برادران و خواهران گرامی، ای کسانی که احساس مسؤولیت میکنید! اگر میخواهید جزو مسلمین، مؤمنین، صادقین، متّقین، پاکان، تاجران موفّق، مجاهدان، رستگاران، شاکران و محسنین باشید! اگر دنبال جامعهای سالم و بدون فقر و کفر و تبعیض هستید! اگر امنیت و آرامش را میخواهید! بر شماست که خود را با صفت انفاق و سخاوتمندی، متّصف نمایید و بدانید که یکی از صفات پروردگارت «رزّاق» است و طبق آن، هم او تو را روزی میدهد و بخشش مال هیچ جای نگرانی ندارد و هم میخواهی در زمین «خلیفهی» او شوی باید خود را با این صفت بیارایی و به امر خدا و در راه او ببخشایی. در راه بخشش مال، مژدههای خداوند را نباید فراموش کرد و آنها را دست کم نگرفت.مژدهی او مژدهی هر دو جـهـان
شادی جسم و دل و روح و روان
مژدهی او از بـرای مــؤمنـیــن
از بــرای پیــروان مــرســلیـن
آنکه در راهش بکوشد زنده باد
رؤیـت روی خـداوند مـژده باد
عزیزانم! باید مرگ را همیشه به یاد داشته باشیم و عذاب الهی در دنیا و آخرت را از یاد نبریم. بله عذاب قبر و عالم برزخ، صحرای قیامت و سوختن همیشگی در جهنّم. آیات زیر را بخوان و در آنها تفکّر کن، آنگاه درمییابی که عذاب الهی چه شدّتی دارد:
وَلا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ یبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ[1] یعنی: آنان که نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمت خود بدیشان عطاءکرده است بخل میورزند گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است و به سود ایشان است، بلکه این برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام میشود. در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیدهاند طوق ایشان میگردد و همه آنچه در آسمانها وزمین است از آن خدا است و سرانجام هم همه را به ارث خواهد برد و خداوند از آنچه میکنید آگاهاست.
همچنین خداوند میفرماید:
وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ...[2]یعنی: و در راهخدا انفاق کنید و خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید و...
مؤمنان را دائمـاً تمجیـد کــند
منحرف را از رهش، تهدید کند
مؤمنان را وعد و کافر را وعیـد
کافران را روســیه مـؤمن سپید
آخـرِکار مسـلمان جـنّّت است
کافران را نارِ محنت، ذلّت است
برادران و خواهران مطمئن باشید که با دادن انفاق، تنگدست نمیشوید - و همچنانکه گفتیم-، انفاق بر مالتان میافزاید؛ چون خدایتان میفرماید:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ ... [3] یعنی: ]و ای بنی اسرائیل به یاد آورید[ آن زمان را که پروردگارتان مؤکدانه اعلام کرد که اگر سپاسگذاری کردید هر آیینه ]نعمتهای خود را[ برایتان افزایش میدهم. ...
پیامبر خدا و پیشوای مؤمنین تو را ضمانت کرده است و میفرماید:
«کسی که به اندازهی یک دانه خرما از کسب حلال خود صدقه بدهد خداوند با رضایت کامل این صدقه را از او میپذیرد و آن را افزایش و پرورش میدهد، همانگونه که یک نفر از شما کُرّه اسب خود را که تازه از شیر مادرش گرفته شده پرورش میدهد، افزایش این صدقه به اندازهای است که این دانه خرما به اندازهی یک کوه بزرگ میشود.» [4]
لذا آیات قرآن و احادیث شریف پیامبر(ص) را که در این رابطه برایت سخن میگویند بر صفحهی مغزت و پردهی قلبت حکّ نما و بر در و دیوار خانهات بنویس!
نگذارید شیطان به قلب و درونت نفوذ نماید و آثار مثبت آیات و احادیث گذشته را کم کند زیرا:
الشَّیطَانُ یعِدُکُمْ الْفَقْرَ وَیأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ ... [5] یعنی: اهریمن شما را وعده تهیدستی میدهد و به انجام گناه شما را دستور میدهد... .
... إِنَّ الشَّیطَانَ کَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوّاً مُبِیناً[6] یعنی: ... بیگمان اهریمن دشمن آشکار انسان بودهاست.
بدان که نه تنها مالت، بلکه جان و هر چه داری، امانت است و از آنِ خداست؛ لذا در راه او انفاق کن و برای آخرت خود توشهای ذخیره نما و قبل از مرگت آنرا روانه کن، چرا که:
مَا عِنْدَکُمْ ینفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ...[7] یعنی: آنچه نزد شماست ناپایدار و فانی است وآنچه نزد خدا است ماندگار و باقی است. ...
نکند بخل تو به فرزندانت سرایت کند و آنگاه بهجای اینکه درِ خیری باز کنی، درِ شرّی را باز کرده باشی و شامل این حدیث رسول الله(ص) نگردی:
«إذا مات إبن آدم إنقطع عمله إلا من ثلاث : صدقة جاریة، أو علم ینتفع به،أو ولدصالح یدعو له» یعنی: «......»
دوست عزیز! به پاداش دوچندان انفاق بنگر و بهانهها را رها کن، زندگی سخت امروزی، رفاهطلبی و خوشگذرانی، آرزوهای طولانی، خواستهای گوناگون خود و خانوادهات، شُبهههای شکّاکان، تو را از انجام این فریضهی مهم باز ندارد، زیرا خداوند میفرماید:
إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ[8] یعنی: قطعاً اموالتان و اولادتان، وسیلهی آزمایش شمایند و اجر وپاداش بزرگی در پیشگاه خداست.
به خود آی و به عمر کوتاه دنیوی و عمر ابدی اخروی بنگر، به پاداش مضاعف و آنچه را در راه خدا میبخشی بنگر:
مَثَلُ الَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ[9] یعنی: مثل کسانی که دارائی خود را در راه خدا صرف میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه برآرد و در هر خوشه صددانه باشد، وخداوند برای هر که بخواهد آنرا چندین برابر میگرداند، وخدا فراخ آگاه است.
پیامبر(ص) در اینباره میفرماید:
«مَن تَصَدَّقَ بِعدلِ تَمرةٍ مِن کَسبٍ طَیبٍ، و لا یفید الله الا الطیبُ، فَإنَّ اللهَ یتَقَبَّلُها بِیمینِهِ، ثُمَّ یرَبّیها لِصاحبها کما یرَبّی أحَدُکُم فَلُوَّهُ حتَّی تَکونَ مِثلَ الجَبلِ.» (صحیح بخاری) یعنی: «کسی که به اندازهی یک دانه خرما از کسب حلال خود صدقه بدهد (چون تنها چیزهای پاک و حلال میتواند به سوی خدا صعود کنند) خداوند با رضایت کامل این صدقه را از او میپذیرد و آن را افزایش و پرورش میدهد، همانگونه که یک نفر از شما کرّه اسب خود را که تازه از شیر مادرش گرفته شده، پرورش میدهد. افزایش این صدقه به اندازهای است که این دانه خرما به اندازهی یک کوه در میآید.»
ای داعی راه خدا، که دعوت میکنی و خود را راهنمای دیگران قرار دادهای؛ بدان که کار تو برّ و نیکی است و «بر»ّ اصولی دارد که در آیهی:
لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ ...[10] یعنی: اینکه چهرههایتان را به جانب مغرب و مشرق کنید، نیکی نیست بلکه نیکی ]کردار[ کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب و پیغمبران ایمان آورده باشد و مال را با وجود علاقه ای که بدان دارد به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و واماندگان در راه و گدایان دهد و در راه آزادسازی بردگان صرف کند و نماز بپا دارد و زکات بپردازد. ...
تو باید همهی این اصول را دارا باشی و میبینی که یکی از آنها انفاق است و دو بار در این آیه ذکر شده است. آیا این تکرار بر اهمیت قضیه تأکید نمیورزد؟ و تو به این برّ و نیکی نمیرسی مگر اینکه:
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ...[11] یعنی: ... به نیکی دست نمییازید، مگر آنکه از آنچه دوست میدارید (درراهخدا) ببخشید.
تو باید به الگویت، رهبرت و امامت محمد(ص) اقتدا کنی. او بعد از خودش چه چیزی را برجای گذاشت؟ ثروت یا امّتی نمونه را؟ دنیا را خواست یا لقای الله را؟ شما نیز اگر صفات او را نداشته باشی مطمئناً نمیتوانی مؤثر واقع گردی. شاگردان واقعی او از جمله خلفای راشدین دقیقاً از او پیروی میکردند. زندگی اصحاب را بخوان و خصوصاً انفاقات آنها را نگاه کن! آیا ابوبکر صدیق(رض) نبود که تمام مال خود را در اختیار رسول الله قرار داد ؟ عمر فاروق(رض) نبود که نصف مال خود را در یکی از جنگها به خدمت رسول الله آورد؟ آیا خدیجهی کُبری تمام ثروت خود را صرف دعوت اسلام ننمود؟
در جنگ «تبوک» عثمان بن عفان(رض)، هزار شتر و پنجاه اسب و یک هزار دینار را به پیامبر تقدیم کرد و به روایتی تمام هزینه آن جنگ را تأمین نمود.[12] یکی از عَشَرهی مبشَّره، عبدالرحمن بنعوف(رض) است. او تاجری کاردان بود که بیشتر اوقات آنچه را در روز پیدا میکرد، همان شب در میان فقرا تقسیم می نمود و از ثروتش در حیات پیامبر یکبار برای تجهیز لشکر اسلام نصف سرمایهی خود را که چهار هزار دینار طلابود و یکبار چهار هزار درهم نقره و بار سوم چهار هزار دینار طلا و بار چهارم پانصد اسب و پانصد شتر را در راه خدا و در امر جهاد تقدیم پیامبر نمود. [13]
عبدالله بن عمر(رض)، این راوی گرانقدر که 60 حج و هزار عمره را انجام داده، با ثروتش هزار برده را آزاد نموده و بعضی اوقات دوازده هزار دینار را یکجا میان فقرا تقسیم میکرد. [14] انصار را بنگر که چیزی از مال خود نگه نمیداشتندوهمهرا به برادران مهاجر خود تقدیم میکردند.
وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَلا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ... [15] یعنی: آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانهی را آماده کردند وایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده اند، و در درون احساس و رغبت نیازی نمیکنند به چیزهائی که به مهاجران دادهشده است، و ایشان را برخود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند ...
تابعین هم، اینچنین بودند و حسن بصریهای فراوانی در عصر خود با جان و مال در راه خداوند تلاش نمودهاند.
در عصر ما نیز امثال اصحاب فراوان یافت میشود. احتمالاًُ زندگینامهی آنها را خوانده باشی. خواهران و برادران دعوتگرت در سایر کشورهای جهان را الگو قرار بده، آنگاه که بعضی از مجاهدان در شکنجهگاه دشمن عذاب میکشیدند و جان میدادند، خواهران و برادرانشان در بیرون از زندان هزینهی زندگی خانوادهی آنها را بر عهده گرفته بودند. خاطرات و سرگذشتهای آنان را بخوان، بیدرنگ به خود میگویی: آنها با خدا بودند و خداوند نیز با آنها بود و این آیه را زمزمه میکنی:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُرْکُمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ[16] یعنی: ای مؤمنان! اگر خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار می دارد.
یکی از آنان داعی مشهور شهید عبدالفتاح اسماعیل اهل مصر بود که اکثراً شبانهروز بدون وقفه و استراحت کار دعوتی میکرد. او سفرهای طولانی داشت و اغلب هر نماز فرض را در یک استان اقامه مینمود. در همان حال جهت ادای سخنرانی با پای پیاده به وعدهگاه خود میرفت و پول تاکسی را برای صندوق جماعت نگه میداشت.
مسابقه در خیرات
ما این دعوت و شیوهی کاری را قبول داریم و به آن معتقدیم و قرار گذاشتهایم که هر کدام گوشهای از کار این دعوت را به دوش بکشیم نه اینکه سربارِ آن باشیم ، قرار است مشکلگشا باشیم نه مشکلساز، با جان و مال تقویتش کنیم نه تضعیف ، آباد کنیم نه ویران آن را همیشه بهار و سر سبز نگه داریم نه اینکه به فصل خزان تبدیل کنیم و انشاءالله مانند رجال سابق، ما هم به عهد خود وفا میکنیم.
مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَال ٌصَدَقُوا ْمَا عَاهَدُواْ اللهَ عَلَیهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَه ُو َمِنْهُم مَّن ینتَظِرُ و َمَابَدَّلُوا ْتَبْدِیلاً[17] یعنی: در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بودهاند در پیمانی که با او بستهاند. برخی پیمان خود را بسر بردهاند و برخی نیز در انتظارند آنان هیچگونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند.
فکر نکنی این بخششهایی که اصحاب و «الذین اتبعوهم بإحسان» میکردند تنها زکات واجب بود. اصلاً آنها به فکر واجب و مستحب نبودند، آنچه برایشان مهم بود دین خدا و پیشرفت آن بود، آنچه برایشان مهم بود بیداری این ملت بیچاره بود. آنها زندگی را فدای اسلام کرده بودند نه اسلام را فدای زندگی، «امام حسن البنّا»، برای توفیق بیشتر در جهادش، از شغل رسمی خود استعفا میدهد. «سید قطب» بهخاطر دعوتش زندان را با شدیدترین شکنجههای آن زمان با جان میخرد و حتی در زندگی خود فرصت ازدواج را نمییابد و از وزارت آموزش و پرورش استعفا میدهد. آنها در فکر حقّالله و حقّّّّالناس بودند و حتی بعضی اوقات حقّّّّّّّالنفس را فدای آندو میکردند.
عدهای از دوستان میگویند که ما باید در میدان اقتصاد از دیگران عقب نمانیم و به شدّت باید مشغول باشیم این گفته صحیح است و از آن استقبال میشود، ولی بدانیم که ما باید در دو مسابقه شرکت کنیم که یکی رقابت اقتصادی و دیگری «مسابقه فی الخیرات» است . خداوند به ما امر میکند :
وَسَارِعُوا ْإِلَی مَغْفِرَة ٍمِّن رَّبِّکُم ْوَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَات ُو َالْأَرْضُ أُعِدَّت ْلِلْمُتَّقِینَ* الَّذِین َینفِقُون َفِی السَّرَّاء ِوَالضَّرَّاءِ...[18] یعنی: و به سوی آمرزش پروردگارتان، وبهشتی بشتابید و بر همدیگر پیشی گیرید که بهای آن آسمانها و زمین است؛ برای پرهیزگاران تهیه دیده شده است. آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی، به احسان و بذل بخشش دست مییازند و... .
وَأَنزَلْنَا إِلَیکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ مِنْ الْکِتَابِ وَمُهَیمِناً عَلَیهِ فَاحْکُمْ بَینَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنْ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ لِیبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ[19] یعنی: ... .
و این مسابقه اصل است پس :
وَفِی ذَلِکَ فَلْیتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ[20] یعنی: مسابقه دهندگان باید برای بدستآوردن این (چنین شراب و سایر نعمتهای بهشت) با همدیگر مسابقه بدهند و بر یکدیگر پیشی بگیرند.
رقابت اقتصادی برای کسب ثروت و زندگی مرفّه خوب و مناسب و حتی گاهی ضروری است،مشروط بر اینکه، مسابقه در خیرات را از یادت نبرد، چون خداوند میفرماید :
وَابْتَغِ فیما آتاکَ اللهُ الدّارَ الآخِرة وَ لاتَنْسَ نصیبَکَ مِنَ الدُّنیا...[21] یعنی: بهوسیلهی آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی و بهرهی خود را از دنیا فراموش مکن. ....
دوست عزیز! تو برادران و خواهرانی داری که شب و روز با جان و مال در فکر دعوت اسلامیاند . خود را زیر فشار میگذارند تا در راه خدا سهمی داشته و انفاقی کرده باشند. هستند کسانی که اگر مانند همکاران عادی خود عمل میکردند و احساس مسؤولیت نمینمودند و مال و وقت خود را در راه خدا صرف نمیکردند اکنون صاحب بهترین امکانات مادی میشدند.
خواهران زیادی از این جماعت ماهانه از درآمد ناچیز خود انفاق میپردازند و حتی گوشواره و گردنبند خود را فدای دعوت الیالله نمودهاند و زینب غزالی را الگوی زنده خود قرار دادهاند. خداوند این رقّت قلب را به همهی ما عطا کند و بر عمر و ثروت ما (اگر خیری در آن باشد ) بیفزاید.
ما باید بگوییم که برادران ما امتحان خود را پس دادهاند و دعوتِ اسلامی را در سدهی گذشته با پول جیبی خود به اینجا رساندهاند و جهت خدمت بیشتر، مدارس، بیمارستانها ، مساجد و ... فراوانی را ساختهاند.
آری اعضای اصلی این دعوت مجاهدانی هستند که خود را از هر قید و بند دنیوی آزاد می بینند و هیچ قدرت و کید و مکری آنها را سُست نمیگرداند؛ سید قطب این موضوع را در اشعارش چنین به تصویر می کشد:
أخی أنت حرّ وراء السدود أخـی أنت حرّ بتلک القیـود[22]
إذا کنت بالله مستعصمــاَ فماذا یضیروک کـید الـعبید[23]
جا دارد که عزیزان ما همان جملاتی را که عبداللهبن مبارک به دوستش ( فضیل بن عیاض) میگفت، با صدای بلند بر گوشه نشینان مساجد و تکایای زمان خود بخوانند آنگاه که میگفت:
یا عابد الحرمین لو ابصـرتنـا
منکان یخضب خده بدموعه
أو کان یتعب خیله فی باطل
ریح العبیر لکم و نحن عبیرنا
هذا کتاب الله یفصل بیننا
لعلمت إنک بالعبادةتلعب[24]
فنحورنا بدماءنا تتخضّب[25]
فخیولنا یوم الصبیحة تتعب[26]
رهج السنابک والغبار الاطیب[27] لیس الشهید یمیت لا یکذبُ
ای آنکه خاک هردو حرم سجدهگاه تو
آن پارسا که روی خود به اشک سحر کند نمین
آن اسب تاز که بیهوده ره برد
بوی خوش عبیر شما را سزد و بس
این است کتاب الهی یگانه داورمان
گر ما تو بینی وکردیم دیدگاه تو
ما را ببین که گاوگاهمان شود رنگین
اسبان ما به روز معرکه گردند بیرمق
لیکن عبیر ما ز سُم اسب و از غبار و خس
بیشک شهید نمیرد خلاف باورمان
بله! آنها هدایت شدهاند و میدانند با چه کسی معامله میکنند و سودی که از فروش جان و مال خود بهدست میآورند برآورد نمودهاند. آنها جان ومال دادهاند و در ازای آن، بهشت را خریدهاند.
ربّ تو ربّ جـهــان و عــالمیــن
رازق ذی روح آسمان و زمین
آنچه خود داده همان را میخرد
ســود را امّـا فـروشنـده بَــرَد
پس اگر جان و مال دیگران در راههای دیگری تلف میشود، باید جان و مال مؤمنان در راه خدا صرف شود. بله فرق عبادت تو با دیگران باید مانند فرق عبادت «عبدالله» با دوستش باشد، در این صورت است که شما را بلند همّت و با اراده مینامند.
خواهرم! برادرم! جماعتی که تو به آن ملحق هستی، مجموعهای است از نیروها و استعدادهای گوناگون و هر یک در حدّ توان خود گوشهای از بار مسؤولیت را به دوش میکشد. لذا تو هم اگر نمیتوانی با نفست جهاد کنی، با مالت جهاد کن؛ اگر قتالی در کار نیست، مردم را به دین خدا دعوت نما و به کار تربیت مشغول شو، دنبال علم باش و حداقل با دعای خیر و کمک مالیات مجاهدان میدان معرکه و دعوتگران را کمک نما؛ تا در کاروان دعوت الیالله تو هم، سواره یا پیادهای بوده باشی و از زمرهی متعاقدین محسوب نشوی؛ که خداوند دربارهی آنان میفرماید:
لا یسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً * دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً[28] یعنی: مسلمانانی که می نشینند با مسلمانانی برابر نیستند که با جان و مال در راه یزدان جهاد می کنند. خداوند مرتبهی مالایی را نصیب مجاهدان کرده است که بالاتر ار مرتبهی خانه نشینان است مگر چنین خانه نشینانی دارای عذری باشند. خداوند به هر یک ] مجاهدان و و وانشستگان معذور[ منزلت زیبا وعده داده است و خداوند مجاهدان را بر وانشستگان ]بدون عذر[ با دادن اجر فراوان و بزرگ برتری بخشیده است. درجات بزرگی از ناحیه ی خدا ]بدانان داده میشود[ همراه با مغفرت و رحمت خداوند آمرزنده و مهربان است.
در این رابطه پیامبر نیز چنین میفرماید:
«مَنْ جَهَّز َغَازِیا فِی سَبِیلِاللهًِ فَقَد ْغَزَا وَ مَنْ خَلَّفَ غَازِیاً فِی سَبِیلِ اللهِ بِخَیر ٍفَقَد ْغَزَا»[29] یعنی: «کسی که یک مجاهد در راه خدا را به وسایل لازم مجهز کند مانند اینست که خود به جهاد رفته باشد، کسی که به جای مجاهد در منزل او بماند و با صداقت و پاکی با خانواده او رفتار کند و به آنان کمک کند مثل اینست که به جهاد رفته باشد.»
منابع و ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیهی 180.
[2] - بقره/ 195
[3] - ابراهیم/7
[4] - متفقٌ علیه.
[5] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیهی 180.
[6] - قرآن کریم، سورهی الاسراء، آیهی 53.
[7] - قرآن کریم، سورهی نحل، آیهی 96.
[8] - قرآن کریم، سورهی تغابن، آیهی 15.
[9] - قرآن کریم، سورهی بقرة، آیهی 261.
[10] - قرآن کریم، سورهی بقرة، آیهی 177.
[11] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیهی 92.
[12]- کتاب صهرین ص 11و 12
[13]- کتاب صهرین ص 27
[14]- شرح اربعین؛ حسن پنجوینی.
[15]- حشر/9.
[16]- محمد/7.
[17] - احزاب / 23
[18] - آلعمران/133و134
[19] - مائدة/48
[20] - مطففین/ 26
[21] - قصص/77
[22]- یعنی: برادرم! تو پشت میلههای زندان آزادی/ برادرم! تو با این قید و زنجیر آزادی.
[23]- یعنی: اگر تو به خدا توکّل کنی و از او کمک بخواهی/ مکر و نیرنگ بندگان چه زیانی به تو میرساند.
[24]- یعنی: ای کسی که در مسجد الحرام و مسجد النبی مشغول عبادتی/ اگر ما را میدیدی آن وقت متوجه میشدی که تو با عبادت، بازی میکنی.
[25]- یعنی: اگر گونههایش را با اشکهایش تر میکند/گردن ما به خونهایمان رنگین شده است
[26]- یعنی: یا اگر اسب او در میدان باطل خسته میشود/ اسبان ما در سپیدهدمی که بر دشمن میتازیم خسته میشوند.
[27]- یعنی: شما از بوی خوش مُشک و عنبر استفاده میکنی/ اما بوی خوشی که به مشام ما میرسد گرد و غبار پاکی است که از سم اسبان ما به هوا بر میخیزد.
[28] - قرآن کریم، سورهی نساء، آیات 95 و 96.
[29] - متفقٌعلیه
نظرات