زن و حقوق او در آزادي اول: مقصود از آزادي چيست؟ روشن است هدف ما از آزادي، آزادي دروني نيست، بدين معنا كه انسان بنا به ميل و خواستهي خود عمل كند و از قوانين انسانيش سر باز زند ما با اين بعد از آزادي سر و كار نداريم. خواه بپذيزيم یا نپذیریم انسان گاهي ميتواند بنا به ميل خود رفتاركند. بلكه هدف ما از آزادي، آزادي بيروني است، يعني ميزان بعد انعطاف پذيري انسان در سروكار داشتن با جهان پيرامونش كه از راه كليهي نظامها و حركتهايي كه در جهان تبلور مييابد شكل خواهدگرفت. و یا منظور آزادی انسان در رفت و آمد به گونهای که بر سلامت و کرامت خود یا هرنوع تجاوز دیگری ایمن و آسوده باشد و یا عدم اجازهی بازداشت و زندانی و مجازات ناحق او در دولتی که در آن زندگی میکند. بنابراین در مقابل حقوق اصلی زن که تبعیت از همسر و حفظ کانون گرم خانواده است، باید مرد علاوه بر سرپرستی و مدیریت در پی رفع نیازهای زن برآید، که این خود نیز جنبهای دیگر از حقوق او در آزادی است. (محمدی. مرتضی . حقوق وتکالیف زن از دیدگاه اسلام)
• دوم: در صورتيكه انسان ميل داشته باشد كه از اين نوع آزادي برخوردار باشد، قرآن در برابرآن چه موضعي از خودبه نمايش ميگذارد؟ چنانچه ما رابطهي انسان با خدا را ملاحظه كنيم، خواهيم دانست كه انسان در پيشگاه خداوند فاقد آزادي است، بدين معنا كه نميتواند در خارج از چارچوبي كه در آن مجاز به انعطاف است، انعطاف سلوكي داشته باشد. زيرا انسان بنده و مملوك خداوند است. و هر كه معتقد به وجود خداوند باشند اين را باور دارد و بندهي مملوك در برابرآقا و مالكش فاقد آزادي است. اين است معني آنكه ميگوييم: انسان مكلف است يعني، در برابر يك سري مسؤليتها امور مهم كه تكاليفـی از جانب پروردگار است مسؤل است، به همين خاطر جز در حوزهي و ظايف مشخص از جانب خدا، كاري از انسان ساخته نيست. اما بايد دانست ارزش و آثار همين تكليفي كه سنگي بر سر راه آزادي در تصرفات مكلف است تنها در جهان آخرت، روز جزا و حسابرسي، آشكار خواهد شد. در آنجا كساني كه به تكاليف الهي پشت پا زدند انواع مجازاتها دارند و كساني كه پاي بند به اوامر و احكام الهي بودهاند از انواع پاداشها و مزدهاي لذت بخش برخوردارند. اما در دنيا علي رغم آنكه انسان با توجه به رسيدن به سن بلوغ در هر حالي نشان تكليف بر دوش دارد راههاي زندگي پيوسته بر روي او گشوده است و او را قادر ميسازد به هر نحوي بخواهد در زندگي تصرف كند. انسان از اين نظرواجد آزادي است چرا كه از او قدغن نشده كه در راههاي زندگاني هر طور خود ميخواهد قدم بردارد خداوند متعال اين آزادي دنيايي را كه براي انسانها مهيا ساخته با تعبيري رسا در قرآن بيان ميدارد. و بر آزادي زودگذر توصیه و از نتايج و عواقب آيندهي آن، انسان را بر حذر ميدارد، آنجا كه ميفرمايد:" رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ" یعنی: چه بسا كفر پيشگان دوست دارند كه در دنيا مسلمان ميبودند، اي پيامبر ايشان را واگذار تا بخورند و لذت ببرند و آرزوهاي دنيا سرگرمشان كند؛ در آينده ميدانند كه چه سرنوشتي را رقم زدهاند.[ حجر/ 2و3]
ديدگاه قرآن در مورد حضور زن در جامعه:
قرآن زن را مكلف به كار بيرون نكرده است، چرا كه كارهاي بيرون بر گردن مردان است، و زن را به حضور در خانه توصيه كرده، هر چند قرآن حضور زن را در جامعه در صورتي كه عفتش از بين نرود و سالم بماند نهي نميكند و به حضور سالم زن در جامعه نيز توصيه ميكند. قرآن حضور زن را در صورتی که باعث طمع افراد بیمار دل نشود مجاز میداند. و وی را از هرگونه جذب و ناز و عشوهای در گفتار و اعمال نهی میکند.(نصیری، مهدی، جایگاه اجتماعی زن از منظر اسلام)
حضور زن در اجتماع از جمله حركتهاي اجتماعي است كه خير و مصلحت مادي و معنوي را براي جامعه در بردارد. و در حديث صحيح آمده است، كه رسول خدا فرموده است:" هرگاه همسرانتان از شما اجازه خواستند كه شبانه به مسجد بروند به آنها اجازه دهيد" در حديث صحيح آمده است كه حضرت عايشه فرمود: رسول خدا نماز صبح را ميخواندند آنگاه زنان از طرف مسجد به خانه بر ميگشتند در حاليكه لباس ابريشمي خود را به تن پيچيده و از شدت تاريكي شناسايي نميشدند. حضور زن در اجتماع به حضور زن در زمينههاي علمي و فرهنگي نيز مربوط ميشود، در زمان رسول خداحلقههاي علم و دانش و مجالس احكام و مباني شناسي ديني نه تنها به مردان اختصاص نداشته بلكه زنان بيش از مردان در آنها ايفاي نقش داشتهاند. در طول دوران رسالت پيامبر زن در حلقههاي علم و دانش با مردان رقابت ميكرد و در مجالس حديث شناسي و تعليم و ارشاد مينشست، اما بخاري از ابوسعيد خدري روايت كرده است كه گفت: زني خدمت رسول خدا آمده گفت اي رسول خدا مردان مجلس حديث و گفتگوي شما را به خود اختصاص دادهاند شما از طرف خود روزي را براي ما تعيين فرما تادر آن روز به خدمت شما مشرف شويم و ما را از تعاليم الهي بهرمند فرماييد.( الجمری، منصور، المرأه فی ظل الاسلام، ص 71) رسول خدا فرمود:" در فلان روز و در فلان جا گردهم آييد" به دين تربيت گرد هم آمدند و پيامبر پيش آنها تشريف آورد و تعاليم الهي را به آنان آموزش داد. اين يعني ارزش دادن به زن در حضور به اجتماع توسط قرآن و آيين پاك و بسيار پسندیدهاش.
نظریههایی در مورد کار و اشتغال زن:
_ دعوت به همکاری مطلق زن و مرد در کار کردن _ سختگیری در دور ساختن زن از کار در خارج از منزل مگر به قدر ضرورت و نیاز _ رأی متوسط میان آن دو و رأی که قائل به جواز کار کردن زن در بیرون از منزل تحت شرایط معین و در کار مناسب با وظایف و فطرت وی است. پس قرآن به حضور زن به اجتماع براي اشتغال و با مشاركت در حرفه و صنعت و مهارت بدون مشكل دانسته است. زن مانند مرد در حرفهها و صنايع دستي مانند مردان نقش بسزايي داشتند. زن داد و ستد ميكرد و در صورت تمايل يا نياز، مهارت را در پيش ميگرفت و با كشت و زراعت و غرس نهال، زمين را آباد ميساخت و در بسياري از صنايع دستي موجود مشاركت و نظارت ميكرد. نظام غرب بر اساس انگيزهاي چون: نياز و ضرورت زن را مجبور به كار ميكند به گونهاي كه نميتواند از طرف خودش تصميمي داشته باشد. يا بجاي آن كار ديگري انتخاب نمايد و لذا ديديم كه چگونه زن غربي به دنبال دسترنج خويش صفات زنانگيش را بر باد داده و از بچههاي خردسالش فاصله ميگيرد. باري، اين است بازتاب نامطلوب شعار آزادي اقتصادي كه مردان و زنان غفلت زدهي جامعهي ما فريب آن را ميخورند. اما نظام اسلام برخلاف غرب ابتدا نيازهاي زن را برآورده ساخته آنگاه در مرحلهي دوم، از حق تصميم گيري در انتخاب كارمناسب، و در مرحلهي سوم از حق تصميم گيري در اين بر خوردار باشد، كه از كارهايش هدف خدمت به جامعه و مشاركت در سامان دهي اوضاع آن را دنبال كند، عمل نموده است. چنين اهدافي، مقصود عالي شعار« مسؤليت پدر و شوهر در قبال نيازهاي زن» ميباشد. چنانچه بازگشت به گوهر سرچشمهي زلال و بي آلايش اسلام، مدرنيزاسيون و نوسازي به حساب ميآيد، در اين صورت، اين خود به معني اسلام سازي مدرنيسم و نوگرايي و همچنين به معني توبهي حركت نوگرايي در پيش گاه خدا از گناه پيوستن به تمدنهاي باطل و هوي و هوسهاي گنديده و منفور باشد.
زن در سياست و حكومت در قرآن و اسلام:
قرآن به حضـور زن در زمينهي سيـاسي و حكومتي نيز ارزش نهاده و حضـور زن را در اين زمينهها بيمشكـل دانسته است، زن در جاهليت و جوامع مختلف ارزشي نداشته است و در كار سياست نيز حضور او را نهي ميكند. اما اسلام به حضور او در اين زمينهها شكل داده است. امام طبری میفرماید: زن میتواند تمام پسته و مقامها را داشته باشد، و حتی به صورت عام میتواند فرمانروا باشد.( جایگاه سیاسی...، هادیه) در قرآن نيز به حضور زن در حكومت اشاره كرد مثل بلقيس حاكم سبا كه در بارهي چنين زني بايد گفت كه:
الف. بلقيس حاكم سرزمين خود است.
ب. در اعمال حاكميت از اصل مشورت و عزم به روشني استفاده ميكند. ج. نسبت به نامهي سليمان با تكريم برخورد ميكند و نامهي سليمان را كتاب كريم ميخواند.
د. با ارسال هديه براي سليمان او را ميآزمايد كه آيا پيامبراست يا پادشاه. ه. در تحليلي كه در مورد پادشاهان دارد تحليل او از طرف قرآن مجيد- خداوند متعال- تأييد شده است.
و. وقتي حكمت و نبوت سليمان را در ميبايد، به جاي پرستش خورشيد خداوند را ميپرستيد.
ز. وقتي تخت پادشاهي خود را نزد سليمان ميبيند و سليمان ميپرسد آيا اين تخت توست؟ ميگويد پنداري همان است- كه اين پاسخ دقيق و خردمندانه است يعني، نه تأييد كامل ميكند نه رد.( بوطی، رمضان، زن در میان شفافیت الهی و تیرگی فرهنگ غرب ص42) اين نكات هفت گانه كه كاملا با جهت گيري مثبت در قرآن مجيد ذكر شده است به سوي مقوله« زن و سياست» از ديدگاه قرآن آن هم زني كه در موضع ادارهي يك كشور آباد و مقتدر است.
براساس آيات قرآني، نه تنها اصل حكومت او در مورد ترديد قرار نگرفته، بلكه موضوعاتي ذكر شده است، كه به گونهاي تأييد خط مشي ملكهي سبا تلقي ميشود. باتوجه به اهميت اين مبحث نكاتي بر اساس آيات قرآن و تفاسير اين آيات موجود است، مثل: _ إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ؛[ نمل/ 23] من زني را يافتم كه بر آن فرمانروايي ميكرد و از هر نعمتي برخوردار اسـت و تختـي بزرگ دارد. نكته قابل تأمل اين است كه: هـدهـد در مـورد خورشيد پرستـي ملكه سبا و قومش سخن ميگويد و بدان تعريض دارد اما فرمانروايي زن امري غريب و قابل مناقشه تلقي نشده است.
_ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ترجمه: بلقيس گفت: اي بزرگان نامهاي عظيم به سوي من افكنده شده است.[ نمل/29] _ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ترجمه: من هديهاي نزدشان ميفرستم و مينگرم قاصدان چه جواب ميآورند. قرآن چنين زني را به ما معرفي ميكند كه خردمند است و سياستمدارو حاكم است و تحت تأثير عاطفهاش قرار نميگيرد و به نحوي حكومت ميكند.[ نمل/ 35] _ و از نمونهي ديگري زناني كه قرآن به عنوان الگو معرفي ميكند. از جمله همسر فرعون مثال و شاهد بارز براي آن است، كه زنان میتوانند داراي ويژگيهاي تأثير برانگيزي باشند كه بسياري از مردان فاقد آنند. پس اسلام همان است كه به چنين زني ارزش و احترام داده است.
قرآن و فمنيست :
فمنيست يعني در هر حالتي حق را بر زن دادن حتي اگر مخالف قرآن و سنت باشد اما اينجا بحث بر سر فمنيست اسلامي يعني حق را بر زن دادن اما طبق دستور و شريعت اسلام، يعني اوج احترام به زن و برتري او طبق فرمودههاي خدا و پيامبرش است( دستانی اکبر. مثنی امین. فمنیسم جنبشهای آزادی بخش زنان ص66). بي ترديد به مجرد ارائه نقل راهكارهاي فمنيستي به مخالقت و ناسازگاري آنها با قرآن و اسلام پي برده میشود و گاهي صرف ارائه و عرضهي خود به نقد تبديل ميشود چون به رسواسازي و افشاگري منجر ميگردد. نيست بالاتر ازسياهي رنگي. به يقين بسياري از نگرشهاي فمنيسيم افراطي از اين نوع بوده است و صرف بيان و توضيح آنها براي پي بردن به فساد و بطلانشان همگان را بس است، زيرا با فطرت، واقعيت اخلاقي و ارزشي و نيز بديهياتي از آغاز مورد پذيرش بشر بودهاند در تناقض است. قرآن كريم اين ارزشهاي مورد اتفاق انسانيت را« سنتهاي پيشينيان» ناميده است. خدا ميخواهد برايتان بيان كند شما را به سنتهاي پيشينيان رهنمون كرده و از شما توبه پذيرد كه خدا بسي دانا و حكيم است خدا ميخواهد توبهي شما را بپذيرد اما پيروان شهوت ميخواهند كه شما بسيار گمراه شويد، خدا ميخواهد به شما تخفيف دهدكه انسان بسيار ناتوان است. اين آيات روشن الهي بهترين نام را براي فمنيستها گذاشته( پيروان شهوت) و تذكر داده كه رويكردها و راهكارهايشان در زندگي به( گمراهي بسيار) منجر ميشود. اين آيات در سورهي بزرگ نساءآمده است كه دقيقا دربارهي ازدواج زن، خانوادهي مسلمان و... صحبت ميكند. و با مباحث فمنيتسي تناسب دارد، اين انحراف و گمراهي بسيار كه در نگرشهاي فمنيستي وجود دارد ما را از هر نوع نقد، اعتراض، و مناقشه بينياز ميكند. چون بطلان آنها حداقل در جوامع اسلامي كه هنوز به ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي پايبند بوده و خوب و بد را از هم تشخيص ميدهند؛ هویداست. اين امر باعث شده كه تاكنون فقط بر گفتارها، تاريخچهي ظهور، و نگرشهاي فعلي و قولي آنان پرداخته است. و از هر نوع دروغ پردازي بپرهيزيم پس اسلام با فمنيسم كه مطابق با قانونش باشد موافق است. و خودش نيز براي زن ارزش و احترام بسياري قايل است اما فمنيستي كه به ضرر زن بوده قانون قرآن با آن مخالف و متضاد است.
نتيجه گيري سرانجام ميتوان گفت كه مطالعه واقع بينانه موجوديت زن در هر يك از جهان اسلام و جهان غرب كه پيش از اين گفته شد، طبيعي است كه اين قناعت را براي خواننده بزاياند كه قرآن پيوسته نسبت به زن مهربان، و دافع از حقش و مراقب كرامت و ويژگيهاي زن بودنش بوده و هست. قرآنی كه به زن ارزش داده حضور او را در اجتماع بیشکل میداند، حضور او را بامردان براي كارهاي نيك لازم ميداند. او را در امر حكومت و سياستمداري لايق ميداند و حتي فمنيسمی را كه قابل قبول نیست، مادامي كه مطابق نفع زن باشد قبول ميداند و اسم آنرا فمنيسم اسلامي ميگذارد. زن را برابر مقام مرد ميداند و ارزش او را والا ميداند و برتري هريك از زن و مرد را تنها تقواي آنها ميداند، بدون توجه به ویژگیهای جنسي يا قدرت بدني و يا... زنان بايد بخاطر اين همه ارزش و احترام از طرف قرآن و برنامهی بیمانندش جوابگو باشند، جوابگوی آنکس که این همه احترام را برایش قائل شده است. جوابگوی خدا باشند و در اعمال و رفتار خود مطابق فرمان خدا، عمل کند، تا خدا و نعمات نامحدودش را را پاسخ گفته باشند.
منابع:
زن در ميان شفافيت شريعت الهي وتيرگي فرهنگ غرب/ د. رمضان بوطي، محمدسعيد1382/ سنندج انتشارات كردستان. المرأة في الظل الاسلام منصورالجمري، عبدالامير/ بيروت، دارالمكتبه الهلال. جايگاه زن درجامعهي اسلامي. د. قرضاوي، يوسف، سنندج1379. زن/ جميله كديور/ تهران. 1375 فمنيسم جنبشهاي آزادي بخش زنان، اكبر دستاني، مثني امين/ ،مشهد1388. حقوق وتکالیف زن در اسلام عبد الکریم، زیدان، مترجم/سهیلارستمی، تهران 1387/ نشر احسان زن در اندیشهی اسلامی محمد فقی رسول، جمال، مترجم: محمود ابراهیمی، تهران 1383(نشر احسان) فقه خانواده در جهان معاصر، زحیلی، وهبۀ، مترجم: عبدالعزیز سلیمی/ تهران 1388( نشر احسان). جایگاه اجتماعی زن از منظر اسلام، نصیری، مهدی، چاپ اول، پاییز81 مقالات:
جایگاه زن در ادیان یهود، مسیحیت واسلام. نیک نزاد، نیما، حقوق وتکالیف زن از دیدگاه اسلام مرتضی محمدی، مجله رواق اندیشه، شماره3 جایگاه سیاسی زنان در زمان پیامبر اسلام. هادیهفایقی،
نظرات