خدمت جناب جهادی! سلام علیکم بنده خوشبختانه هوادار اخوان المسلمین نیستم ولی ادبیات حضرتعالی که هیچ شباهتی به اسلوب قرآن نداشت بنده را وادار نمود تا از سر وظیفه و وجدان پاسخی کوتاه به شما بدهم: گفته اید: چه جای دفاع از رافضی ها و شیطان پرستان است؟ برادر عزیز اولا ایزدیان شیطان پرست نیستند و ثانیا افتخار اسلام، دفاع از هر مظلوم ـ فارغ از هر عقیده ای است. شما مگر در قرآن نخوانده اید: أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ(النساء135) چه دلیل قرآنی وجود دارد که هرجا یک مسلمان نما(کسی که ادعای مسلمانی می کند و ما ماموریم بر اساس همین ظاهر قضاوت کنیم) با یک غیرمسلمان درگیر شد حتما حق با مسلمان نماست؟؟ آیا فی المثل اگر یک مسلمان نما، یک فرد غیرمسلمان در پناه مسلمین را به صرف داشتن عقیده اش آزار رسانده و حتی شنیع تر از آن، او را به قتل برساند شما باید همچنان کورکورانه مدافع آن مسلمان نما باشید یا اینکه بر اساس نص قرآن وظیفه دارید طرف حق و عدالت و قسط را بگیرید؟؟ عده ای مسلمان نما به چه مجوزی متعرض ایزدیان بی آزار شده و آنها را به قتل رسانده اند؟ مگر در اخبار آحاد نخوانده اید: مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرِحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ(ینسبه البخاری الی النبی علیه السلام) و مگر در قرآن نخوانده اید: لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ(الممتحنة8) چرا عده ای مسلمان نما متعرض جان و مال کسانی می شوند که نه در راه دین با آنها مقاتله کرده اند و نه آنان را از دیارشان آواره کرده اند؟ و چرا شما برخلاف قرآن، دست به اکراه دینی و راندن افراد از کاشانه شان و مثله کردن آنان در برابر دوربینها و سایر جنایات ضدقرآنی می زنید؟ و مگر در قرآن نخوانده اید که : فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ. اگر نبی اسلام علیه السلام این چنین قسی القلب بود چگونه می توانست اکثریت اهل مکه را از حول ابوسفیان پراکنده کرده و به اطراف خود گرد آورد؟ مگر در قرآن نخوانده اید: لا اکراه فی الدین؟ پس به چه مجوز قرآنی ای مردم را به دین اسلام ـ آنهم تلقی خودتان از اسلام ـ مجبور می کنید؟ مگر در قرآن نخوانده اید که خداوند خطاب به خاتم النبیین علیه السلام می فرماید: افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین(یونس99) پس چرا شما کاسه ی داغ تر از آش شده وبرخلاف منهج نبوی مردم را به ایمان ـ آنهم فقط تلقی خودتان از ایمان ـ اکراه می کنید؟ ـ ثانیا اصطلاحاتی مثل رافضه و اهل السنة و الخوارج و المعتزلة والقدریة و اهل الحدیث و.. از محصولات عصر عباسی بوده و نبی گرامی کم یا زیاد با چنین اصطلاحاتی آشنا نبود و علم غیب هم نداشت(قل انی لا اعلم الغیب) تا از این اصطلاحات،صدها سال قبل تر سخن بگوید پس لطفا به خدا و رسولش دروغ نبند. ـ ثالثا استدلال شما به آیات قتال مصداق این آیه ی کریمه است: وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ در اولین آیات قتال سوره ی البقرة هدف قتال روشن شده: وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ(البقرة190) چرا در مقابل نص صریح آیه که از اعتدا و جنگ افروزی و تجاوز منع کرده و قتال را فقط در برابر الذین یقاتلونکم تجویز کرده خود را به کوری می زنید؟ خداوند می فرماید: ان الله لایحب المعتدین منظور از معتدین(اسم فاعل از مصدر اعتداء) چه کسانیند که خداوند از آنها بیزاری می جوید؟ در مورد آیه ی کریمه: وقاتلوهم حتی لا تکون فتنة ویکون الدین کله لله، گفته اید امام احمد گفته فتنه شرک است. نمی دانستم مرحوم احمد حنبل را معصوم میدانید. جالب است بدانید خود امام احمد ادعای عصمت نداشت که شما حالا تفسیر او از معنای فتنه را عین قرآن تلقی می کنید. عزیزم قرآن خودش نور است و نور یکشف بنفسه. خودش خودش را تفسیر می کند. معنای فتنه در همین آیات البقرة آمده: صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ: فتنه عبارت است از آزار جانی و مالی و امنیتی به خاطر عقیده و به قول استاد محمد عبده: اضطهاد عقیدتی. در اخبار آحاد هم آمده که وقتی از عبدالله بن عمر رحمه الله معنای فتنه را پرسیدند گفت: قال: فإن الله يقول: {وقاتلوهم حتى لا تكون فتنة}. قال ابن عمر: قد فعلنا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم إذ كان الإسلام قليلا، فكان الرجل يفتن في دينه: إما يقتلونه وإما يوثقونه، حتى كثر الإسلام فلم تكن فتنة(البخاری/کتاب التفسیر) چنانکه در سوره یونس آمده که مومنان در زمان فرعون به فتنه دچار می شدند: فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ(یونس83) سیاق این آیات و به خصوص آیه 217 سوره مبارکه البقرة(وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ) معنای فتنه را به روشنی مشخص می کند. مفسر بزرگ مسلمان الزمخشری(538هـ) درباره معنی فتنه در این آیات می نویسد: «أى المحنة والبلاء الذي ينزل بالإنسان يتعذب به أشد عليه من القتل. وقيل لبعض الحكماء: ما أشد من الموت؟ قال: الذي يتمنى فيه الموت، جعل الإخراج من الوطن من الفتن والمحن التي يتمنى عندها الموت: به معنای مشقت و بلایی است که بر انسان وارد شده و موجب تعذیب او می گردد چنانکه وقتی به بعضی از حکما گفته شده چه چیزی از مرگ سخت تر است [جواب داده اند که] چیزی که در آن آرزوی مرگ باشد. اخراج از وطن جزء فتنه ها و مشقتهایی است که شخص با وجود این مشقتها آرزوی مرگ دارد»(الکشاف1/396 مکتبة العبیکان) امام فخر رازی(604هـ) ذیل آیه 217 البقرة می نویسد: «أن الفتنة أصلها عرض الذهب على النار لاستخلاصه من الغش، ثم صار إسما لكل ما كان سببا للامتحان تشبيها بهذا الأصل، والمعنى: أن إقدام الكفار على الكفر وعلى تخويف المؤمنين، وعلى تشديد الأمر عليهم بحيث صاروا ملجئين إلى ترك الأهل والوطن هربا من إضلالهم في الدين، وتخليصا للنفس مما يخافون ويحذرون، فتنة شدیدة بل هی أشد من القتل: اصل کلمه فتنه به معنای عرضه طلا بر آتش به منظور دستیابی به خلوص طلا و زدودن ناخالصی آن است سپس این کلمه از روی تشبیه بر هر چیزی که مایه امتحان باشد اطلاق شد و معنی [آیه این است که] اقدامات کفار در راه کفر و ترساندن مؤمنان و آوردن فشار بر آنها تا جایی که مؤمنان چاره ای جز ترک خانواده و وطن نداشته باشند و از دست فشار دینی مشرکین بگریزند تا از این طریق وجود خود را از عوامل فشار عقیدتی و ترس پاک کنند، تمام این اعمال کفار فتنه بوده و از قتل هم شدیدتر است»(مفاتیح الغیب5/141 دارالفکر) همچنین استاد امام محمد عبده با ارائه تحلیلی بسیار هوشمندانه از این آیه می گوید: «(وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ) أَيْ : إِنَّ فِتْنَتَهُمْ إِيَّاكُمْ فِي الْحَرَمِ عَنْ دِينِكُمْ بِالْإِيذَاءِ وَالتَّعْذِيبِ ، وَالْإِخْرَاجِ مِنَ الْوَطَنِ ، وَالْمُصَادَرَةِ فِي الْمَالِ ، أَشَدُّ قُبْحًا مِنَ الْقَتْلِ ; إِذْ لَا بَلَاءَ عَلَى الْإِنْسَانِ أَشَدُّ مِنْ إِيذَائِهِ وَاضْطِهَادِهِ وَتَعْذِيبِهِ عَلَى اعْتِقَادِهِ الَّذِي تَمَكَّنَ مِنْ عَقْلِهِ وَنَفْسِهِ: فتنه مشرکین در بازداشتن شما از دینتان به وسیله آزار و اذیت، اخراج از وطن و مصادره اموال از قتل هم شنیع تر است زیرا هیچ بلایی بر انسان دشوارتر از این نیست که در راه عقیده ای که در حق و جان او رسوخ کرده مورد آزار و اذیت و اضطهاد عقیدتی قرار بگیرد»(تفسیر المنار2/169) امام محمد عبده در تفسیر آیه (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ) می گوید: «قَالَ الْأُسْتَاذُ الْإِمَامُ : أَيْ حَتَّى لَا تَكُونَ لَهُمْ قُوَّةٌ يَفْتِنُونَكُمْ بِهَا وَيُؤْذُونَكُمْ ; لِأَجْلِ الدِّينِ ، وَيَمْنَعُونَكُمْ مِنْ إِظْهَارِهِ أَوِ الدَّعْوَةِ إِلَيْهِ (وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ) وَفِي آيَةِ سُورَةِ الْأَنْفَالِ : (وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ) (9 : 39) أَيْ : يَكُونُ دِينُ كُلِّ شَخْصٍ خَالِصًا لِلَّهِ لَا أَثَرَ لِخَشْيَةِ غَيْرِهِ فِيهِ ، فَلَا يُفْتَنُ لِصَدِّهِ عَنْهُ وَلَا يُؤْذَى فِيهِ: [ادامه جنگ] تا موقعی است که آنها نتوانند شما را به خاطر دین مورد اضطهاد عقیدتی و آزار و اذیت قرار دهند و نتوانند شما را از اظهار یا دعوت به دینتان منع کنند(دین برای خدا باشد) که در سوره انفال همین معنا تکرار شده یعنی دین هر شخصی فقط برای خدا باشد و در راه عقیده خود از احدی غیر از خدا نهراسد و از این عقیده خود به اجبار بازداشته نشده و در راه آن اذیت نشود»(تفسیر المنار2/170)استاد صبحی منصور می گوید: "قرآن کریم به نبی(ص) و مؤمنین دستور اعراض و صبر در مقابل آزار و اذیت مشرکین می دهد: «وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا: و بر آنچه مى‏گويند شكيبا باش و از آنان با دورى گزيدنى خوش فاصله بگير»(المزمل10) و: «وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ: و چون لغوى بشنوند از آن روى برمى‏تابند و مى‏گويند كردارهاى ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شماست‏سلام بر شما جوياى [مصاحبت] نادانان نيستيم»(القصص55) این آزار و اذیت ها تا جایی ادامه داشت که مؤمنین از خانه های خود طرد شدند و نهایتا بر آنها جنگ تحمیل شد در نتیجه تجویز قتال برای دفاع از جان لازم بود و این حقی است که در هیچ قانون آسمانی یا بشری قابل مناقشه نیست[حق دفاع از جان]. قرآن کریم به روشنی هدف از قتال را در راه خدا و دفاع در مقابل جنگ طلبان و جلوگیری از تجاوز اعلان می کند: «وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ.. بنابراین قتال و جنگ در اسلام فقط به منظور دفع تجاوز و مقابله به مثل بوده و هدف اصلی چنین نبردی جلوگیری از اضطهاد و فشار عقیدتی مشرکین بر مسلمانان است. قرآن نیز چنین مفهومی را با عنوان «فتنه» یاد می کند. در واقع جنگ در اسلام به خاطر اختلاف در دو نوع دیدگاه پیش می آید. دیدگاه اول بر اساس اکراه دینی و فشار عقیدتی بر مخالفان بنا شده و این همان نظر کهنوتی مشرکین قریش بود و دیدگاه دوم که نظر قرآن کریم است بر مبنای ضمانت آزادی فکری و عقیدتی قرار دارد و اینکه دین و محاسبه ایمان و عقاید فقط و فقط در محدود محاسبه خداوند می باشد(یکون الدین لله) و نهایتا در قیامت یا «یوم الدین» مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت. اگر مشرکین در چنین نبردی پیروز شوند حاصل کار چیزی جز اضطهاد دینی نخواهد بود: «الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا: ْ فتنه از كشتار بزرگتر است و آنان پيوسته با شما مى‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند»(البقرة217) و اگر پیروزی با مؤمنان باشد پرچم آزادی عقیده بر افراشته می شود: «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ: در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است»(البقرة256) قرآن کریم تأکید می کند که هدف از جهاد در راه خدا برپایی آزادی دینی یا به تعبیر قرآن منع «فتنه» در دین است تا نهایتا دین فقط از آن خداوند باشد و نه احدی از افراد بشر: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ: با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه‏اى نباشد و دين مخصوص خدا شود پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست»(البقرة193) پس جنگ فقط تا موقعی ادامه خواهد داشت که از فتنه جلوگیری کرده و دین و عقیده از آن خداوند باشد و این کار جز با اعتقاد راسخ در پرتو آزادی دعوت و تسامح و گذشت ـ به نحوی که قبلا شرح دادیم ـ میسر نخواهد شد پس اگر مشرکین از اضطهاد و فشار عقیدتی خود دست کشیدند دیگر جنگ و دشمنی توجیهی ندارد"(پایان نقل قول) با این تفاصیل چرا در مورد چیزی که به آن علم نداری سخن می گویی و علایق خود را به قرآن منسوب می کنی؟ و بدان که قرآن کارکردی دوگانه دارد ممکن است موجب صعود تو شود و یا موجب سقوط به اسفل السافلین. اگر با پیش فرضهایی ظالمانه و خشن و کهنوتی آن را تفسیر کنی نتیجه اش می شود داعش و سفک دماء انسانها و اگر با پیشفرضهای عالمانه و عادلانه و مومنانه به سراغش بروی جز نور و رحمت عایدت نمی شود: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا: و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم ولی ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد(الاسراء82) و دائما صدق الله العظیم..

سلام آقای عزیز شما هر حدیثی را باید با قرآن بسجنید وبا قرآن باید معنی حدیث رو در یابید وآیات قرآن رو هم باید با هم جمع کرد وآیات قرآن رو به وسیله آیات قرآن تفسیر کرد به آیات 8 و9 سوره ممتحنه 60 سوره قرآن که مدنی است دقت کنید : لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّـهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿٨﴾ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّـهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٩﴾ ترجمه آقای خرمدل :خداوند شما را باز نمی‌دارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌اند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نرانده‌اند. خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد. (۸) بلکه خداوند شما را بازمی‌دارد از دوستی ورزیدن با کسانی که به خاطر دین با شما جنگیده‌اند، و شما را از شهر و دیارتان بیرون رانده‌اند، و برای اخراج شما پشتیبانی کرده‌اند و یاری داده‌اند. کسانی که ایشان را به دوستی گیرند، ظالم و ستمگرند. (۹) همچنین شما به آیه 61 سوره انفال 8سوره قرآن دقت کنید : وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٦١﴾ ترجمه خرمدل : گر آنان به صلح گرایش نشان دادند، تو نیز بدان بگرای (و در پذیرش پیشنهاد صلح تردید و دودلی مکن و شرائط منطقی و عاقلانه و عادلانه را بپذیر) و بر خدای توکّل نمای که او شنوای (گفتار و) آگاه (از رفتار همگان) است. (۶۱) پس به صرف اینکه ایزدیان عقایدی دارند که عقاید درستی نیست نمیشود چونین جنایاتی در حق انها انجام داد فرض کنیم ایزدیان اصلا دشمنی بودند که باید با آنها جنگید که این فرض درست نیست در آنصورت هم آیه 8سوره مائده ظلم به دشمن رو رد میکند : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّـهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿٨﴾ آیا کشتار 500 مرد غیر نظامی ایزدی واسارت زنان وکودکان آنها ظلم نیست؟

با سلام بر جویندگان هدایت بزرگان دین ما هنگامی که می خواستند حدیثی از پیامبرنقل کنند ابتدا وضو می گرفتند و گاهی دست و پایشان می لرزید اما متاسفانه امتش امروز در لابه لای فحش و توهین حدیثی را جاسازی می کنند ! برادرم به نظرت این حدیث چقدر در دل مخاطب شما تاثیر خواهد گذاشت!مگرسفارش قرآن نیست:" و قولوا له قولا لینا".وقتی با کسی همچون فرعون باید به نرمی سخن گفت و او را به سوی خدا دعوت کرد چرا باید با مخالفان خودمان با زبان فحش و ناسزا سخن بگوییم؟!اگرمیخواهی سخنت تاثیرگذارباشد این راهش نیست و اگر می خواهی فقط خودت را تخلیه کنی ...سلام بر جویندگان هدایت

با حمایت و تصدیق کشتار و آواره کردن ایزدیهای شنگال توسط داعش یا کشتار هر قوم و طایفه ای بی آزار دیگر تحت هر عنوانی به نا م عملکرد دینی و از جانب اسلام ،موافق نیستم . اما از حمله به عملکرد جماعت اصلاح و تبعیض بین مسلمانان مظلو م در عراق در سوریه ، در ایران ، توسط جماعت اصلاح وهزار رنگی ایشان در حق مسلماان و و اشک تمساحشان برای غزه و لبنان و شنگال و شیعه های پاکستان و.....از طرفی و کور ی بصیرتشان در جنایات علیه مسلماان فلوجه ی عراق و بلوچستان ایران و سوریه ی همیشه بیدار و مجاهدان افغان و.......با نظرت موافقم . کم گفتی ! ومراتشان نمودی .

درپاسخ به کامنت 10قضاوت شما بسیار نسنجیده و مغرضانه است گر چه وارد شدن اخوانیها در سیاست انها را به بن بست می کشاند با این حال سخنان شما هم هیچ بویی از دغدغه ی دینی در ان یافت نمی شود لطفا در قضاوت دیگران هم عادل با شید هم مودب