مهم آن است كه با واقعیت گسترده اختلاف نظر روبرو هستیم. دختر و پدر، مادر و پسر، برادر و خواهر، رییس و مرئوس، و تولیدكننده و مصرفكننده با هم اختلاف نظر دارند. این اختلاف نظر شامل تقریبا همه عرصههای زندگی میشود، از نوع تغذیه و پوشاك مناسب گرفته تا نظام آموزشی مطلوب تا سیاست خارجی كارآمد. كمتر مسالهای هست كه در آن اختلاف نظری نباشد. فضای رسانه و فضای مجازی و میزگردها به خوبی بیانگر این اختلاف نظر است. اما به میزانی كه اختلاف نظر در جامعه فراوان است، تأمل درباره سرشت و كاركرد و ریشه این اختلاف نظرها كم است. از آن مهمتر آنكه در مواجهه با اختلاف نظر چه باید كرد؟ اندك كسانی مانند مولانا جلالالدین بلخی میكوشیدند ریشه این اختلاف نظرها را بیان كنند و آن را به عوامل بیرونی و فرعی برگردانند. برای نمونه، از نظر مولانا علت این اختلاف نظرها یا سوءتفاهم زبانی است یا محدودیت منظرها. در داستان دعوای چهار نفر ریشه اختلاف را سوءتفاهم زبانی میداند و در داستان فیلی كه در خانهای تاریك نگهداری میشد، نداشتن چشمانداز و نور مناسب عامل اختلاف نظر معرفی میشود. مولانا در داستان اول نقل میكند كه كسی به چهار نفر همسفر كه زبانهای مختلفی داشتند، یك درم بخشید. آنگاه آنها به جان هم افتادند. یكی گفت «انگور» بخریم، دومی گفت «عنب» بهتر است. سومی خواستار «اُزُم» شد و چهارمی پافشاری كرد كه حتما «استافیل» بخرند. از نظر مولانا این كسان چون از راز و كاركرد نامها غافل بودند، خبر نداشتند كه همه یك چیز میخواهند و «صاحب سری عزیزی صد زبان/گر بُدی آنجا بدادی صلحشان». اما گاه ریشه اختلاف نظر عمیقتر است و راهحل پیشنهادی مولانا راه به جایی نمیبرد. تأمل و تفكر درباره شیوه مواجهه با اختلاف نظر از مباحث تازه عرصه معرفتشناسی است كه در جامعه ما هنوز خوب جای خود را باز نكرده است. با این همه، كتاب اختلاف نظر دینی: بررسی معرفتشناختی (غزاله حجتی، قم، طه، 1398، 240صفحه)، گام خوبی در این مسیر برداشته است و علاقهمندان را به شكل جدی درگیر این مساله میكند كه در مواجهه با اختلاف نظر چه باید كرد؟ البته هر نوع اختلاف نظری قابل بحث نیست. مقصود اختلاف نظر ایدهآل است، یعنی آن اختلاف نظری كه بین دو نفر معقول در مباحث فكری رخ میدهد؛ دو نفری كه همتای معرفتی یكدیگر هستند، یعنی هم دانش كافی و مناسبی دارند و هم به لحاظ توان فكری و تحلیلی و هوشمندی كمابیش همتراز به شمار میروند. گاه اختلاف نظر درباره مسائل فكری معمولی است كه میتوان با آن كنار آمد. اما زمانی این اختلاف نظر درباره عمیقترین باورهای دینی رخ میدهد. در این جا هر كس ملزم است كه بهترین و درستترین باور را انتخاب كند. اما وقتی كه دو نفر همتای معرفتی باشند یعنی در یك حد باشند و دو نظر مخالف داشته باشند، حق با كدام یك است؟ در مواجهه با اختلاف نظر، سه راه برابر ما گشوده است. یكی آنكه بیتوجه به اختلاف نظر راه خود را برویم و به باور خود بچسبیم. دوم آنكه دست از باور خود بكشیم و نظر مقابل را بپذیریم و سوم آنكه دست از قضاوت بكشیم و باور خود را معلق كنیم یا از شدت باور خود بكاهیم. اما كدام یك از این گزینهها بهتر است؟ جالب آنكه در بحث «اختلاف نظر» هم میان متخصصان صاحبنظر، «اختلاف نظر» هست. عدهای به دلایلی كه به تفصیل در این كتاب آمده است، معتقدند در چنین موقعیتی باید كوتاه بیاییم و دست به مصالحه با رقیب بزنیم و به یك نقطه مشترك برسیم. عدهای بر عكس معتقدند كه لازم است همچنان به باور خود پایبند بمانیم و نگران نظر مخالف نباشیم و عدهای هم كوشیدهاند این وسط راه میانهای انتخاب كنند. این كتاب نكات آموزنده فراوانی دارد. اما مهمترین درس این كتاب شاید این باشد كه بحث اختلاف نظر جدیتر از آن است كه بشود با تمثیل انگور و عنب آن را حل كرد. ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
نظرات