مترجم: سردار شمامی
اشاره: انتشار این مقاله به منزلهی تأیید محتوای آن نیست و لزوماً دیدگاه مختار گردانندگان پایگاه اطلاعرسانی اصلاح نمیباشد.
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام على نبینا محمد وعلى آله وصحبه أجمعین أما بعد. آن ستم بزرگی که بیش از دو سال است بر مسلمانان غزه میگذرد و آنها را در محاصرهای کلی قرار داده و از هر نوع غذا، دوا و کمکهای اولیه محروم ماندهاند، توطئه و دسیسهای از جانب دولتهای کفر است که توسط یهودیان – که به یاری برخی از دولتهای عربی- صورت میگیرد، از این رو که پل رفح را بستند و جهت جلوگیری و ممانعت از رساندن غذا، دارو و اسلحه به برادرانمان در غزه تمامی گذرگاههای شخصی و مردمی را از بین بردند، لازم به ذکر است که حتی بعد از حملههای هوایی و زمینی از جانب یهودیان علیه مردم در غزه و کشتن صدها نفر و زخمی کردن هزاران بیگناه و قطع آب، برق و سوخت از آن مردم ستمدیده و مظلوم باز روی بستن پل ارتباطی رفح اصرار میورزند و داد و فغان همهی مسلمانان برای باز کردن آن پل ارتباطی را پشت گوش میاندازند. این نوعی از همکاری صریح و روشن با دشمنان یهودی برای کشتن برادرانمان در غزه میباشد.
محاصرهی مسلمانان غزه، تضعیف نیروی مجاهدین و نیرویی که از جان و مالشان دفاع میکنند و تحت فشار قرار دان آنان، جز از طریق بستن پل رفح و پیگیری گذرگاهها و نابود سازی آن، صورت نمیگیرد، و این از بزرگترین خیانتهای صریح و روشنی است که در طول تاریخ بر امت اسلامی میگذرد، و این نوعی از کمک رسانی به کفار علیه مسلمانانی میباشد که مسلمانان اجماع نظر دارند بر اینکه کمک به آنها کفر و ارتداد از اسلام میباشد، که محمد بن عبدالوهاب – رحمهالله- آن را به عنوان ناقض هشتم از نواقض اسلام شناسایی نموده است، و تمامی کسانی که در راستای بستن پل رفح یا بستن گذرگاهها و یا جلوگیری از رساندن کمک به آنها تلاش میکنند، تحت آن حکم قرار میگیرند، و تمامی سربازهایی که در این راستا مشارکت مینمایند در گناه همهی کشتهها، زخمیان و مسجد و خانههای ویران شدهی غزه شریک میباشند و استدلال به اینکه من مأمور هستم و معذور هیچ گونه مشروعیتی به کار آنها نمیدهد، زیرا بندگی تنها از آن خداوند است و بس؛ و به هیچ وجه جایز نیست که امر و فرمان خداوند به خاطر فرمان مخلوق کنار زده شود. همچنین تسلیم کردن گذرگاه به یهودیان یا نیروهای دولتی نیز تحت آن حکم قرار میگیرد. افراد، سازمانها و وسایل ارتباطجمعیای که علیه مجاهدین غزه با یهودیان همکاری کردهاند، همهی آنها نیز تحت آن حکم قرار میگیرند.
جهاد در فلسطین با همهی انواعی که به خود گرفته جهادی شرعی است و کمکرسانی به آنها از طریق بذل مال، جان و اسلحه واجب و ضروری میباشد، و یهود در فلسطین به عنوان یهودیانی حربی شناسایی میشوند که خون و مال مردم آن سرزمین را حلال میدانند، از اینرو برای مسلمانان جایز است که آنها را به قتل برسانند و اموالشان را به غارت ببرند و کاشانههایشان را تخریب نمایند. و اما راجع به دلایل اجماع علما پیرامون تکفیر کسانی که علیه مسلمانان با کافرین همکاری میکنند، دلایل بسیاری وجود دارد. از جمله: خداوند میفرماید::" لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ. . "(آل عمران28). (مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به دوستی گیرند، و هر که چنین کند (رابطه او با خدا گسسته است و بهرهای) وی را در چیزی از (رحمت) خدا نیست). و میفرماید:" بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً (138) الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً" (النساء139). (به منافقان مژده بده که عذاب دردناکی دارند. این منافقان کسانی هستند که کافران را به جای مؤمنان به سرپرستی و دوستی میگیرند. آیا عزّت را در پیش کافران میجویند؟ (چنین چیزی محال است) چرا که عزّت و شوکت جملگی از آن خدا است (و هر که از خدا عزّت جوید عزیز شود ، و هر که از غیر او عزّت طلبد ذلیل گردد)). ودر آیهی دیگری میفرماید:" یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ" (المائدة 51). (ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید (و به طریق اوّلی آنان را به سرپرستی نپذیرید).
ایشان برخی دوست برخی دیگرند (و در دشمنی با شما یکسان و برابرند). هرکس از شما با ایشان دوستی ورزد (و آنان را به سرپرستی بپذیرد) بیگمان او از زمره ایشان بشمار است. و شکّ نیست که خداوند افراد ستمگر را (به سوی ایمان) هدایت نمیکند). و میفرماید:" تَرَى کَثِیراً مِّنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَفِی الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ (80) وَلَوْ کَانُوا یُؤْمِنُونَ بِالله والنَّبِیِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَااتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیَاء وَلَکِنَّ کَثِیراً مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ" (المائدة81). (بسیاری از آنان را میبینی که کافران را به دوستی میپذیرند (و با مشرکان برای نبرد با اسلام همدست میشوند. با این کار زشت) چه توشه بدی برای خود پیشاپیش (به آخرت) میفرستند! توشهای که موجب خشم خدا و جاودانه در عذاب (دوزخ) ماندن است. اگر آنان به خدا و پیغمبر (اسلام) و آنچه بر او (از قرآن) نازل شده است، ایمان میآوردند، (به سبب ایمان راستین هرگز) کافران را به دوستی نمیگرفتند. ولی بسیاری از آنان فاسق و از دین خارجند).
علامه عبدالعزیز بن باز –رحمهالله- میفرماید: دانشمندان اسلامی اجماع نظر دارند بر اینکه همکاری با کفار علیه مسلمانان و یاریرسانی به آنها- به هر نوع که باشد- بیانگر این است که او نیز مانند آنها کافر میباشد. و علامه احمد شاکر در یکی از فتواهای خود تحت عنوان ( بیانهای برای ملت مصر به طور خاص و برای ملت اسلامی و عربی به طور عام ) راجع به حکم همکاری با انگلیس و فرانسه در هنگام تجاوز به مسلمانان میفرماید: هر گونه همکاری با انگلیس خواه اندک باشد یا بسیار، به عنوان ارتداد و کفر صریح شمرده میشود و هیچ معذرتی در این راستا پذیرفته نمیشود و هیچ تأویلی ارزشمند محسوب نمیگردد، و لازم به یادآوری است که هیچ کدام از تعصبات احمقانه و سیاستهای ابلهانه و تعارفهای منافقانه باعث نجات از آن حکم نمیباشند، خواه آن کمک و یاریرسانی از جانب افراد، حکومت و یا رهبران اسلامی صورت بگیرد، همهی آنها به طور مساوی کافر و مرتد محسوب میگردند، مگر اینکه از روی نادانی و اشتباه بدان رویی آورده باشد و سپس از عمل خود پشیمان گشته و بعد از توبهای نصوح به راه مسلمانان باز گشته باشد، که اگر مخلصانه و به خاطر خداوند نه اینکه به خاطر تغییر سیاست و یا اینکه به خاطر کسب رضایت مردم به آستانه خداوند باز گشته باشد امید است که خداوند توبهی او را بپذیرد. و علامه عبدالله بن حمید –رحمهالله- رئیس مجلس قضاوت در مملکت عربی و رئیس مجمع فقهی میفرماید: و اما «تولی» عبارت است از: احترام، قدر دانی و تشکر از آنان، کمک رسانی به آنها، همکاری با دشمنان علیه مسلمانان و معاشرت با آنان و اینکه ظاهرا از آنها تبری ننماید، پس این بیانگر ارتداد آن شخص میباشد و واجب است که احکام مرتد بر وی اجرا شود، همانگونه که قرآن و سنت و اجماع ائمهی مسلمانان بر آن دلالت میکنند. و اینک فتوای لجنهی فتوی در جامعهی ازهر که در مجلهی «الفتح» شمارهی 846 صفحهی 10 منتشر شد به اطلاع شما میرسانم که ضمن آن آمده است: بدون شک کمک و یاری رسانی به آنها، و میسر کردن وسایلی که برای تحقق اهداف آنها در راستای خوارسازی مسلمانان و پراکنده نمودن وضعیت آنان و نابود سازی دولتشان بکار برده میشود، گناهی بسیار بزرگتر و خسارت و زیانی بسیار ضررمندتر از موالاتی مجرد برای آنها میباشد، و عداوتی بسیار شدیدتر از عداوت کسانی است که آشکارا دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان اعلام داشتهاند. . لازم به ذکر است کسی که در این خصوص از حکم خداوند آگاهی یافته باشد، اما گستاخانه آن را مباح بداند و یکی از آنها را انجام بدهد به عنوان مرتد از دین محسوب میگردد و میان او و همسرش جدایی انداخته میشود و بر همسرش حرام است که با وی وصلت نماید و نباید روی جنازهی او نماز خوانده شود و جایز نیست که در مقبرستان مسلمانان دفن شود. و دانشگاه ازهر در ربیع الاول سال 1380 در مجلد 32 از مجلهی «الازهر» در دو جزء سوم و چهارم صفحهی 263 بیانیهای را منتشر نمود که شیخ ازهر علامه محمود شلتوت نیز آن را امضا نموده بود و ضمن آن چنین اعلام شده بود: اگر انسانی دست یاری را به سوی جماعت ستمگری دراز نماید که استعمار آن را به عنوان پل ارتباطی خود قرار داده تا از طریق آن به اهداف خود دست یابد، اگر انسانی چنین تلاشی نماید تلاش او به عنوان خروج علیه دین شمرده میشود.
هم اکنون همهی کسانی که ضد جهاد در راه خدا قد علم نموده و بنا به بهانههای سیاسی یا روزنامهنگاری و یا عملی از رساندن کمک و اسلحه به مجاهدین غزه جلوگیری مینمایند، همهی آنها را دعوت مینماییم که توبه خود را به آستانهی الهی اعلام دارند، و به طور خاص از رئیس مصر میخواهیم که هر چه زودتر و بدون در نظر گرفتن هرگونه شرطی پل ارتباطی رفح را بگشاید و گذرگاههای مردمی را دنبال ننماید و در راستای بستن آنها تلاش نکند. و کسانی که تحت تأثیر سخنان منافقین قرار گرفتهاند و حادثهی دلخراش قتل و غارت و ویرانسازی غزه را به گردن مجاهدین فی سبیل الله (حماس) میاندازند، همهی آنها را به آیهی ذیل متذکر میشویم که خداوند میفرماید: "الَّذِینَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ" (آل عمران 168). (آنان کسانی هستند که نشستند و (از جنگ کنارهگیری کردند و نسبت) به برادران خود گفتند: اگر از ما اطاعت میکردند (و حرف ما را میشنیدند) کشته نمیشدند. بگو: پس مرگ را از خود به دور دارید اگر راست میگوئید (که میتوان با پرهیز و حذر از دست قضا و قدر گریخت). از خداوند متعال خواهانیم که مسلمانان غزه را محفوظ نگه دارد و صبر و شکیبائی را بر آنها بریزد و گامهایشان را ثابت و استوار بدارد و آنها را بر یهودیان و منافقین پیروز گرداند.
امضا کنندگان این اعلامیه:
1. دکتر علی بن سعید الغامدی. استاد فقه در مسجد نبوی و دانشگاه اسلامی مدینه.
2. دکتر الأمین حاج محمد احمد. رئیس رابطهی شرعی علما و دعوتگران سودان وعضو هیئت تدریس در دانشگاه آفریقا.
3. استاد قاری شام (سوریه): محمد کریم راجح.
4. استاد دکتر عبدالباسط حامد محمد هاشم. عضو هیئت تدریس در دانشگاه ازهر مصر.
5. استاد دکتر عبدالعزیز بن عبدالفتاح قاری. استاد علم «القراءات» در مدینه نبوی.
6. استاد زهیر بن مصطفى شاویش. مؤسس مکتب اسلامی در بیروت.
7. دکتر محمد بن سعید قحطانی. استاد عقیده در دانشگاه أم القرى در مکه مکرمه.
8. استاد عبدالمجید بن محمد بن علی ریمی. رئیس مجلس أمناء مرکز دعوت علمی در صنعاء.
9. استاد عبدالعزیز بن ناصر جلیل.
10. استاد عبدالله بن عبدالرحمن سعد.
11. دکتر عبدالغنی بن احمد تمیمی. استاد حدیث وعلوم الحدیث. (رام الله. فلسطین).
12. دکتر ناصر بن یحیى حنینی. استاد همیار در دانشگاه «الامام».
13. دکتر یوسف بن عبدالله احمد. عضو هیئت تدریس در قسمت شریعت در دانشگاه «الامام».
14. دکتر علی بن محمد مقبول اهدل. عضو هیئت تدریس در دانشگاه صنعاء.
15. استاد ذیاب بن سعد غامدی.
16. دکتر محمد عبد الکریم الشیخ. عضو هیئت تدریس در دانشگاه «خارطوم» و عضو رابطه شرعی علمای سودان.
17. دکتر علاء الدین الأمین زاکی. رئیس قسم فرهنگ اسلامی در دانشگاه «خارطوم» وعضو رابطهی شرعی علمای سودان.
18. استاد صالح بن علی بن حسین وادعی. (یمن)
19. استاد محمد بن یحیى بن قاید حاشدی. (یمن)
20. استاد احمد بن سلیمان اهیط. (یمن)
21. استاد ابراهیم بن عثمان فارس. عضو هیئت تدریس در دانشگاه «ملک سعود».
22. استاد حسن بن قاری حسینی. رئیس لجنه دعوت در جمعیت آل و اصحاب در کشور بحرین.
23. دکتر ریاض بن محمد مسیمیری. عضو هیئت تدریس در قسمت أصول دین در دانشگاه «الامام».
24. دکتر سعد بن فلاح عریفی. عضو هیئت تدریس ذر دانشگاه الملک سعود.
25. دکتر یحیی عبد الله احمد. عضو هیئت تدریس در دانشگاه «خارطوم».
26. استاد مدثر احمد إسماعیل حسین. عضو رابطه شرعی علمای سودان ومدیر آموزشگاه تحصیلات اسلامی امام مسلم
27. دکتر عبدالله بن علی مزم. عضو هیئت تدریس در دانشگاه أم القرى در مکه مکرمه.
28. دکتر احمد بن عبدالله آل فریح. عضو هیئت تدریس در دانشگاه أم القرى در مکه مکرمه.
29. استاد فخر عثمان احمد. عضو رابطهی شرعی علما و دعوتگران سودان.
30. استاد عماد الدین بکری أبو حراز. عضو رابطهی شرعی علما و دعوتگران سودان.
31. دکتر عبداللطیف بن عبدالله الوابل. عضو هیئت تدریس در دانشگاه الملک سعود.
32. دکتر صالح بن سلیمان مفدى. عضو هیئت تدریس در دانشگاه الملک سعود.
33. استاد عبدالله بن صالح طویل. قاضی در دادگستری ریاض
34. استاد منصور بن إبراهیم رشودی.
35. دکتر عبدالعزیز بن عبدالله مبدل. عضو هیئت تدریس در دانشگاه الملک سعود.
36. استاد عبدالمحسن بن مریسی حارثی.
37. دکتر إبراهیم بن علی الحسن. عضو هیئت تدریس در قسمت أصول دین در دانشگاه «الامام».
38. استاد إبراهیم بن عبدالعزیز رمیحی.
39. استاد حمد بن عبدالله جمعه.
40. استاد احمد بن حمد عبدالقادر. عضو دعوت و إرشاد در مکه.
41. استاد احمد بن عبدالله بن شیبان.
42. دکتر إبراهیم بن عبدالله حماد. عضو هیئت تدریس در قسمت أصول دین در دانشگاه «الامام».
43. استاد فهد بن سلیمان قاضی. مستشار در قسمت تعلیمات.
44. دکتر عبدالله بن عبدالعزیز زایدی. عضو هیئت تدریس در دانشکده «شریعت» در ریاض.
45. استاد عبدالعزیز بن محمد وهیبی. مشاور شرعی.
46. استاد عبدالرحمن بن محمد سویلم.
47. استاد عبدالکریم بن محمد قشعمی.
نظرات
ای کاش برای مقاله آقای مولودی هم می نوشتید که انتشار این مقاله به منزله موافقت با نظرات ایشان نیست . سایت جماعت بیش ازآنکه سایت جماعت باشد فقط سایت چند نفر بخصوص شده است واین یعنی بااین نحوه ی برخورد کم کم جماعت از حالت جمعی به فردی تبدیل می شود و ...