ناصر صالحینژاد_ رحمه الله_
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از ابزارهای مهم تربیت در ابعاد مختلف پرورشی آموزشی فرد و اجتماع و از آن جمله دعوت و اصلاح، ارائه نمونه و الگوی عملی از روشها و تجربیات گذشتگان در ارتباط با آن امر و تجزیه و تحلیل آن است.
توضیح اینکه؛ یک دعوتگر آغازگر دعوت نیست، بلکه در امتداد راهی قرار میگیرد که ابتدا انبیای کرام (ع) در آن گام نهاده و با جهاد روشنان روشنگر ادامه یافته و پس از طی فراز و نشیبهای فراوان به وی رسیده است.
بنابراین ضروری است که با توجه و عنایت به دستاوردهای دعوتهای پیشینیان دور و نزدیک پا به جادهی دعوت نهاد، تا خوبیها دنبال شده و بدیها تکرار نگردند. اینک به تحلیل و بررسی یک تجربهی دعوی از حرکات اصلاحی سیاسی سلف صالح به رهبری بزرگی از بزرگان میپردازیم تا در پرتو آن راه بر ما روشن و سیر آسان گردد.
نام، نسب و کنیه: الإمام الکبیر ابو عبدالله، احمد بن نصر مالک بن الهیثم، الخزاعی المروزی ثم البغدادی.
لقب: أمّار بالمعروف قوّال بالحق – الشهید.
مقام علمی
ایشان یکی از نامآوران میدان علم و دعوت و از جمله رجال و روایان معتبر و ثقه حدیث نبوی میباشد که متخصصان علم رجال هیچگونه طعن و جرحی را بر وی وارد نساختهاند، اما با این وجود احادیث اندکی را روایت کرده و میگفت اهلیت این امر را در خود نمیبیند. روایات ایشان را میتوان در سنن ابوداود یافت.
شیوخ و اساتید: مالک، حمادبن زید، هیثم، ابنعیینه.
روایان از او : احمدبن ابراهیم الدورقی، یعقوب بن ابراهیم، یحیی بن معین.
شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امام
با روی کار آمدن خلیفه عباسی مأمون، حرکت عقلانی معتزله پا به دوره جدیدی نهاده و شکل سیاسی به خود میگیرد. و در همین زمان است که اهل سنت نیز در شرایط تازهای از امتحان و ابتلاء واقع گشتند، زیرا اندیشهی اعتزالی با پشتوانهی حکومت مستبد عباسی پا به عرصه نهاده و عقیده مسلمانان را تهدید مینمود.
واضح است که در این اوضاع بحرانی چه مسئولیت بزرگی متوجه علما و داعیان میگردد و امام بن نصر شهید با چنین واقعی روبرو گشت و براستی چه نیک بزیست و چه زیبا بمرد.
آغاز جنبش
یکی از نخستین برنامههای دولت مأمون در جهت ترویج افکار معتزله و در رأس آن بدعت خلق قرآن و تضعیف عقیدهی اهل سنت و اعلان ممنوعیت امر به معروف و نهی از منکر بود. دیری نپایید که محنت بسیاری از شهرها را فرا گرفت و در این جریانات بود که امام شافعی(رح) به مصر هجرت کرد، امام بویطی(رح) نیز در وضعیتی اسفبار به شهادت رسید و امام احمد بن حنبل(رح) و بسیاری از فقها و محدثان تحت شکنجههای دولتمردان نامرد عباسی تعذیب شده و احیاناً جان دادند.
یکی از علمای ربانی که به مقابله با سیاستهای دولت عباسی معتزلی برخاست شخصیت مورد نظر ما امام احمد خزاعی است که در سال 204هـ.ق زمانی که مأمون در خراسان بود به همراه سهل بن سلامه تسلیم خواستههای حکومت شد و از این پس امام به صورت مخفیانه توجه فقهاء و محدثین و سایرین را به دعوت خود جلب کرده و تنظیم سری را تشکیل داد.
اهداف جماعت خزاعی
1- حفظ ارزشها و بینش صحیح اسلامی در میان عامهی مردم و رد شبهات و افکاری باطل مخالفان.
2- براندازی حکام مستبد و منحرف عباسی آنروز و تغییر نظام حکومتی طاغوتی و جایگزینکردن فردی صالح از بین عباسیان به نام سلیمان بن علی الهاشمی که همراه با محدثان بود.
انجام عملیات تغییر و براندازی
فعالیت جماعت به بر همین منوال ادامه یافت تا اینکه واثق به خلافت رسید.
هم اینک هزاران تن از مؤمنان به حرکت اصلاحی پیوسته و وقت آن رسیده که عملیات نهایی تغییر و براندازی به انجام رسد. برای تبیین اهداف جماعت و فراخواندن مردم به همراهی با دعوت و بیعت با امام احمد بن نصر، دو تن از اعضای پولدار تشکیلات به نام ابو هارون السراج و طالب مسئول امور تبلیغاتی از از طرق مختلف مالی و زبانی شدند. آن مردم را به انجام عملیات انقلابی در تاریخ شب جمعه سوم شعبان سال 231هـ.ق وعده دادند. موعد مقرر فرا رسید اما بنا به یکی از دو قول موجود در این موضوع متأسفانه ساعاتی قبل از شروع عملیات دو نفر از اعضای جنبش به هر علتی جریان را فاش کرده و به برنامههای امام خزاعی اعتراف نمودند.
فروپاشی انقلاب
پس از فاش شدن برنامههای جماعت و هویت رهبر آن مأموران دولت در پی احمدبن نصر افتاده و نهایتا وی را به همراه 29 تن از اعضای جماعت بازداشت نمودند. و خادم امام نیز پس از تهدید، اعتراف کرد که اعضای جماعت شبها نزد امام آمده و گزارش کارشان را به او ارائه میدهند.
انتخاب رهبری آگاه و کاردان که واقف بر واقع جامعه و واجب شرع و صاحب جایگاه اجتماعی باشد عاملی اساسی در حفظ و کنترل جماعت از جهان مختلف میباشد.
نائب السلطنه محمدبن ابراهیم ، امام و همراهانش را دست و پا بسته به نزد واثق در سامرا اعزام کرد.
محاکمه در مجلس واثق
خلیفهی عباسی در طی تشکیل محکمهی تفتیش عقاید در حضور جمعی از رجال و قضات دربار، امام را محاکمه نموده و دیدگاهش را در باب خلق قرآن و صفات الرحمان جویا شد. با صلابت تمام بر عقیدهی عدم خلق قرآن مانده و اقرار به ناحق ننمود.
شهادت
پس از اظهارات شفاف و مستدل امام، قضات درباری حکم به کفرش داده و خونش را مباح دانستند و در نهایت واثق سنگدل با شمشیر صمصامه بیرحمانه سر امام را از تن جدا کرد و به روایت تاریخ از روز پنجشنبه 28 شعبان سال 231 تا 2یا3 شوال سال 237 هـ.ق سر مبارک شهید خزاعی در بغداد و در سامرا آویزان گشت. تا اینکه به فرمان متوکل عباسی سر و جسدش یکجا شده و در مقبرهی معروف به مالکیهی بغداد دفن گردید.
عزت پس از شهادت
در روایتها به صورت مختلف از افراد متعدد مسائلی درباره امام شهید نقل شده است که به برخی از آنان اشاره میکنیم:
1. از اشخاص مختلف نقل شده که سر جدا شدهی این بزگوار کلمهی «لااله الا الله» و سورهی یاسین و اوایل سوره عنکبوت و... را میخوانده است
2. صورت مبارک ایشان دائماً به امر خدا جهت قبله میچرخید و مأموران دولت آن را با چوب برمیگرداندند.
3. از امام خزاعی رحمه الله و ارضاه در خواب پریسده شد: خدا با تو چه کرد؟ فرمود: لحظهای بیش نگذشت تا اینکه خدا را ملاقات کردم و به من خندید و نیز گفته شده که فرمود: به خاطر خدا خشم گرفتم پس نظر به خویش را بر من حلال کرد.
گام خیر گم نمیشود
دعوت امام شهید سلام الله علیه از هم پاشید و نتیجهی جهادش را به چشم ندید، اما دیری نپایید که فردی بنام محمد بن عبداله الاذرمی با واثق توبه کرد و فرمان به رفع محنت از بلاد اسلامی داد و اینجا بود که درخت جهاد امام خزاعی شکوفا گشت.
دروس و عبرتها
الف: تبیین بینشها و ارزشهای اسلامی و رد شبهات اهل جهل و هوی از واجبات هر زمان است.
ب: زمینهسازی جهت اصلاح یا تغییر نظامهای سیاسی فاسد و ایجاد حکومت اسلامی راشد در یک برنامهی درازمدت، پیوسته از واجبات اهل دعوت است.
ج: پرهیز از خودمحوری و حرکت فردی و ایجاد تشکیلات و تنظیمات دعوی به رهبری فردی آگاه و کاردان یک ضرورت دینی است.
د: در شرایط خاصی از اوضاع سیاسی و اجتماعی، سری بودن تنظیم و دعوت امری مطلوب و بلکه ضروری است.
و: التزام به اصول و خط مشی جماعت در زمینههای مختلف و پرهیز از تکروی و اعمال تصمیمات خودسرانه از سوی اعضا هر چند از سطح علمی بالایی برخوردار باشند، از مقتضیات کار جمعی و اهداف آن است.
ز: انتخاب رهبری آگاه و کاردان که واقف بر واقع جامعه و واجب شرع و صاحب جایگاه اجتماعی باشد عاملی اساسی در حفظ و کنترل جماعت از جهات مختلف میباشد.
ح: وضعیت اقتصادی و مالی بسزایی در پیشرفت دعوت دارد. وجود آن دو فرد ثروتمند در تنظیم دعوی امام خزاعی و فعالیتشان در تبلیغ و توسعهی دعوت، گویای این امر است.
ط: رعایت اصول و ضوابط تضعیف و توفیق در امر عضو گیری، از مهمترین لوازم بقای جماعت بر برنامهها و اهداف موردنظر است و راهیابی افراد ناصالح به تشکیلات یک جماعت موجب تزلزل و فروپاشی آن میشود.
الله اکبر و لله الحمد
مراجع و منابع:
1. سیر أعلام النبلاء، ذهبی
2. تهذیب التهذیب، إبنحجر
3. تهذیب الکمال، المزی
4. کتاب الثقات، إبنحبان
5. مناقب الإمام أحمد بن حنبل، إبنالجوزی
6. تاریخ طبری، إبنجریر
7. الکامل فی التأریخ، إبنأثیر
8. تاریخ بغداد، البغدادی
9. البدایة و النهایة، إبنکثیر
نظرات