبش اسلامی پیام واضحی است به افکار عمومی عربی، اسلامی و جهانی و بر این جنبشهاست که خود را به تناسب این برخورداری ارتقا دهند. در برابر ملتها متواضع بمانند و در بطن جامعه و مأنوس با دردهای مردم خود باشند. در کمال رأفت و مهربانی و همراه با همهی نیروهای جامعه بدون تبعیض فکری، مذهبی و یا قومی در کامل کردن روند پیروزی گام بردارند، تا همگان در بازسازی و توسعه کشورهایشان و بنای آینده مشارکت یابند.
امروز امت اسلامی نیاز شدید به رهبران شایستهای از علما، اندیشمندان و زمامداران دارد تا در امور دین و دنیا تکیهگاه مردم باشند و با کمک آنان برای اصلاح امور همت گمارند.
امت نیازمند صدق و اخلاص با پرودگار و تعامل اخلاقی با انسانهاست. عدالت و رواداری اسلامی باید ملاک تعامل باشد. اسلام، رحمت خداوند برای همگان است و مسلمانان باید منادی نیکی و مهربانی و تسامح و آشتی برای عموم بشریت باشند: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ.» (الانبیاء/107)
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وأُنْثى وجَعَلْناكُمْ شُعُوباً وقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ.» (الحجرات/13)
«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وآتَوُا الزَّكاةَ وأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ ونَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ولِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ.» (الحج/41)
رسالت جنبش اسلامی اصلاح است. اصلاح شعار انبیاء-علیهم الصلاة والسلام- و بیانگر جوهر رسالت آنان بوده است: «إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وإِلَيْهِ أُنِيبُ.» (هود/88)
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
نظرات
سامان
04 دی 1390 - 05:29استاد عزیز رسیدن به خیر حقیقتا به نکتهی جالبی اشاره فرمودهای اینکه انسان با خیر و شر آزموده میشود و صبر بر مصایب بسی آسانتر از ادای شکر بر نعمتهاست. چه بسا کسانی که در هنگام ضرائر و فقر، صابر بودهاند، ولی به هنگام سرائر و غنا از سر استغنا، تطاول و سرکشی را به اوج خود رسانده و میرسانند! هیچ یک از جانیان و مستبدان تاریخ، آدمکش، دیکتاتور و مستبد از مادر نزادهاند؛ شرایط اجتماعی، نبود سیستم پاسخگو و کنترلکننده، خوی گرفتن به قدرت و مطلق بودن آن و نیز مردمی خوارشدهی فرودست، آنان را بهچنین ورطهای از اضمحلال انسانیت کشانده و میکشاند. تاکنون شعار "الإسلام هو الحل" دوستان دور از قدرت و محکوم، گوش فلک را کر میکرد، حال ببینیم این قرائت از اسلام، چگونه راهحل مشکلات فراوان جامعههای مسلمان است؟ آیا این خوانش نیز سر از عرفیگری در میآورد، مصلحتاندیشانه، رضا به قضا، سر از تسلیم در برابر ارزشهای جهانشمول انسانی حقوق بشر، پلورالیسم، دموکراسی، عدالت و آزادی در میآورد- وحبذا اگر چنین کنند!- یا اینکه طالبانآسا، با ادعای پوچ نمایندگی از خدا، ایمان را و قدرت خشن و عریان را به اکراه بر اکثریت مردم جوامعشان تحمیل میکنند؟ آیا در لیبی کنونی که ظاهرا اسلامگرایان فرادستاند، وجود 7 هزار زندانی، انتقامکشیها و ... سیگنال مثبتی بر رواج خشونتها و تداوم آن نیست؟ از خداوند خواهانیم برادرانمان را در کشورهای مصر، مراکش، تونس، لیبی و سایر کشورها در اینآزمون تاریخی موفق بدارد. وما ذلک علی الله بعزیز