نقطه پایان زاینده‌رود گروه اجتماعی دیروز یك گزارش تصویری در یكی از خبرگزاری‌ها منتشر شد كه متن و تصاویر دردناكی را به نمایش می‌گذاشت. در این گزارش تصویری، تصاویری از نقطه پایانی «زاینده‌رود»؛ محل تلاقی زاینده‌رود و گاوخونی ثبت شده بود؛ جایی كه دیگر امروز اثری از این تلاقی نیست و زمین خشكیده، از بی‌آبی و تشنگی، به سفیدی می‌زند. در گزارش همراه این تصاویر هم خبرنگار این‌طور توضیح می‌داد كه كشاورزان و دامدارانی كه در نقطه پایانی زاینده‌رود، ساكن هستند، از بی‌آبی و خشكی مراتع و مزارع و باغات‌شان به تنگ آمده‌اند و هر روز، شاهد مرگ دردناك دام‌ها یا مزارع‌شان هستند. در این گزارش نوشته شده بود كه جریان زنده‌رود كه برای سال‌ها و قرن‌ها، مسافتی در حدود 400 كیلومتر از ارتفاعات زاگرس را می‌پیموده تا به این نقطه پایان برسد، حالا دیگر قرارگاهی هم ندارد چون این مسیر، سال‌هاست كه به سبب خشكسالی و سوءمدیریت در هدایت جریان آب زنده‌رود، خشكیده و دیگر هیچ اثری از طراوت و شادابی دشت و انسان به چشم نمی‌آید. در شهرستان ورزنه؛ كشاورزان و دامداران آماده‌اند كه قصه پرغصه خشكیدن نقطه تلاقی زاینده‌رود و تالاب گاوخونی را روایت كنند. حسینعلی میراحمدی، از كشاورزان ورزنه به این خبرنگار می‌گوید كه سه قسمت از شهرستان، كاملا خشك و بی‌آب شده درحالی كه كشاورزی و دامداری شغل اصلی اهالی شرق اصفهان بوده اما از سال ۸۴ به این ‌طرف آب به ورزنه نرسید در حالی كه كشاورزان این منطقه سندهای حقابه شرعی و قانونی از زاینده‌رود دارند. به گفته این كشاورز، با نرسیدن آب زاینده‌رود به ورزنه، نه‌تنها كشاورزی و دامداری این بخش از اصفهان دچار بحران شده، حتی محیط‌زیست این منطقه نیز در معرض خطر جدی قرار گرفته است. محمد مددی، كشاورز دیگری از اهالی شهرستان ورزنه است كه برای خبرنگار می‌گوید به دلیل خشكیدن زاینده‌رود و افزایش مشكل بیكاری ظرف دو دهه گذشته، بیشتر جوانان ورزنه مهاجرت كردند و به خوزستان و لرستان و شهرهای دیگر رفته‌اند و در غربت كار می‌كنند و دیگر جوانی در منطقه نمانده كه كشاورزی منطقه پابرجا باشد. سعید حیدری‌زاد، رییس شورای اسلامی شهرستان و عضو شورای شهر ورزنه هم با تایید مشكلاتی كه به دنبال قطع جریان جاری آب زاینده‌رود به شرق اصفهان ایجاد شده، می‌گوید: «ورزنه كانون بحران خشكی زاینده‌رود است و بیشترین آسیب را به دلیل بعد مسافت دیده و در حالی كه رساندن آب، هر مقدار برای كشاورزان ورزنه اهمیت زیادی دارد، برداشت‌های مجاز و غیرمجاز در طول مسیر باعث شده آبی به ورزنه نرسد. تقریبا ۲۰ سال است اعلام می‌كنند خشكسالی است، درحالی كه ما در ورزنه می‌گوییم خشكسالی نیست، سوءمدیریت است. چون آب را بین چند استان پخش كردند و مدیریت هم نمی‌كنند.» به دنبال این توضیحات، رضا خلیلی ورزنه، مدیرعامل انجمن دوستداران میراث طبیعی و محیط‌زیست ورزنه هم توضیح می‌دهد كه زاینده‌رود پس از طی ۳۰ كیلومتر مسیر و عبور از شهر ورزنه، به تالاب گاوخونی می‌رسد، اما امروز دیگر آب حركتی ندارد و نه تنها مانداب، زهاب و پساب‌های كشاورزی تراوش می‌كند، برداشت‌های غیرمجاز امان كشاورزان و دامداران منطقه را بریده، علاوه بر آنكه قبلا پرندگان مهاجر زیادی در این منطقه مشاهده می‌شد چون زیست‌بوم زنده بود، ولی الان تقریبا زیست‌بوم تخریب شده و كمتر از ۱۰ قطعه فلامینگو بیشتر نیامدند، درحالی كه قبلا جمعیت صد هزار به بالا می‌آمدند و اینجا نوعی استراحتگاه پرندگان بود و زمانی هم گاوخونی بیش از ۴۰ گونه پرنده و تنوع زیست‌محیطی بالایی داشت، در حالی كه آخرین سیلابی كه گاوخونی دریافت كرد زمستان ۸۴ بود و بهترین بهار را سال ۸۵ داشت اما یك‌مرتبه با قطع جریان آب، ماهی‌ها هم مردند.» این فعال محیط زیست می‌گوید: «گاوخونی یكی از مظلوم‌ترین تالاب‌های كشور است كه در بدترین نقطه بین استان اصفهان و یزد واقع شده است. كشاورز می‌تواند فریاد بزند و یك قطره آب بگیرد ولی گاوخونی كسی را ندارد كه از حقش دفاع كند.» چوپان پیری هم كه با گله بز رگ می‌شود، بزهایش مشغول خوردن خار و خاشاك و خاك هستند و چوپان می‌گوید كه گله‌اش ۵۰۰ تا بوده و حالا به صدتا رسیده علاوه بر آنكه هیچ جا علف هم نیست چون در این منطقه، 12 سال است كه خشكسالی است و آبی برای كشت و زرع وجود ندارد و بنابراین، چاره‌ای جز نگهداری بز نمانده چون خرج كمتری نسبت به باقی دام‌ها دارد. دامدار دیگری هم كاهدان خالی دامداری‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید كه رمه‌ها هیچ چیز برای خوردن ندارند؛ نه جو و نه كاه و نه آذوقه و این‌طور پیش برود ۵ ماه دیگر بیشتر دام‌ها؛ حتی یك بز هم زنده نمی‌ماند و همینم هست كه امروز دامداران منطقه، ماشین ماشین دام می‌برند كشتارگاه در حالی كه رمه گرسنه، حتی به درد كشتارگاه هم نمی‌خورد بلكه چون خودش خوراك خودش می‌شود، دامداران به این متوسل شده‌اند كه دام را بفروشند تا برای باقی رمه خوراك بخرند. این حرف‌ها را محمد هاشم‌پور؛ دامپزشكی كه برای معاینه دام‌های منطقه آمده هم تایید می‌كند و می‌گوید در این دو سال وضعیت دامداران خیلی بدتر بوده چون دام‌ها دچار سوءتغذیه شده‌اند آن‌هم به این دلیل كه كاه نیشكر و نان خشك خورده‌اند و بنابراین، پشم‌شان ریخته و گوشت‌شان از بین رفته‌ است علاوه بر آنكه با خوراك بی‌كیفیت، سوءهاضمه و سوءتغذیه گرفته‌اند و زود هم تلف می‌شوند. مردم منطقه، بیش از آنكه از خشكسالی یا سوءمدیریت در هدایت جریان زاینده‌رود به شرق اصفهان شاكی باشند از واكنش‌های قهری دولت‌ها در قبال اعتراضات‌شان دلخورند. چنانكه یكی از كشاورزان منطقه، برای خبرنگار تعریف می‌كند كه «یك سال رفتیم اعتراض كردیم گفتند اینها اراذل و اوباشند! یك سربازشان به من فحش داد گفت شما اخلالگری! كارت جانبازی‌ام را نشان دادم، گفتم آن‌وقت كه من رفتم جبهه شما كجا بودی كه حالا به من فحش می‌دهی؟» كشاورزان منطقه، همچنین برای خبرنگار تعریف می‌كنند كه «سطح آب چاه‌ها به علت خشكسالی خیلی پایین آمده، قبلا ۱۰، ۱۲ متر می‌كندیم به آب می‌رسیدیم ولی الان ۲۰ تا ۲۵ متر باید بكنیم تا شاید به آب برسیم، آن‌هم آبی كه خیلی شور است و چون شور است بلااستفاده می‌ماند. هزینه كندن چاه هم خیلی زیاد است و حدود متری یك ‌میلیون تومان آب می‌خورد، تازه اگر آبی باشد! همه چاه‌های سطحی هم خشك می‌شود.» حكایت خشكیدن زاینده‌رود و جوارش، فقط شرق اصفهان را گرفتار نكرده، حالا از اقصا نقاط كشور خبر می‌رسد كه خشكسالی و بی‌آبی و فرونشست زمین و قحطی طراوت به همراه سوءمدیریت سنواتی و چندساله در مدیریت منابع آب، روح مردم را بیمار كرده و دیگر امیدی به فردای روشن ندارند. دیروز مدیرعامل شركت آب منطقه‌ای زنجان با هشدار نسبت به وضعیت بحرانی آب در استان گفت: «واقعیت این است بحران آب در استان زنجان بسیار جدی است؛ كاهش میزان بارندگی‌ها سبب شده تا ورودی آب سدهای استان بسیار كاهش پیدا كند كه این امر درنهایت در ماه‌های پیش رو استان را با چالش جدی كم‌آبی مواجه خواهد كرد.» نماینده مردم كنگاور، صحنه و هرسین در مجلس هم دیروز با هشدار درباره بحران جدی برای آبیاری كشت در منطقه خطاب به وزیر نیرو گفت: «مردم كنگاور، صحنه و هرسین را از تشنگی نجات دهید؛ كشاورزان عزیز ما برای آبیاری باغات خود آب ندارند. ۱۴ سال از شروع ساخت ۲ سد كبوترلانه كنگاور و قشلاق صحنه می‌گذرد اما متاسفانه با بی‌مهری مسوولان هنوز تكمیل نشده‌اند و همچنان درگیر تامین اعتبار برای تملك اراضی هستند.» از استان خوزستان هم خبر رسیده كه دیروز، محمد كعب عمیر؛ نماینده مردم شوش در مجلس با تاكید بر لزوم تامین حقابه شركت كشت و صنعت نیشكر هفت‌تپه با تاكید بر اینكه این شركت باید كشت تابستانه انجام دهد و نیاز به ۲۷ مترمكعب آب دارد، در تذكر شفاهی به رییس‌جمهوری گفته: «با توجه به مساله كم‌آبی و خشكسالی، هیات دولت ممنوعیت كشت در حوزه آبریز كرخه را مصوب كرده اما چرا تاكنون خسارت عدم كشت یا نكشت به كشاورزان خوزستان پرداخت نشده است؟» استان قزوین هم وضعیتی بهتر از باقی استان‌ها ندارد اگرچه مشكل پیش روی این استان، در ظاهر از جنسی دیگر است اما در واقع، همان مشكل بی‌آبی و خشكسالی است كه به این استان هم رسیده و در شكل فرونشست دشت قزوین خود را نشان داده است. طبق گزارش خبرگزاری ایلنا، فرونشست دشت قزوین از سه سانتی‌متر در دهه گذشته، به ۱۲ سانتی‌متر در سال رسیده كه خشكسالی و افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی عامل اصلی این پدیده است و این امر تهدیدی جدی برای استان است كه می‌تواند خسارت‌های غیرقابل جبرانی را برای زیرساخت‌ها، راه و شهرها ایجاد كند. به استناد این گزارش، كمبود بارش‌ها و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب‌های زیرزمینی در سال‌های اخیر باعث شده پدیده فرونشست در استان قزوین روز به روز افزایش پیدا كند چنانكه طبق بررسی‌های علمی انجام شده، دشت قزوین در فاصله سال‌های 82 تا 89 سالانه بین 2.5 تا 3 سانتی‌متر و طی 7 سال گذشته در مجموع 30 سانتی‌متر فرونشست داشته علاوه بر اینكه طبق اعلام كارشناس كمیته تحقیقات شركت آب منطقه‌ای قزوین، نتایج یك پژوهش بین سال‌های 2015 تا 2018 نشان داد كه نرخ فرونشست متوسط سالانه آبخوان دشت قزوین برابر با 3.25 سانتی‌متر و حداكثر مقدار آن برابر با 12.9 سانتی‌متر است. در سال گذشته مدیركل مدیریت بحران وقت استان هم اعلام كرده بود كه 45درصد دشت قزوین دچار فرونشست شده در حالی كه در این محدوده بحرانی، 130 روستا با جمعیت بیش از 90 هزار نفر مستقر هستند اما دقیقا در همین محدوده سالانه 2 تا 17 سانتی‌متر فرونشست همزمان با افت سالانه 50 سانتی‌متری چاه‌ها در حال وقوع است. مدیرعامل شركت آب منطقه‌ای قزوین درباره میزان افت منابع آب‌های زیرزمینی به خبرنگار ایلنا گفته است: میزان افت منابع آب‌های زیرزمینی در سال‌های مختلف، متفاوت است. قبل از سال 93 تا حدود یك متر و 70 سانت هم افت داشتیم و در سال 1400 و 1401 و به دنبال مواجهه با خشكسالی و كمبود آب‌های سطحی و كاهش میزان آب رودخانه‌ها، میزان آب‌های زیرزمینی هم تا 70 سانتی‌متر كاهش پیدا كرد. طبق بررسی شركت آب منطقه‌ای، میانگین فرونشست سالانه بین 3 تا 12 سانتی‌متر محاسبه شده است.» پیشروی بحران فرونشست در دشت قزوین در حالی است كه طبق هشدار مدیركل راه و شهرسازی استان قزوین با فرونشست زمین، راه‌ها و ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها هم در معرض خطر قرار خواهند گرفت و درصورت پیشروی فرونشست‌ها به سمت مناطق مسكونی ممكن است با یك فاجعه مواجه شویم چنانكه به گفته این مقام مسوول، بیشتر فرونشست‌های استان قزوین تاكنون بیشتر در حریم خارج از شهرها و مناطق مسكونی و بیشتر در منطقه بویین‌زهرا بوده كه دلیل اصلی این اتفاق هم برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و كاهش سطح این منابع است. چند روز قبل هم علی حاجی مرادی؛ كارشناس ارشد حوزه آب و مسوول واحد فنی ستاد احیای دریاچه ارومیه با هشدار اینكه تغییراتی كه در این حوضه آبریز در ۲۸ سال اخیر رخ داده منحصر به فرد است، گفت: «مطالعات دیرینه‌شناسی كه توسط دو محقق ایرانی دانشگاه میامی بر دریاچه ارومیه انجام شد، حاكی از آن است كه حتی در زمانی كه میزان بارش آن ۱۸۰ میلی‌متر (كمترین میزان بارندگی و خشكسالی) بوده، این دریاچه خشك نشد و این نشان می‌دهد اتفاقاتی كه در این حوضه در سال‌های اخیر رخ داد، ناشی ازعوامل غیرطبیعی بوده است. تراز دریاچه ارومیه و بارش در این دریاچه از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۲ كاهش یافته چنانكه تراز ارومیه در سال ۱۳۷۴ به ۱۲۷۸ متر، در سال ۸۴ به ۱۲۷۴ متر و در سال ۹۴ به ۱۲۷۰ متر رسید كه رفتار كاهشی تراز این دریاچه كاملا مستقل از میزان بارش سالانه حوضه آبریز آن بوده به این جهت كه در خشك شدن دریاچه ارومیه، عوامل انسانی و طبیعی دخیل است به این معنا كه سهم عوامل طبیعی در خشك شدن دریاچه ارومیه ۳۱درصد است كه شامل كاهش ۱۸درصدی بارش و افزایش ۱.۵ درجه‌ای دما در دو دهه اخیر نسبت به دوره بلندمدت است اما سهم عوامل انسانی ۶۹درصد است كه شامل توسعه كشاورزی و احداث سدها و افزایش برداشت از منابع آب زیر زمینی می‌شود.»