مهاباد- پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
مقارن ساعت 30/10 صبح روز چهارشنبه 31/6/89 انفجار بمبی در حوالی میدان مادر شهرستان مهاباد، در جایگاه بانوان تماشاگر رژهی نیروهای مسلح، که به مناسبت یادبود سالگرد آغاز جنگ تحمیلی در حال برگزاری بود، منجر به کشته شدن دوازده تن و زخمیشدن دهها نفر گردید.
وقوع این جنایت زشت، موجی از بهت و تأثر را در میان مردم شهرستان مهاباد ایجاد کرد و خانوادههای زیادی را در اندوه و ماتم فرو برد.
پایگاه اطلاعرسانی اصلاح، ضمن دعا برای شادی روح همهی جانباختگان و آرزوی شفای عاجل مجروحان این حادثهی تلخ، به همهی خانوادههای داغدیده تسلیت گفته، بر اساس مشی فکری ثابت خود، هرگونه اقدامِ کورِ خشونتآمیز را محکوم میکند و ضمن هشدار نسبت به پیامدهای چنین جنایاتی، عموم شهروندان، احزاب و نهادهای غیردولتی و متولیان تأمین امنیت کشور را به هوشیاری بیشتر در جهت پاسداشت حرمت حق حیات انسانها فرا میخواند.
نظرات
این جنایت از دید هر کردی چه اسلامی و نااسلامی محکوم است. حال باید دید چه کسی پشت این قضیه است؟ آیا دستان و نیات شومی در به نوعی زنده کردن اختلافات دیرینهی مهابادی- منگور در این حادثهی خونبار دیده نمیشود؟ چه کسانی از این حادثه ذی نفع هستند؟ چرا فقط زنان کشته میشوند و نیروهای نظامی آسیبی نمیبینند؟ اینها و دهها سؤال دیگر حادثه را شگفتانگیز و مشکوک نموده است!
ض÷من تسلیت به عموم ملت ایران ومردم غیور مهاباد علی الخصوص ایل بزرگ منگور؛شما با این پیام دراصل نظام را به نوعی متهم می کنیدبهتر است بدانیدعامل یا عوامل این حرکت زشت وغیر انسانی ،بدنبال همین مسئله یعنی ایجاد اختلاف ودودستگی هستند پس بهتر است هوشیارتر باشیم از طرف یکی از برادر دینیتان
من بعنوان یک مسلمان کرد مهابادی و عضو جماعت دعوت و اصلاح جنایت علیه زنان و کودکان مظلوم را محکوم می نمایم و امیداورم چنین مصیبتی دیگر هیچ جای دنیا تکرار نشود
<br /> <br /> تحلیلی بر وقوع انفجار در مهاباد<br /> <br /> سالروز شروع جنگ هشت سالهی عراق و ایران معمولاً با رژهی نیروهای مسلح در کشور آغاز میشود. امسال آغاز این برنامه در مهاباد با حرکت بیسابقهای در تاریخ منطقه توأم شد. برنامهی امسال رژهی نیروهای نظامی در مهاباد بنا به گفتهی آگاهان محلّی، در جای متفاوتی برگزار شد در عین حال بر اثر انفجار بمبی که در نزدیکی جایگاه کارگذاری شده بود، به روایتی خبر از کشته شدن 12 نفر و زخمیشدن 75 تن دیگر منتشر شد که بنا بر خبرهای رسمی و غیررسمی، در میان کشتهشدگان این حادثه پنج تن از عشایر منگور ساکن در محلّه و بقیه از خانوادهی نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی بودهاند. انتشار این خبر همهی فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و حتی جریانات سیاسی منطقه را غافلگیر کرد. از این رو، ضمن محکوم کردن این حادثه گمانهزنیهایی در مورد علت و مسببین حادثه منتشر کردند. در کنار مقامات رسمی که «رژیم صهیونیستی» و «دشمنان انقلاب» را عامل این حادثه معرفی کردند، برخی از فعّالان کرد این احتمال که ممکن است گروه مذهبی موسوم به «سَلَفی» عامل اصلی حادثه باشند، را مطرح کردهاند. از سوی دیگر برخی نیز خاصّ بودن برنامهی امسال را دلیلی بر سازمانیافتگی درونی این ماجرا ذکر کردهاند. <br /> <br /> <br /> <br /> محلهی مسکونی عشایر منگور که عموماً جزو نیروهای بسیج و سپاه هستند، محل برگزاری مراسم بوده است و قاعدتاً بایستی از هر نظر مراقبت شده و امنیت آن تأمین شده باشد. بنابراین به اعتقاد من مکان برگزاری مراسم، مسئولیت کامل این واقعه را بر دوش نیروهای نظامی منظم و نامنظم عملکننده در شهرستان قرار میدهد. با توجه به همین مسئله است که وقوع این حادثه را آگاهان محلی، تعجب برانگیز قلمداد کردهاند.<br /> <br /> <br /> <br /> حادثه از نظر نوع آن در منطقه بیسابقه و یا به عبارت دقیقتر کمسابقه است. از بعد از انقلاب تاکنون در شهر مهاباد و سایر شهرهای کردنشین، از آنجا که احزاب و سازمانهای سیاسی کرد به طور عام اعتقادی به روشهای تروریستی از نوع بمبگذاری در مناسبتهای عمومی نداشتهاند، سابقه چندانی از خود نشان ندادهاند. درست است که در مقطعی به مبارزه مسلحانه پرداختهاند و در آن مقطع نیز در معابر و محل تردد نیروهای نظامی حتی مینگذاری کردهاند و اکنون نیز اگر گروهی بر مبارزه مسلحانه پای میفشرد، اعتقادی به بمبگذاری معابر عمومی ندارد؛ بنابراین وجود چنین حوادثی در منطقه نادر است. تا جایی که به خاطر میآورم، اولین مورد بمبگذاری در مهاباد در سال 59 در میتینگ چریکهای فدایی خلق روی داد. میتینگی که در میدان شهرداری کنونی- چوار چرا- برگزار شد و با انفجار بمب در وسط میدان عدهای کشته و مجروح گردیدند. این بمب بعدها مشخص شد که توسط گروهی از هواداران نیروهای نظامی انقلابی به نام «جوانان مسلمان مهاباد» کار گذاشته شده است. مورد دیگری را نیز ذکر کردهاند که من چون در منطقه نبودم، آنرا بخاطر ندارم. ظاهراً مربوط به 13 آبان سال 1366 بوده است و در آن دو نفر کشته شدهاند. و بالاخره حادثه اخیر که در روز 31 شهریور 89 روی داد.<br /> <br /> <br /> <br /> در ابتدای امر و در اقدامی بیسابقهتر از حوادث یادشده، انتشار اطلاعیه مشترک سه حزب «دمکرات کردستان، کومهله و پاک» در صفحات وب در نوع خود جالب بود. چرا که این نیروها که تاکنون در سطوح مختلف فکری، تاکتیکی و حتی استراتژیک با هم تفاوت داشته و با بحرانهای نیز مواجهه شدهاند، سابقه اقدامات مشترک از این را کم تجربه کردهاند. اما در سالهای اخیر مخصوصاً دو حزب قدرتمند و مطرح تر کردستان مشی نظامی را به صورت استراتژیک از برنامه فعالیت خود خارج نموده و به صرف فعالیتهای مدنی برای تحقق آرام دموکراسی و حقوق بشر در منطقه روی آوردند. اکنون و بعد از اعلام حمایت از جنبش سبز که در واقع دومین اقدام مشترک آنها محسوب میشود، این احزاب و در سطح وسیعتری، سومین حرکت جمعی را تجربه کرده و طی اطلاعیه مشترک منتشرشده، هر سه، این جریان را محکوم کردند. به صورت جداگانه نیز برخی از احزاب دیگر کردی نیز این حادثه را محکوم و رد کردهاند. این امر نشاندهنده مشی احزاب کرد در فعالیت سیاسی و بعضاً نظامی برخی از آنها است. ضمن اینکه فرهنگ منطقه نیز اجازه وقوع چنین رفتارهایی را حتی به بهانه مبارزه نمیدهد. حساس بودن افکار عمومی مردم و توجه احزاب یادشده به این امر، یک مانع جدّی برای دست زدن به این اقدامات از سوی آنهاست.<br /> <br /> باید در نظر داشت که حتی گروههای موسوم به بنیادگرای دینی نیز در کردستان قادر به انجام چنین رفتارهایی نیستند. و اصولاً بر خلاف گمانی که برخی از فعّالان کرد مطرح کردهاند، نه سلفیت در منطقه به آن شدّت اراده معطوف به حرکات انتحاری از این دست دارند و نه قادر به انجام آن به صورت عمومی و در میان مردم غیرنظامی هستند. <br /> <br /> به اعتقاد من فارغ از اینکه افراد و انگیزه آنها برای انفجار یادشده چه کسانی هستند، توجّه جدّی به آثار بعدی این رویداد ضروری است. فکر میکنم که موارد زیر قابل تأمّل است:<br /> <br /> نتیجه و اثر اولیه این حادثه، نظامیتر شدن فضای سیاسی و اجتماعی در مهاباد و منطقه است. فضای شهرهای کردنشین در ایران چه قبل از جنبش سبز و بعد از آن همواره آنقدر شکننده بوده است که با وقوع مسائل سادهتری از این دست، امنیتی شده و فشارهای مختلفی را بر فضای اجتماعی و سیاسی منطقه وارد آورده است. در نتیجه رویداد اخیر نیز میتوان تصور کرد که فشار امنیتی افزایش یابد.<br /> عشایر منگور مخصوصاً قشر جوان و تحصیلکرده آن به اعتقاد من هدف دیگر این رویداد برای مسلح شدن است. سالهاست که عشایر منگور در مهاباد اسکان یافتهاند.آنها علیرغم اینکه دارای درجات نظامی منظم هستند اما با آنها همانند نیروهای نامنظم رفتار شده و مطابق امتیازات نظامی بازنشست نمیشوند. این موضوع را در گوشه و کنار برخی از این افراد بیان کرده و میکنند. حتی سردرگمی برخی از این افراد نسبت به آینده شغلی خود نوعی یأس را در میان آنها ایجاد کرده است. رویداد اخیر فشار مضاعفی را به این افراد وارد میکند تا برای ادامه برخورداری از امتیازات نظامی و تجدید وفاداری، مسلح شوند و آنهایی که تاکنون مسلح نشده یا تردیدی در مورد آن دارند نیز اسلحه بردارند. این را میتوان در چهارچوب افزایش نیروهای نظامی نامنظم که برای گسترش دامنه حضور نظامیان در عرصه سیاسی ضروری میدانند، تلقّی نمود.<br /> بعد از جریانات اعتراضی به انتخابات 88، یکی از برنامههای اجرا شده در مورد عشایر، فراخوان رؤسای عشایر به تهران برای تجدید میثاق با نظام بود. در این برنامه که توسط بخشی از نیروهای نظامی قدرتمند صورت گرفته است، عشایر ضمن تجدید میثاق به عنوان هدیه اسلحه دریافت کرده و به احتمال قوی از آنها خواستهاند تا افراد علاقهمند برای عضویت و مسلح شدن را معرفی یا رأساً آنها را مسلح نمایند. عشایر منگور مستقر در مهاباد به نسبت دیگر عشایری که مسلح هستند ولی آنرا برای مواقع اضطراری در منزل نگهداری میکنند، متفاوت هستند. آنها به صورت نظامی زندگی کردهاند و بیشتر از دیگران نیز در معرض خطر قرار گرفتهاند. حتی در بحرانهایی که قبلاً بین آنها و مردم محل پیش آمده بود، فشار زیادی به آنها از نظر افکار عمومی وارد آمده است. از این رو، در سالهای اخیر برخی از این افراد علاقهمند بودهاند تا با رویآوری به مشاغل غیر نظامی، هم از زیر فشار یادشده خارج گردند، هم ریسک بالای زندگی نظامی توأم با تبعیض را از خود دور کنند و هم با مردم محل که با آنها از یک ریشه، یک مذهب و زبان هستند عجین شوند و زندگی عادی را در کنار آنها تجربه نمایند. این حادثه باعث میشود تا کسانی که چنین فکر میکنند- و من معتقدم در میان تحصیلکردگان جوان عشایر منگور تعداد آنها کم نیست- وادار شوند که پیشه نظامی را دنبال کنند.<br /> از آنجا که تعدادی از کشتهشدگان حادثه از میان عشایر منگور بوده است، با نسبت دادن این واقعه به احزاب کردی احتمال عمیقشدن شکاف میان آنها و مردم محلی وجود داشت. محکوم نمودن این اقدام از سوی مردم البته مانع از آن میشود که چنین نتیجهای بر روابط مردم و عشایر منگور سایه افکند. و افراد آگاه منگور نیز بهخوبی درک میکنند که این روش غیرانسانی تاکنون در میان احزاب و سازمانهای سیاسی منطقه معمول نبوده و دچار هیجان احساسی نمیشوند.<br /> در سالهای اخیر به تجربه ثابت شده است که از وقوع اتفاقی این حوادث، برای پوشش دادن ناکامیهای داخلی و بینالمللی اقتدارگرایان استفاده شده است. در حالی حادثهی مهاباد در سرخط خبرها قرار میگیرد و بعد از 24 ساعت از وقوع آن خبر کشف سرنخهایی از عوامل آن منتشر میگردد که هفتمین دور سفر اقتدارگرایان به نیویورک در جریان است و از قراین آن پیداست که سفر چندان موفقیتآمیزی از نظر دیپلماتیک نبوده است.<br /> <br />
نویسندهی این مقاله آخرش سهری خود را به فهتهرات میدهی!!!
اطلاعات سپاه متهم اصی است حداقل آن کوتاهی در حفظ امنیت است عشایر هم می دانند اما جرات گفتن آنرا ندارند
فکر نمی کنید در مورد گزارش واقعه کوتاهی کردید؟جمعه ساعت 18:10 2 مهر یعنی 3 روز بعد از واقعه بهتر است کمی دقیق و سریع باشید
این حرکت مایه تفرقه بیشتر میباشد.